12 - 09 - 2020
تصمیمی که شورایعالی بورس نگرفت
عباسعلی حقانینسب*
این روزها صحبت از اختصاص یک درصد از منابع صندوق توسعه ملی برای تزریق به بورس مطرح شده است. تصمیمسازان بازار سرمایه میگویند ما حرفهای مدیریت میکنیم اما فعالان بازار عملا مدیریت حرفهای را در رفتار سیاستگذاران مشاهده نمیکنند. تصمیم دولت برای اختصاص منابع مالی به صندوق تثبیت بازار در جای خود قابل بررسی است اما معتقدم شورای بورس یک تصمیم اساسی را برای بازار فراموش کرد؛ تصمیمی که به جای حمایت از یکسری سهم مورد توجه باعث شود بازار از حالت فرسایشی خارج شود. معتقدم اگر ابزارهای بازار سرمایه را تغییر ندهیم اختصاص منابع صندوق توسعه ملی هم برای تعادلبخشی به بازار کافی نخواهد بود. حال آنکه در حال حاضر بسیاری از رانتیرها برای این مبلغ کیسه دوختهاند. با روشهای فعلی بازارساز برای تعادلبخشی، رانتیرها و اصطلاحا حقوقیهای حقیقینما به راحتی از این مبلغ برای نوسانگیری استفاده میکنند و میتوان پیشبینی کرد که بخشی از منابع سوخت میشود و بازار را به زحمت میاندازد. البته امیدوارم بازار برگردد چراکه بازار با قیمتهای فعلی بسیار ارزنده است.
اختصاص منابع صندوق توسعه ملی از سال ۹۴ تصویب شده بود اما متاسفانه از آن زمان اجرایی نشد. در این میان بحث بر سر تورمزا بودن این اقدام است. با توجه به شرایطی که بانک مرکزی دارد قاعدتا این پول را پیش از این گرفته و به ریال تبدیل کرده است چرا که درآمدهای این صندوق دلاری است. بنابراین پیشبینی میشود دلاری که بانک مرکزی از این صندوق گرفته را خرج کرده باشد چون امکان فروش برایش مهیا بوده است.قبل از اینکه در مورد تورمزا بودن این اقدام بحث کنیم باید ببینیم که بانک مرکزی چه اقدامی کرده و آیا این دلارها را فروخته یا خیر. پیشبینی این است که قاعدتا بانک مرکزی از آن زمان دلارها را فروخته و اگر فروخته باشد این اقدام تورمزا نیست چراکه آن را به ریال تبدیل کرده و آن ریال در بازار میچرخد. معتقدم مبلغ عمده این تزریق که حدود ۲۳ هزار میلیارد تومان برآورد میشود کمک شایانی به وضعیت بورس خواهد کرد اما موضوع اساسی این است که این پول در صندوق تثبیت بازار باعث ایجاد رانت برای یکسری سهام نشود و اگر این اتفاق رخ دهد خود مشمول فساد و تبعیض میشود. اگر منابع صندوق توسعه ملی وارد مسیرهای رانتی شود عملا مشکلات بازار را حل نمیکند و صرفا یکسری نوسانگیر با اطلاع از اینکه صندوق چه سهمهایی را حمایت میکند به طور موقت وارد بازار خواهد کرد.
در حال حاضر ممکن است عدهای با ارتباطاتی که با صندوق دارند از این منابع در قالب نوسان نفع ببرند. برای جلوگیری از این انحراف لازم است منابع به یک نسبت بین کل سهام بازار و با توجه به سطح ریزش آنها تزریق شود. در واقع حمایت بازارساز باید شامل همه نمادهای بورسی و فرابورسی شود. متاسفانه به این دلیل که شاخص فرابورس مورد توجه نیست و بازارسازها تنها شاخص بورس را مورد توجه قرار میدهند در اکثر موارد نمادهای فرابورسی مورد حمایت قرار نمیگیرند. اما به این دلیل که سیاستگذاران به دنبال تصمیمات پوپولیستی هستند تنها تصمیماتی میگیرند که ظاهرا وضعیت را متعادل نشان دهد.
در حال حاضر آنچه اهمیت بسیاری دارد این است که منابع صندوق کل بازار را شامل شود و اگر چند سهم را حمایت کنیم و بقیه سهام رها شوند بازار مشکلات خود را خواهد داشت.
مسوولان بورس باید از گذشته عبرت بگیرند. در حال حاضر بازار ما به دلیل ورود سهامداران تازهوارد و رفتار تودهوار از یک سطح مقدماتی تحلیل هم برخوردار نیست. بخش عمده اتفاقی که در هفتههای اخیر افتاد و از دست مسوولان هم در رفت به دلیل همین هیجان و ترس از صفهای فروش بود. نکته حائزاهمیت این است که مسوولان سازمان بورس باید تصمیماتی بگیرند که صفهای فروش از بین برود. خیلی از کسانی که در صفها برای فروش سهام خود سفارشگذاری میکنند ارزش سهام را نمیدانند و تنها به دلیل وجود این مکانیسم مخرب در صف قرار میگیرند.
آنچه اهمیت دارد ماهیت صفنشینی در بورس است که باید برای حذف برنامهریزی شود. سیاستگذار بورس با استفاده از سه ابزار کنترلی توقف نماد، دامنه نوسان و حجم مبنا میتواند هیجان بازار را تخلیه کند. در دو ابزار اول چه در حالت صف خرید و چه در حالت صف فروش عملا نقدشوندگی سهام از بین میرود. در روزهای اخیر تنها کسانی که شانس آوردند در کارگزاریها بودند توانستند سهام خود را بفروشند.
متصدیان بازار در شرایط هیجانی لازم است همان سیاستهای کنترلی که در افزایش دامنه نوسان به دنبال آن هستند در حجم مبنا اعمال کنند. به عنوان مثال برای حداکثر سه روز دامنه نوسان را بردارند و حجم مبنا را تا ۲۰ برابر افزایش دهند. با این روش فضا تحلیلی و بازار از فضای فرسایشی خارج میشود. نقدشوندگی تضمین میشود و سهام به تعادل میرسد اما قیمت پایانی تغییری نمیکند. با این وضعیت چون در ادامه ترس سهامداران از صف فروش به هم میریزد بعد از روز چهارم میتوان دامنه نوسان را تا محدوده ۱۰ درصد برگرداند و حجم مبنا را تا ۱۰ برابر وضع قبلی کاهش داد. مهم این است که حجم مبنا یک حجم بازدارنده و قابل قبول باشد. لازم است سیاستهای بازارگردانی را هم در همین چارچوب اعمال کنیم و با توجه به سهام شناوری که در قالب سهام عدالت و عرضه اولیه در بازار موجود است فرصت مناسبی است که صفهای خرید و فروش را از بین ببریم.
* کارشناس بازار سرمایه
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد