13 - 08 - 2024
درباره سکوت پزشکیان
محسن رنانی -یکم: دکتر پزشکیان سلام؛ رییسجمهورِ فقط یک ماه عزیز، انگار تو ایرانی نیستی!؟ تو نمیدانی که برای مردم ایران تراز سیاستمدار صادق و پاک و قدرتمند، فقط امیرکبیر است و مصدق و موسوی!؟ پس برای چه نشستهای و دم فروبستهای؟ نکند در پشت صحنه با اصحاب قدرت بستهای؟ آیا با وجود آنکه اصلیترین وزیرانت را زدند و مجبورت کردند همان که قبلا تو را برای مجلس و ریاستجمهوری رد صلاحیت کرده بود، اکنون وزیر کنی؛ و رقیبت را که خودشان برای ریاستجمهوری تاییدش کرده بودند حالا برای وزارت دولت تو هم رد صلاحیت کردند و یک نظامی اصولگرای حامی حصر و برخورد با حجاب اختیاری را برای وزارت کشور به تو تحمیل کردند؛ و یک بوروکرات چفیهانداز را که تازه اکنون دانشجوی دکترای دانشگاه دفاع ملی است، گفتهاند بگذاری وزیر آموزش؛ تو باز هم ماندهای که بمانی؟
مگر تو انصاف نداری که اینگونه حقوق ناشی از رای مردم را به پای قدرت قربانی کردهای؟ ما داشتیم گزینش پیران فرسوده و خنثایی را که در اطراف خود گماشته بودی و ارتباط تو را با دیگر یارانت قطع کردهاند هضم میکردیم که ناگاه با فهرست وزرایت شوکه شدیم. نه، تو یا باید پای یک وزیر کشور اصلاحطلبِ تحولخواه میایستادی؛ یا باید پای یک وزیر آموزشوپرورش دانشمند و تحولخواه که نخواهد مغز بچههای مردم را با باورهای خام ایدئولوژیک ایمانسوز پر کند میایستادی؛ یا آنکه همان جا عندالمجلس استعفا میدادی و با افتخار به خانه میرفتی، تا ما دلمان خنک شود! ما سالهاست خون جامعهمان به کمبود هورمونهای افتخارآمیز امیرکبیر و مصدق و موسوی دچار شده است! فکر کردیم تو آمدهای تا این کمبود را جبران کنی!!
چرا اصرار داری سپهسالار ناصری یا قوامالسلطنه پهلوی یا خاتمی ولایت باشی؟؟ مگر این قدرت چقدر مزه دارد که رهایش نمیکنی؟ پس کو نتیجه آن همه نهجالبلاغه که خواندی؟ پس کو آن همه قول که دادی؟ چرا جرأت نداری بعد از یک ماه که تو را انتخاب کردهایم بیایی افشاگری کنی و همه چیز را بگویی؟ چرا اینقدر منفعل؟ چرا همین حالا که هنوز وزیر کشورت و وزیر ارتباطاتت همان وزرای دولت قبلی هستند دستور نمیدهی که گشت ارشاد را برچینند و فیلترینگ را حذف کنند و اگر نکردند عزلشان کنی!؟
آقای پزشکیان آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رییسجمهور نشده رفوزه شدی! ای کاش میدانستی که در ایران رییسالوزرای عاقبت بهخیر فقط کسی است که یا در حمام رگش را بگشایند یا با تبعید به روستا دق مرگش کنند یا در حصر، گرد مرگ بر سر و رویش بپاشند.
دوم: رییسجمهور مسعود!
امروز سحرگاه دوشنبه که دارم این متن را مینویسم خیلی به حال تو گریستم. چند بند بالا (بخش یکم)، ذهنیت اکثریت امروز جامعه ایران (بخش بزرگی از رایدهندگانت و بخشی از تحریمیها) است که خیلی خلاصه برایت نوشتم. گریستم چون ما تو را فریب دادیم، ما به تو رای دادیم چون نیاز به قهرمان داشتیم و چون رفتار و گفتار تو جوری بود که ما احساس کردیم این همان قهرمانی است که میتواند برود و حق ضایع شده تاریخی ما را «ظرف یک ماه» بستاند؛ پس به صندوقها هجوم بردیم.
مسعود گرامی! میدانم که بین دو تیغه قیچی مردمی رنجیده و حکومت گرفتار شدهای و این آغاز مصیبت است. چهار سال آینده را (اگر دو طرف بگذارند بمانی) مصیبت خواهی داشت اما بمان و این مصیبت را بر دوش بکش که ایران نیازمند است. تو تنها رییسجمهور ایرانی که باید چوبهدار خود را بر دوش بکشی، چون دیری نخواهد گذشت که هر دو طرف به خون تو تشنه خواهند بود. از یک طرف توقعات آرمانی یک نسل ناصبور و از سوی دیگر تعصبات ایدئولوژیک یک نظام حکمرانی ناتوان اما مغرور اما تو بمان، که آیندهای پرابهام و گذرگاههایی سخت در پیش داریم و وجود یک رییسجمهور متعادل در آن شرایط سخت، از نان شب برای ما واجبتر است.
میدانم که حکمتی داشته است که هنوز بعد از یک ماه که از انتخابات گذشته با مردم خودت صحبت نکردهای! میدانم که حکمتی داشته است که برای انتخاب برخی وزرایت مقاومت نکردهای! من تاکنون شما را از نزدیک ندیدهام اما از این همین دور میفهمم که برای قربانی شدن آمدهای نه قربانی کردن؛ و اگر غیر از این باشد، همه ما باختهایم! خبر دارم که کاندیداهای تراز اول وزارتخانههای تو را فقط به خاطر تحصنی یا امضای بیانیهای یا نوشتن نامهای در گذشتههای دور، رد صلاحیت کردهاند اما صبور باش و بمان و چوبهدارت را بر دوش بکش و با گامهای آرام و کوتاه به پیش برو. ما چارهای جز این مسیر نداریم. نه این نسل سیاست را میشناسد و نه تاریخ میداند و نه این حکومت، خلاقیت، استقلالاندیشگی و قدرت کوبنده این نسل را میفهمد بنابراین هیچکدام زبان هم را نمیدانند و خطر همینجاست!
و تو بمان چون به تو نیازمندیم. ما به بازیگران سیاسی صبورِ پوستکلفت که فحش بشنوند ولی عصبانی نشوند و تحقیر شوند اما قهر نکنند شدیداً نیازمندیم. ما با کمبود مفرط صبر و کمبود مفرط آهستگی و کمبود مفرط آدمی روبهروییم که آمده باشد که آبرویش را بگذارد و برود نه اینکه آبرویش را با خود به خانه یا به حصر ببرد.
سوم: آقای رییسجمهور!
آنچه در بخش دوم گفتم، حرفهای یک معلم توسعه بود که مساله امروزش نه دموکراسی است نه ایدئولوژی است، نه اصولگرایی است نه اصلاحطلبی؛ بلکه مسالهاش پایداری و امنیت ایران و سپس توسعه آن برای نسلهای آینده است اما من یک کنشگر توسعهخواه ایرانیام که درباره «سرمایه اجتماعی» مطالعات و مقالات بسیار دارم و با هزاران دانشجو و کنشگر کشور در ارتباطم. همه دلخورند، همه احساس میکنند شما معامله کردهاید، به ویژه آنکه آن پزشکیان سخنور، بیش از یک ماه است با مردمش بیپرده و مستقیم سخن نگفته است. بیم آن میرود که آن امید و سرمایهاجتماعی عظیمی که در این دو ماه خلق شد، به یکباره تبخیر شود و خسارت این برای امنیت و آینده کشور دهها برابر خسارت بمباران نیروگاه اتمی بوشهر توسط رژیم صهیونیستی است.
شما برای تحقق شعارهایی که دادهاید و آنچه گفتهاید، در کنار حمایت حکومت، نه تنها به حمایت ۱۶ میلیون رأیدهنده خود نیازمندید، بلکه باید بتوانید حمایت بخشی از ایرانیان تحریمکننده را هم بهدست آورید وگرنه آنان که با رانت قدرت فربه شدهاند و اکنون با رانت ثروت همه را میخرند، یک لحظه به شما امان نخواهند داد. چه کسانی امروز با این ترکیب کابینه شما بیش از همه خوشحالند؟ تندروهای داخلی به علاوه براندازان خارجی و تقریبا بخش اعظم رایدهندگان به شما دلخور یا خشمگیناند و این بسیار نگرانکننده است.
پیشنهاد نه چندان دشوار من این است که اولا با مردم و نمایندگان جوانانی که شما را حمایت کردند رو در رو سخن بگویید و دستکم برای پاسخ به بخشی از دغدغهها، نام چند وزیر را از مجلس پس بگیرید و برای این وزارتخانهها سرپرست بگذارید؛ آنگاه چند ماه فرصت دارید تا وضعیت دولت خود را ارزیابی کنید و شرایط را بهتر بسنجید و در تعامل با جامعه و حکومت گزینههای پذیرفتهتری را بیابید.
بیگمان خداحافظی احتمالی دکتر ظریف (که گواهی میدهم صادقترین در میان اعضای شورای راهبری بود و سرمایهای برای دولت شماست)، میتواند به موج خداحافظیهای تازهای دامن بزند. اگر شما از اختیارات خود برای تغییر گزینه برخی وزارتخانهها استفاده کنید، ارتباط خود را با بدنه دوستداران به ویژه جوانان حامی خود مجددا برقرار و ساختارمند کنید؛ از یاران صادق خود در برابر مجاهدان شنبه و سایر فشارها حمایت کنید؛ همه طرفداران صادق شما، مثل ظریف در کنار شما میمانند و بهتبع آن، مردم نیز امیدوار خواهند ماند. انشاءالله.
آقای دکتر پزشکیان: من ۲۲ سال پیش، گرفتن پست و مقام دولتی را در این ساختار سیاسی برای خود حرام کردهام و تاکنون رعایت کردهام. با درخواست شما، بدون هیچ مواجب و منفعتی، سه هفته به تهران آمدم و شبانهروز با شورای راهبری همکاری کردم و به خانه برگشتم.
اگر هیچ اثری از عزم شما برای حفظ سرمایهاجتماعی خودتان پدیدار نشود، ما نه تنها کمکی نمیتوانیم بکنیم بلکه ممکن است مجبور شویم بابت همان سه هفته همکاری هم استغفارنامه بنویسیم. همه ما منتظر گفتوگوی شما با مردم و تصمیم شما برای حفظ دستاوردهای انتخاب چهاردهم هستیم.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد