30 - 04 - 2017
حتما به من رای دهید!
محمد میلانی- فضا همچون روزها و خاطرات گذشته که دوستان قدیمی و اقوامی که سالها بود حتی یک سلام هم به آدم نکرده بودند و به کلی فراموش شده بودند، شده است؛ همان فامیلها و دوستهایی که میآمدند و به جای اینکه سالهای دور را گلایه برای مودت و صلهرحم ارزشمند قرار دهند، ناگهان پیشنهادی بیارزش و بیاخلاقی به آدم میدادند. همانهایی که ناگهان آدم را به شرکتهای هرمی دعوت میکردند و قرار بر آن میشد زیرمجموعه آنها باشی تا پولی به جیب بزنند. همان افرادی که رویاها و توهمهایشان زندگیها را بر باد داد و مشخص میشد دوستیهایشان و ناگهان پیدا شدنشان بر خیر و منفعت شخصی بوده و بنیان اساسی نداشت و فرد را صرفا ابزاری برای رسیدن به اهداف و منافعشان میخواستند. هنوز خاطرات و این توجهات ناگهانی ابزاری به طور کامل از ذهنمان پاک نشده که نسل نوین این دوستان و نیازمندان پدیدار شده است.
این روزها نرمافزار تلگرام را که باز میکنی هم دیرتر از گذشته آپلود میشود و هم چهرههایی را میبینی که به هیچ عنوان حتی نامشان را هم به یاد نمیآوری تا چه رسد به چهرهها و ژستهای عجیب و غریبشان که در نوع خود عجیبتر از بسیاری چهرهها و ژستهای موجود در اجتماع هستند با توصیفاتی عجیبتر. به عنوان مثال ناگهان میبینی در گروههایی عضوت کردهاند که در آنها محتوایی با این عناوین نوشته شده است. «همه با هم پیش به سوی حاج آقا دکتر ا. ق از سلاله پاکان استان البرز و برای رسیدن شما به کمال» یا «حامیان دکتر و مهندس ب. ج از خادمان روزگار ارزانی و آسایش در دولت هفتم» و …
بله چارهای جز دیدن و سکوت نیست. حضور غیرحرفهای اصطلاحات تبلیغاتی و ساختارهایی که نشان از بیبرنامگی و تعجیل در رسیدن به صندلی شورا دارد. اینها گروهها یا کانالهای تلگرامی نامزدهای شورای شهرها هستند که تلاشی مضاعف برای رسیدن به پستهای مدنی در شهرها دارند. عدهای هم از نزدیکان و دوستان و آشنایان که ناگهان شماره کسانی امثال بنده هم در تلفنهای همراهشان ذخیره است، بدون هیچ اجازه یا حتی حرفی در حد تعارف، آدم را وارد این گروهها میکنند و برای آنکه استفاده ابزاری مناسبی داشته باشند، پیامهایی با مضمونهایی نظیر شما عزیز دل ما و حاج آقا هستید یا سلام بر بینظیرترین حامی که وارد گروه … شدهاند. یا اگر بسیار به رای یا تبلیغات کسی نیاز داشته باشند،عنوان میکنند فعالیتهایتان باعث پیروزی کاندیدای عزیزمان باشد یا … زندهباد بر شما و از اکنون فعالیت کنید و …
چنین پیامهایی البته در گروههای تلگرامی و عمومی اتفاق میافتد. در این میان برخی نامزدهای انتخاباتی شورای شهر که شهوت خودبزرگبینی دارند و هیچ کلامی جز کلام خودشان را نمیپذیرند، به جای گروه، کانال یکسویه به راه میاندازند تا هیچ کس نتواند مزاحم کارشان یا تحلیلگر ادعاهای مدنیشان باشد.
از این گذشته وقتی فضا و شرایط این دوره از انتخابات در شوراهای شهر به اذعان اغلب تحلیلگران بسیار وسیع و عمومیتر از انتخابات مجلس گذشته نمود پیدا کرده، دست کم عمومیت نرمافزار تلگرام در میان ما بیریشه و بسیار تصاعدی رشد کرده است. از این موارد که بگذریم بزرگترین پرسش و در عین حال اساسیترین مفهوم مدنی که در اینجا دوباره شکل میگیرد، این است که جایگاه حقوق و حریم فردی در کجای قاموس نانوشته شهروندی ما ایرانیان نوشته شده است؟ فضای اجتماعی و مدنی ما به چه علت متعلقات خود را در چنین مواقعی به عنوان عنصر کلیدی یا تاثیرگذار قلمداد میکند؟ به چه علتی حضور من به عنوان یک فرد برای کاندیداها یا برای وابستگان آنها مهم است؟ اینها سوالاتی هستند که اگرچه پاسخ مناسبی دارند و افراد اجتماع بالجمله به آن پاسخها واقفند اما تکرار این شرایط دقیقا بر این معناست که دانستن یا ندانستن، مهم نیست، اشراف و درک حقوق و حریم فرد به عنوان شهروند بسیار مهمتر از هر حقوق دیگری است؛ حقوقی که هم من به عنوان یک شهروند باید در قبال شما بدانم و مسوولیت حفظ و رعایت آن را دارم و هر حقوق دیگری که از آن من است و شما باید درباره من به آنها قائل و حتی مدافعش باشید.
از این رو وقتی با چنین معضلاتی مواجه میشویم، عدم رعایت حقوق فردی و شهروندی بیتردید ساختارهای انتخاباتی نیز تحتالشعاع قرار میگیرد. نامزدهای انتخاباتی که کاربرهایشان از سوی آنها وعدههای نابخردانه و غیرمسوولانه به مردم میدهند، آیا توجه کردهاند که به راستی در زمان رسیدن به صدارت یا عضویت در شوراها به چه قیمتی این ارزشها زیر سوال میروند؟ از سوی دیگر بزرگترین سوال دیگری که با دیدن این حجم تبلیغات در ذهن ایجاد میشود، بسیار عجیب است و در گروههایی که شخص کاندیدا فعال است و مدام در مقام پاسخگو و هدایتکننده تجمعات و مباحث برمیآید فارغ از آنکه گروه هشت نفر عضو داشته باشد یا ۲۶۸ هزار نفر دقیقا نشاندهنده این است که نامزد انتخاباتی در مقام لیدر یا مدیر گروه تلگرامی از چه مساله و تحقیر اجتماعی رنج میبرد که شغل نهچندان شریف مدیر تلگرامی را برگزیده است؟ موقعیت یا افاده کاذبی که متاسفانه در بین توده بیکار و کمسواد جامعه به عنوان یک امر مهم تلقی میشود. این موارد دقیقا مبنایی شد که از چند نفر آشنا درخواست کنم که برای دیدن از نوع و زاویه دیگر این پدیده بنده را وارد چند فضای تلگرامی انتخاباتی کنند؛ گروههایی که از استان تهران و کرج و یکی از شهرهای استان خرمآباد انتخاب شده بودند. بر این اساس دو کاندیدای انتخابی بنده از شورای شهر، خودشان را اصلاحطلب و دیگری خودش را اصولگرا میدانست.
وقتی به عنوان اولین سوال از نامزد کرجی پرسیدم شما به چه اجازهای و حتی طرز تلقی نامناسب، نهاد مدنی شورای شهر را به عنوان محلی برای ارائه نظر یا عقیده سیاسی خودتان قلمداد میکنید، تعداد زیادی از افرادی که معلوم نبود چگونه به اصطلاح آنلاین هستند یا چگونه کمین کردهاند شوریدند و بنده را مغرض و خائن به حاجآقا دکتر… . قلمداد کردند و تهدید به توحش یا از مدافعان رقیب وی دانستند. وقتی اصرار بنده را بر ماهیت شورای شهر براساس مدنیت تکاملنیافته اجتماعی در خاورمیانه و نه حتی در ایران دیدند، لحظه بعد از گروه خارج شدم و سپس پیامهای فردی دریافت کردم که قاعدتا نباید تلقی آرامش داشته باشم و وای به حالم اگر حاج آقا دکتر بر مسند نماینده شورای شهر کرج بنشیند.
اما برخورد نامزد خرمآبادی بسیار ملایم و در عین حال نجیبانه بود. این نامزد اصولگرا یا متمایل به اصولگرایی اگرچه هیچ شناختی نه خودش و نه کاربرهای مورد اعتمادش از مباحث شورایی نداشتند و کاملا شورا را عرصه جدال اصولگرایی بر اصلاحطلبی میدانستند اما وقتی صحبت از کارکرد میآمد، بحث فقر و محرومیت مردم حاشیهنشین شهر بسیار برجستهتر میشد؛ مردمی که اگرچه حق حیات معقول و درحد بضاعت یک مومن و یک ایرانی را ندارند اما دست کم حق حیات بر اساس امکانات شهری را دارند و خواهند داشت. اینها از مهمترین برنامههای این نامزد خرمآبادی بود. نکته بسیار عجیبی که بیانگر زندگی بخشی از جامعه ما در فضای تلگرامی بود که واقعا جای بسی تعجب دارد، زیست آنها در این شبکهها و فضاهای مجازی است؛ فضاهایی که گویا همه نیازهای آنها را پوشش میدهد. حتی برگزاری مراسمها و شعارهای مذهبی.
در گروه حامیان این نامزد تلگرامی بنا بر آن بود که سخنرانی مذهبی در یکی از مناطق شهر خرمآباد به صورت فایل، در گروه تبلیغاتی این نامزد آپلود شود و نیز دعای کمیل در شب جمعه با صدا و همنوایی تنی چند از تواشیحخوانان به حمایت از این کاندید انتشار یابد. گویا بر این منوال هر برنامهای که برای جذب و نگه داشتن اعضای گروه لازم بود، انجام میشد. البته بنا بود در روزهای آتی برنامههای تجمعی برای شرکت در سخنرانی نامزد موردنظر با شکوه و پرتعداد نیز برگزار شود.
پیروزی در شورای شهر به چه قیمتی و برای چه کاری و با چه هدفی، دقیقا نشاندهنده اصل تناقض بین اقدامات و اهداف نامزدهای انتخاباتی است. در شورای شهری که بنا بر دریافت حقوق نیست و نخواهد بود، بنا بر صدارت بر اموال عمومی یا محل و محفلی برای جذب و اختیار بر منابع مالی نیست؛ این همه اصرار برای رسیدن به این پست در مقام خودش سوال بزرگی است. حتی شرم به جان خریده از سوی نامزدی خاص نیز بر این تعجبها میافزاید. برای مثال نامزد شورای شهری که حتی مدرک پایان دوره متوسطه را ندارد و این مساله عیان در اذهان عمومی جریان یافته اما گویی هیچ شرم و رسوایی برای نامزد انتخاباتی به همراه نداشته و ندارد و تایید صلاحیت مجدد وی به عنوان پیروزی حق علیه باطل از سوی همراهان و نزدیکان ذینفع از انتخاب مجدد نامزد تلقی میشود، جهانی تناقض را به همراه داشته و دارد. تعهد به مردم کجاست؟ صداقت روانی فرد و شورایی که در آن خواهد نشست، کجا میرود؟ برای وقوف به این تناقض لازم بود در تهران سراغ دو نفر از کسانی که میدانستم در دورههای مختلف انتخاباتی با اشرافی که به مباحث آیتی دارند و مشاوران خوبی برای نامزدهای انتخاباتی هستند؛ بروم. کسانی که از زمان حضور وبلاگها و سایتها در اینترنت کارهای تبلیغاتی انتخاباتی کرده بودند و هماکنون نیز با حضور در شبکههای اجتماعی به این نحو در عرصه انتخابات و تحلیل حضور کاربران و مردم و تاثیرگذاری این شبکهها متخصص و صاحب آمار هستند.
حرفهای جالبی بیان شد. سینا. ش که از حضور عامل روباتها و تاثیرشان حرف میزد و میگفت از اینکه این رباتها میتوانند شبکههای اینستاگرامی و تلگرامی را تغذیه کنند، در نوع خودش جذابیتهای خاص جهان نرمافزاری را نشان میدهد. اما حتما چند کاربر آگاه و هوشیار نیز برای مدیریتها لازم است. این متخصص فضای اینترنتی میگفت: اگرچه دسترسی به این فضاها بسیار آسان است ولی هنوز نامزدها از نداشتن مشی درست و برنامهریزی و همچنین ارائه شعارهای مردمی و درست که بتوانند به آنها متعهد باشند، رنج میبرند. از این رو کسانی هستند که با دادن شعارهایی خوب و واجآرایی شده و پرمعنا در حد خودشان رقمهایی قابل توجه به جیب میزنند. برای مثال یک جمله باب طبع نامزد، حتی رقمی در حد ۲۸ میلیون نیز عایدی برای طراح داشته که البته رقمهای اینچنینی در قیاس با انتخابات و فضای فوق داغ تبلیغاتی در آن، بسیار ناچیز است. مضاف بر اینکه این فضا، فضای شورای شهری است. فضای انتخاباتی ریاست جمهوری و مجلس به هیچ عنوان از منظر رقمهای مالی در گردش و مناسبات ارتباطی به هیچ عنوان قابل قیاس با این انتخابات نیست و نخواهد بود.
حمید. ب دیگر فعال حوزه آیتی که در این انتخابات بنا به داشتن مشغلههای دیگر تا امروز وارد گردونه نشده است، میگوید: کسانی را در دورههای دیگر و بالاخص در این دوره دیدهام که با حجم قابل توجهی از شمارههای افراد وارد محل یا مقر تبلیغاتی افراد میشوند و این شمارهها و حجم اطلاعات نام افراد را میفروشند. این شمارهها وارد گردونه تلگرامی میشوند و ناگهان فرد میبیند بدون آنکه اراده کند در یک چشم به هم زدن در کانال تلگرامی تعداد زیادی از نامزدها عضو شده است. اگرچه این متخصص این کار را به هیچ عنوان اخلاقی نمیداند اما در هرصورت میگوید که در زمان انتخابات این کار پررنگتر از گذشته میشود. ولی ما در بحث تبلیغ محصولات و فروشهای تبلیغاتی و اساماس یا پیامکی فارغ از اعتبار و مجوز داشتن شرکتهای متولی از سوی مراجع قانونی، متاسفانه عدهای نیز از این طریق فعالیتهای تبلیغاتی میکنند.
حمید. ب در پاسخ به این پرسش بنده که حقوق و دستمزد این افراد بر چه اساسی تعیین میشود، میگوید: حکایت شرکتهای تبلیغاتی یا کسانی که درگیر این کارها میشوند در قالب دفاتر تبلیغاتی یا حتی فیلمسازی و تبلیغات به تعبیری مشخص است. شاید در ارقام و نوع تبلیغات ناگهان تحول یا پرکاری فصلی به سراغ این شرکتها یا افراد بیاید اما در مجموع این گونه نیز نباید تصور راحتی از این کارها داشته باشیم. اما تکلیف افرادی که آشنا یا فامیل و واسطه هستند به هیچ عنوان مشخص نیست. برای مثال بعضی از آنها بدون هیچ چشمداشتی این کارها را انجام میدهند تا فرد مورد حمایتشان وارد شورا شود تا بتواند آنها را حمایت کند یا آنکه با وعده غیرمادی یعنی ارائه شغل یا فرصت عالی برای افراد، شرایط حضور و فعالیت این عده صورت وجه دریافتی به خود میگیرد. یاد یکی از دوستان مطبوعاتیام که برحسب انتصاب و تلاش برای انتخاب یکی از افراد سرشناس در انتخابات ریاست جمهوری که از قضا هیچگاه هم انتخاب نمیشود و در نهایت در کسوت مدیریت شهری سر بر میآورد، افتادم. او توانست با ارائه وقت و ایده و تشبه به ساختار حمایتی این نامزد و طی چند دوره تلاش وی برای ریاستجمهوری و انتصابش در مقام ارشد خادم شهری، در نهایت صاحب یک خانه قابل توجه در غرب تهران شود.
موارد اینچنینی اگرچه بیانش دردی را دوا نکرده و نخواهد کرد اما دستکم بهانهای درست است برای بروز و برجستهسازی مفهوم انسان مدنی، اجتماعی و نحوه و نوع حضورش در مشارکت مدنی و همچنین حرکت شورای شهر در همه شهرها مبتنی بر اصول مدنی و شهری. اینکه شوراهای شهری و روستایی در ایران ناگهان ماهیت سیاسی به خود میگیرند و براین اساس نوع رسالت و هدف اولیه خود را در راستای حرکتهای مردمی و مدنی از یاد میبرند، فصل دردمند افول شأن شوراها در ایران است که باید آسیبشناسی جدی و طریقی درست برای تفهمیم و حتی مسوولیت برای اعضای شورای شهر صورت بگیرد. شورای شهر و روستا خادمانی حقیقی میخواهد. خادمانی که سعادت و افتخار خود را در خدمت و تواضع در برابر شهروندان و شهرنشینان و
روستانشینان بدانند. کسانی که خود را خادم اسلام و مردم بدانند. واقعیتی که از رفتار بسیاری از متقاضیان حضور در شوراها فاصله دارد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد