24 - 06 - 2024
داروی درمان بیماری اصلاح فکر است
دکتر حسین ساسانی*- چند روز پیش در گفتوگوی کوتاهی که با یکی از تلاشگران عرصه صنعت راهسازی و کسبوکارهای اقتصادی داشتم پرسشی از من کرد و گفت؛ مام میهن بیمار است برای رهایی از این بیماری چه باید کرد؟ قول دادم پاسخ سوال ایشان را در فرصت مناسب به صورت مکتوب ارسال کنم؛ نوشتهای که الان پیشرو دارید پاسخ من به این سوال است. بیماری و مشکلات کشور، نشانهها و دلایل آنها بسیار روشن و مشخص است. برخلاف دیدگاه اغلب نظریهپردازان، کارشناسان و متخصصان بر این باور هستم که پیچیدگی و ابهام در شناسایی بیماری و نشانههای آن وجود ندارد. ابعاد مشکلات کشور از نوع مشکلاتی نیست که فقط ما در دنیا تجربه میکنیم و با آنها مواجه هستیم کشورهای مختلفی در اغلب نقاط دنیا این مشکلات را تجربه کرده و با شناسایی طراحی و پیادهسازی راهکارهای موثر توانستهاند موانع را از پیشرو بردارند. بنابراین نیازی نیست که وقت زیادی برای اختراع مجدد چرخ بگذاریم و با اصرار بخواهیم که راهکارهای اختصاصی برای مشکلات شناخته شده چندین دهه در حوزههای اقتصادی ارتباطات بینالمللی، اجتماعی و سیاسی داشته باشیم به همین دلیل هم هست که باوجود ارائه و پیشنهاد راهکارهای زیاد در سالهای متمادی گذشته هر سال شاهد افزایش گسترش و عمیقتر شدن این مشکلات و موانع هستیم درمان این بیمار با طبابت و تیماری میسر نیست و تجربه چندین دهه این امر را به اثبات رسانده است. آنچه این بیمار را به صورت دائمی بهبود میبخشد یک انتخاب و تصمیمگیری شجاعانه به نام کنار گذاشتن طرز تفکر و الگوهای فکری است طرز فکری که سبب بروز بیماری شده و همچنان به عمیقتر و گستردهتر شدن این بیماری پافشاری دارد. دیوید بوهم فیزیکدان برجسته در کتاب «گفتوگو» این نکته را به زیبایی تمام توضیح داده است: «وقتی با مسالهای مواجه میشویم به نظر میرسد که باید از فکرمان برای حل مساله استفاده کنیم اما در واقع مساله اصلی خود فکر است. ما با فکر غلط مشکلاتی درست میکنیم و بعد از همان فکر میخواهیم راه چارهای برای این مشکلات ارائه دهد. طرز فکری که مشکلات را بهوجود آورده نمیتواند راهحلی برای آنها ارائه دهد. راهحلهایی که با این روش به دست آیند مشکلات بزرگتری ایجاد خواهند کرد. اولین قدم برای حل مشکلات اصلاح فکر است و موثرترین اقدام برای اصلاح فکر گفتوگو با الگوهای فکری جدید و متفاوت است.
دیوید بوهم فیزیکدان کوانتومی مشهور در کتاب گفتوگو به نکتهای ظریف و عمیق در مورد حل مساله اشاره میکند. او معتقد است مشکل اصلی ما در حل مسائل تفکر خود ماست. به بیان دیگر ما اغلب با استفاده از همان الگوهای فکری که مشکل را بهوجود آوردهاند سعی در حل آن داریم و این امر نهتنها به حل مشکل کمک نمیکند، بلکه میتواند منجربه مشکلات بزرگتر نیز شود. بوهم برای توضیح این ایده از اصطلاح حلقه بازخورد معیوب استفاده میکند، در این حلقه تفكر ما تحت تاثير تجربیات باورها و فرضیات گذشته شکل میگیرد. ما با این طرز تفکر به دنیا نگاه میکنیم و مشکلاتی را در آن مشاهده و سپس سعی میکنیم با استفاده از همان الگوهای فکری راهحلهایی برای این مشکلات پیدا کنیم اما مشکل اینجاست که این الگوهای فکری معیوب هستند، زیرا از همان ذهنی نشأت گرفتهاند که مشکل را بهوجود آوردهاند.
به عنوان مثال فرض کنید که شما در مورد تواناییهای خود احساس عدم اعتماد بهنفس دارید. این طرز تفکر من به اندازه کافی خوب نیستم میتواند بر بسیاری از جنبههای زندگی شما از جمله روابط کار و عزتنفس شما تاثیر بگذارد. حال اگر شما با استفاده از همین طرز تفکر سعی در حل مشکل اعتمادبهنفس خود داشته باشید به احتمال زیاد راهحلهایتان نیز معیوب خواهند بود. شما ممکن است به دنبال تایید مداوم از دیگران باشید. از چالشها دوری یا خودتان را با دیگران مقایسه کنید همه این راهحلها در نهایت اعتمادبهنفس شما را بیشتر تضعیف میکنند.
بوهم معتقد است که برای رهایی از این حلقه معیوب و حل واقعی مشکلات باید از طرق تفکر جدید استفاده کنیم و یکی از بهترین راهها برای دستیابی به این امر گفتوگو در قالب الگوهای فکری جدید و متفاوت است.
با این توضیح برای ایجاد تغییر بنیادین در کشور و حل مشکلات در هم گره خورده باید از افراد متفاوت با طرزفکرهای نوگرا و مدلهای ذهنی که تاکنون در ایجاد این بیماری و مشکلات کشور نقش مستقیم نداشته، استفاده و فضای کشور را برای بهرهگیری از توان علمی و تجربی آنان فراهم کنیم تا این بیماری را با یک رویکرد مبتنی بر تفکر متفاوت و نوآورانه شفا دهند. البته ایجاد بستر گفتوگو و تبادلفکر برای این افراد و فضای اعتماد برای به چالش کشیدن دیدگاههای متنوع و متفاوت ضروری است تا بتوانند با افراد دیگر در مورد افکار احساسات و تجربیات خود و دیگران صحبت کنند.
این امر به ما کمک میکند تا دیدگاههای جدیدی را ببینیم فرضیات خود را زیر سوال ببریم و به درک عمیقتری از خود و دنیای اطرافمان برسیم. البته گفتوگوی موثر به معنای صرفاً صحبت کردن نیست برای اینکه گفتوگو به حل مساله کمک کند باید افراد جدید و متفاوت به چند نکته کلیدی توجه کنند:
گوش دادن فعال: با دقت و بدون قضاوت به حرفهای طرف مقابل گوش دهند. سعی کنند منظور همدیگر را درک و از دیدگاه دیگران به دنیا نگاه کنند.
تعلیق قضاوت: تا زمانی که بهطور کامل حرفهای طرف مقابل را نشنیدهاند، نظر خود را بیان نکنند.
اشتراکگذاری تجربیات خود: از تجربیات خود برای روشنتر کردن موضوع و ایجاد همدلی استفاده کنند.
احترام متقابل: با طرف مقابل با احترام رفتار کنند حتی اگر با نظرات او مخالف هستند.
این نوع گفتوگو به این افراد میتواند کمک کند تا نقاط کور خود را ببینند. ما اغلب به دلیل تعصبات و باورهای خود دیدگاه محدودی نسبت به دنیا داریم گفتوگو با افراد دیگر میتواند به ما کمک کند تا از این نقاط کور آگاه شویم و دیدگاههای جدیدی را ببینیم .
فرضیات خود را زیر سوال ببریم: ما اغلب بدون اینکه متوجه شویم، مفروضات بسیاری در مورد خود دیگران و دنیا داریم. گفتوگو با افراد دیگر میتواند به ما کمک کند تا این فرضیات را زیر سوال ببریم و ببینیم که آیا واقعا درست هستند یا خیر؟
به درک عمیقتری از خود و دیگران برسیم: هرچه بیشتر با افراد دیگر صحبت کنیم بیشتر در مورد خود و آنها میآموزیم این امر میتواند به ما کمک کند تا روابط خود را بهبود بخشیم و در دنیای خود به وضوح بیشتری دست پیدا کنیم.
تاکید میکنم افراد و گروههایی که عامل ایجاد مشکلات کشور هستند از این مهارتها بیبهرهاند و به دلیل گذر زمان و نهادینه شدن باور و افکارشان تغییر آنها اغلب غیرممکن است و در مورد حل مسائل از تفکر قالبی خود فراتر نرفته و به دنبال راهحلهای خلاقانه و نوآورانه نمیروند افراد جدید و متفاوت که از آنان صحبت میکنم این ویژگی را دارند که از روشهای دیگری برای رهایی از حلقه معیوب تفکر و حل واقعی مشکلات استفاده کنند. این افراد برای اینکه در هر زمان الگوهای جدید فکری را بپذیرند و از ثابت شدن مدل ذهنیشان دور کنند باید این ویژگیها را در خودشان پرورش دهند:
مراقبه و تمرکز حواس: تمرین مراقبه و تمرکز حواس میتواند به آنان کمک کند تا ذهن خود را آرام کنند. افکار خود را مشاهده کنند و به درک عمیقتری از خود و دنیای اطرافشان برسند.
مطالعه و یادگیری: مطالعه کتابها مقالات و سایر منابع میتواند به آنان کمک کند تا از دیدگاههای جدید و ایدههای نوآگاه شوند.
خلاقیت و نوآوری: سعی کنند به روشهای جدید و خلاقانه به مشکلات نگاه کنند، از ایدههای جدید نترسند و از شکست نگران نباشند. رهایی از حلقه معیوب: حل مشکلات کار آسانی نیست اما با تلاش و صبر میتوانند از این حلقه معیوب تفکر رها شده و به راهحلهای واقعی و پایدار دست پیدا کنند.
اهمیت تنوع گفتوگو با افراد: از فرهنگها، قومیتها و پیشینههای مختلف میتواند به آنان کمک کند تا دیدگاههای جدیدی را ببینند و از محدودیتهای تفکر خود رها شوند.
نقش سکوت: گاهی اوقات بهترین راه برای حل یک مشکل سکوت کردن و به درون خود گوش دادن است.
اهمیت عمل: در نهایت حل هر مشکلی نیاز به اقدام دارد. پس از اینکه به درک عمیقتری از مشکل رسیدند شجاعت عمل کردن و امتحان راهحلهای خود را داشته باشید. این افراد با الگوهای فکری متفاوت و داشتن مهارتهای ویژه میتوانند گفتوگو را در بین خودشان مردم جامعه نخبگان و متخصصان برای حل مشکلات کشور به روشهای مختلف نهادینه کنند. این نوع گفتوگو با قابلیت و ویژگیهایی که برشمرده شد میتواند به طرق مختلف به جامعه یاری رساند.
ترویج درک متقابل: گفتوگوی مورد نظر میتواند به افراد با دیدگاههای مختلف کمک کند تا یکدیگر را بهتر درک کنند. در جوامع در حال گذر جایی که اغلب بین مردم و دولت شکاف وجود دارد، گفتوگوی افراد متفاوت با الگوهای فکری جدید میتواند پلی بین این دو گروه ایجاد و به آنها کمک کند تا دیدگاهها و تجربیات یکدیگر را درک کنند.
ایجاد فضای امن برای تبادلنظر: گفتوگوی افراد متفاوت با الگوهای فکری جدید میتواند فضایی امن برای کل افراد جامعه فراهم کند تا آزادانه و بدون ترس از انتقامجویی ایدهها و نظرات خود را به اشتراک بگذارند. این امر به خصوص برای کسانی که در نظامهای حکمرانی زندگی میکنند که اغلب با سانسور و سرکوب افکار مواجه هستند، بسیار مهم است.
پرورش همدلی: وقتی افراد متفاوت با الگوهای فکری جدید بتوانند با درک تجربیات و احساسات یکدیگر همدلی داشته باشند. سایر افراد جامعه هم این نوع گفتوگو را تمرین میکنند و یاد میگیرند که اینگونه ارتباط برقرار نمایند. این امر میتواند به کاهش تنش و درگیری و ایجاد حس همبستگی و تعلق خاطر در جامعه کمک کند.
تقویت مهارتهای حل مساله: افراد متفاوت با الگوهای فکری جدید میتوانند به مردم در یادگیری نحوه حل مشکلات بهطور مسالمتآمیز و سازنده کمک کنند. این امر بهخصوص برای کشورهایی که دارای مشکلات عدیده هستند، بسیار مهم است.
ایجاد تغییر اجتماعی: افراد متفاوت با الگوهای فکری جدید میتوانند با ترویج گفتوگو بین خودشان و مردم جامعه به ایجاد تغییر اجتماعی مثبت کمک کنند. زمانی که مردم بتوانند بهطور آزادانه و با احترام با یکدیگر صحبت کنند میتوانند برای ایجاد جامعهای عادلانهتر و دموکراتیکتر با هم کار کنند.
افراد متفاوت با الگوهای فکری جدید باید بدانند که با مشکلات متعددی در کشور روبهرو هستند که باید آنها را به صورت دقیق شناسایی کنند و با استفاده از الگوهای فکری متفاوت اقدام به رفع آنها نمایند. اصلاحات زیر میتواند در کانون توجه افراد متفاوت با الگوهای فکری جدید قرار گیرد:
1- اصلاحات سیاسی
توسعه دموکراسی و احترام به حقوق بشر: دموکراسی واقعی نیاز دارد تا مردم بتوانند در سرنوشت خود نقش داشته باشند. این امر مستلزم احترام به حقوق بشر و آزادیبیان است.
مبارزه با فساد: فساد یکی از بزرگترین مشکلات است که به بیاعتمادی مردم نسبت به دولت و نهادهای قانونی منجر میشود. مبارزه با فساد نیازمند تعهد سیاسی قوی و اقدامات قاطع قانونی است.
تقويت حاکمیت قانون: حاکمیت قانون باید بر همه افراد اعمال شود صرفنظر از مقام یا موقعیت اجتماعی آنها این امر مستلزم استقلال قوه قضاییه و تضمین عدالت برای همه است.
2- اصلاحات اقتصادی
تنوع اقتصادی اقتصاد کشور بسیار متکی به نفت است که این امر آن را آسیبپذیر در برابر نوسانات قیمت جهانی نفت میکند. ما نیاز به تنوع اقتصادی خود و توسعه بخشهای غیرنفتی مانند کشاورزی، صنعت و گردشگری داریم.
مبارزه با تورم: تورم یکی از بزرگترین مشکلات اقتصادی است که قدرت خرید خانوارها را کاهش داده است. مبارزه با تورم نیازمند اصلاحات ساختاری و انضباط مالی دولت است.
کاهش بیکاری: بیکاری بهویژه در میان جوانان یکی از مشکلات اصلی است. ایجاد شغل نیازمند رشد اقتصادی و حمایت از بخش خصوصی است.
3- اصلاحات اجتماعی
ترویج عدالت جنسی: زنان با تبعیض گستردهای روبهرو هستند. ما نیاز به ترویج عدالت جنسی و ایجاد فرصتهای برابر برای زنان در همه زمینههای زندگی داریم.
بهبود نظام آموزشی: ایران نیاز به اصلاحات اساسی دارد تا مهارتهای لازم را به جوانان برای موفقیت در جهان امروزی ارائه دهد.
حفاظت از محیطزیست: ایران با چالشهای زیستمحیطی گستردهای مانند خشکسالی ریزگردها و آلودگی هوا روبهرو است. حفاظت از محیطزیست نیازمند تعهد سیاسی قوی و تغییر رفتار در همه سطوح جامعه است.
4- همکاری بینالمللی
ما نیاز به تعامل سازنده با جامعه بینالمللی برای حل برخی مشکلات خود داریم و تا زمانی که درها را به روی خود نگشاییم، بسیاری از مشکلات لاینحل خواهد ماند. اصلاح تفکر در نظامهای حکومتی یک فرآیند پیچیده و چندجانبه است که نیازمند تعامل میان بخشهای مختلف جامعه و نهادهای حکومتی است برای ایجاد تغییرات موثر در تفکر نظامهای حکومتی میتوان به چندین راهبرد کلیدی توجه کرد:
1- آموزش و آگاهیرسانی
آموزش عمومی افزایش سطح آگاهی و دانش عمومی درباره مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از طریق برنامههای آموزشی و رسانهها و به موازات آن فراهم کردن آموزش تخصصی برای مسوولان با ارائه برنامههای آموزشی مداوم برای کارکنان دولت و سیاستمداران جدید با الگوهای فکری متفاوت جهت بهبود تواناییهای تحلیل و تصمیمگیری.
2- تشویق به گفتوگو و تبادلنظر
ترویج فرهنگ گفتوگو و تبادلنظر میان شهروندان و مسوولان جدید با الگوهای فکری متفاوت از طریق برگزاری میزگردها، کارگاهها و نشستهای عمومی و ایجاد پلتفرمهای آنلاین و آفلاین برای تبادل ایدهها و نظرات بین مردم و مسوولان جدید با الگوهای فکری متفاوت.
3- شفافیت و پاسخگویی
ترویج شفافیت اطلاعات با ارائه اطلاعات شفاف و دقیق به مردم درباره تصمیمات و عملکردهای دولتی با الگوهای فکری متفاوت و نیز ایجاد سیستم پاسخگویی مسوولان جدید با الگوهای فکری متفاوت از طریق تقویت مکانیسمهای پاسخگویی مسوولان به سوالات و انتقادات مردم.
4- تقویت نهادهای مدنی و رسانههای مستقل
حمایت و تقویت سازمانهای غیردولتی و نهادهای مدنی که نقش نظارتی و آگاهیبخشی دارند و ترویج و حمایت از رسانههای مستقل که بتوانند بدون ترس از سانسور مسائل و مشکلات را مطرح کنند و به نقد سازنده بپردازند.
5- مشارکت مردم در تصمیمگیری
فراهم کردن فرصتهای بیشتر برای مشارکت مردم در فرآیندهای تصمیمگیری از طریق انتخابات آزاد و منصفانه و مکانیسمهای نظارتی و همچنین استفاده از نظرسنجیها و رفراندومها برای درک بهتر از نظرات و نیازهای مردم و تنظیم سیاستها براساس آنها.
6- بازنگری و اصلاح قوانین و مقررات
تدوین و اصلاح قوانین و مقررات بهگونهای که شفافیت و عدالت را تضمین کرده و در عین حال بازنگری منظم قوانین و سیاستها برای اطمینان از کارآمدی و عدالت آنها صورت پذیرد.
7- ترویج تفکر انتقادی و نوآوری
ترویج تفکر انتقادی در میان شهروندان و مسوولان جدید با الگوهای فکری متفاوت از طریق برنامههای آموزشی و فرهنگی و تشویق نوآوری و خلاقیت در حل مسائل حکومتی و اجتماعی.
8-تقویت سیستم قضایی مستقل
تضمین استقلال سیستم قضایی از دیگر بخشهای دولت برای اطمینان از اجرای عدالت بدون تبعیض و تقویت نقش نظارتی قضایی برای جلوگیری از سوءاستفادههای حکومتی و تضمین حقوق شهروندان.
در جمعبندی نهایی باید گفت اصلاح تفکر در نظامهای حکومتی نیازمند رویکردی چندجانبه و در عین حال زمانبر است که در آن آموزش صبوری شفافیت مشارکت مردمی و تقویت نهادهای مدنی و رسانهها نقش کلیدی دارند با ایجاد فضای باز برای گفتوگو و تبادلنظر و ارتقای سطح آگاهی عمومی میتوان بهتدریج به بهبود تفکر و عملکرد نظامهای حکومتی دست یافت. در این بین گفتوگو میتواند ابزاری قدرتمند برای بهبود تفکر و حل مسائل پیچیده باشد. با ایجاد فضای امن و سالم تشویق به تفکر انتقادی و همکاری استفاده از تکنیکهای تسهیلگری ترویج انعطافپذیری و ذهن باز ارائه بازخورد سازنده تمرکز بر اهداف مشترک و استفاده از فناوریهای نوین میتوان بهطور موثری از گفتوگو برای رسیدن به راهحلهای کارآمد و بهبود تفکر استفاده کرد.
* نظریه پرداز توسعه پایدار
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد