17 - 08 - 2024
تخاصم آشکار، همکاری پنهان
نادر کریمیجونی
مذاکرات آتشبس در سرزمینهای اشغالی و جنگ غزه، در حالی در دوحه قطر آغاز شد که دستکم تلآویو دست بالا را در این مذاکرات در اختیار ندارد؛ تا همین چندی پیش تصور میشد که بعد از ترور مقامات ارشدی از حماس، جهاد اسلامی و حزباللهلبنان و نیز حمله مستقیم به حوثیهای یمن، حالا نتانیاهو و همکاران او اهرمهای قدرتمندی برای به کرسی نشاندن خواستها و دیدگاههای خود دارند و به همین علت در مذاکرات قطر، دستبالا را در اختیار خواهند داشت اما در واقع چنین نبود که نتانیاهو با بیمیلی حضور در مذاکرات را پذیرفت. این بیمیلی بیشتر به خاطر آن بود که یحیی سنوار جایگزین اسماعیل هنیه شده بود و همین امر، دلیل روشنی بر اصولگراتر شدن مذاکرهکنندگان فلسطینی در طرحهای صلح به شمار میرود. در اینباره و در نخستین موضعگیری، حماس در مذاکرات قطر شرکت نکرد و سنوار پیام فرستاد که برای به ثمر رسیدن مذاکرات صلح، هیچ طرح جدیدی لازم نیست بلکه باید طرح پیشین عملیاتی و برای اجرایی شدن آن ایدههایی ارائه و تئوریزه شود. این دیدگاه به روشنی بر طرح ایالاتمتحده آمریکا برای پایان جنگ در غزه اشاره دارد. این طرح که موافقت و نظر مثبت تلآویو و مشخصا نتانیاهو را کسب نکرد، نقطه پایان قطعی بر منازعه غزه میگذارد و به این جنگ خونین پایان میدهد.
روشن است که پایان منازعه غزه در نقطه کنونی، به هر حال به معنای پیروزی حماس است؛ کشته شدن چهرههای ارشدی از حماس، جهاد اسلامی و حزبالله لبنان در هفتههای گذشته رویدادهای جدید و مهمی به شمار نمیآید. همکاران این گروههای جهادی در منطقه خاورمیانه از همان روزهای نخست همکاری میآموزند که هر لحظه امکان کشته شدنشان به وسیله اسرائیلیها، گروههای رقیب یا سایر دشمنان از جمله نیروهای اطلاعاتی ایالاتمتحده آمریکا وجود دارد. این احتمال کشته شدن نه فقط برای خود این چهرهها و فعالان فلسطینی و لبنانی که برای احزاب و گروههایی که ایشان در آن عضو هستند، پذیرفته شده و قابل درک است بنابراین کشته شدن حاج محسن در لبنان، مروان عیسی و اسماعیل هنیه و سایر چهرههای حماس، اگرچه ضربهای به این گروهها و حزبالله لبنان وارد میسازد اما فروپاشی ساختار یا نابودی این گروهها را موجب نمیشود و اگر بپذیریم که آنچه باعث نابودی تو نشود، حتما تو را قویتر خواهد کرد، میتوان پذیرفت که در حالت کلی، حماس، جهاد اسلامی و حزبالله لبنان، اکنون قویتر از گذشته هستند.
نه فقط نتانیاهو و راستگرایان اسرائیلی که مخالفان ایرانی جمهوری اسلامی ایران و رسانههایشان به شدت وقوع جنگ میان اسرائیل و ایران را دنبال میکنند. هر دو طرف بر این باورند که وقوع جنگ میان تهران و تلآویو در هر سطحی و به هر شکلی، ناگزیر پای ایالاتمتحده آمریکا و دولت بایدن را به این جنگ و حمایت از تلآویو میکشاند. در این صورت حتما دولت بعدی که در کاخ سفید مستقر میشود، دموکرات نخواهد بود ضمن آن ایالاتمتحده مجبور خواهد شد ضربههای ناتوانکننده و پرحجم به ایران وارد کند و به هر حال ریسک نابودی یک یا چند رزمناو و کشته شدن بخشی از سربازانش را چه در خشکی و پایگاههای سرزمینی در منطقه خاورمیانه و چه در آبهای خلیجفارس و دریای عمان را بپذیرد.
قرینههای مهمی وجود دارد که این ادعا را اثبات و علاقهمندی نتانیاهو و البته ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی ایران به شروع جنگ تهران- تلآویو و ورود آمریکا به این منازعه را توجیه میکند. در وهله اول این دلایل به وضعیت درونی اسرائیل مربوط میشود. اگر کشته نشدن محمد ضیف که به تازگی ادعای اسرائیل در اینباره تکذیبشده، درست باشد آنگاه اسرائیل در درون غزه تقریبا هیچ دستاورد قابل ذکری نداشته است. علاوه بر این نفوذ برخی موشکها و راکتهای حزبالله به درون سیستمهای دفاعی گنبد آهنین و فلاخن داوود و فرود این موشکها و نیز دستکم یک موشک از جانب حوثیها، آسیبپذیر بودن این سیستمهای دفاعی را اثبات کرده است. حالا شهروندان اسرائیلی که به اجبار خانه و کاشانه خود را در شمال سرزمینهای اشغالی ترک کرده و به بیرون از شعاع عملیاتی پرتابههای حزبالله لبنان پناه آوردهاند، به شهروندان و خانوادههای گروگانها اضافه شدهاند و مخالفتها علیه نتانیاهو به شدت تشدید شده است. این وضعیت و تداوم آن در حالی که ممکن است پرتابههای لبنانی و یمنی، شهرهای بیشتری را مورد هدف قرار دهد، حتما فشارها بر مدیران سیاسی تلآویو را بیشتر خواهد کرد.
علاوه بر همه اینها، اوضاع اقتصادی اسرائیل بیش از گذشته آسیبپذیر شده است. باید اذعان کرد که همکاریهای اقتصادی ترکیه، آذربایجان، قطر، اماراتمتحده عربی و برخی دیگر از کشورهای اسلامی و غیراسلامی، تلآویو را در امور اقتصادی همچنان توانمند نگه داشته است. تمام سوخت هواپیماها و خودروهای اسرائیلی اکنون از جانب آذربایجان تامین میشود و بخش مهمی از غذای شهروندان و سربازان اسرائیلی هم از جانب ترکیه به سرزمینهای اشغالی صادر میشود. در همین حال کشورهای قدرتمندی مانند آلمان، ایالاتمتحده و بریتانیا، حمایتهای عملی و جدی از روان ماندن چرخهای تجارت و در نتیجه از بقا و سر پا ماندن کسبوکار در سرزمینهای اشغالی کردهاند و همین همکاریها و حمایتها باعث رشد اقتصاد و تجارت اسرائیل شده است اما این رشد گلخانهای تحت حمایت قدرتهای بزرگ برای بسیاری شهروندان و رهبران اسرائیلی مطلوب نیست و این نارضایتی را به طور شفاف میتوان از میزان مهاجرانی که کشورشان را ترک میکنند و به زادگاههایشان میگریزند، دریافت کرد. با تداوم و تشدید جنگ حتما این مهاجرتها فزونی خواهد یافت و شرایط سختتر خواهد شد.
در کنار همه اینها جنگ روانی ناشی از عدم اطلاع از انجام یا عدم انجام یا زمان اجرا به لحاظ اجتماعی شرایط را برای دولت تلآویو دشوارتر کرده است چراکه جامعه اسرائیل نمیداند چه موقع و در چه وسعتی و در کدام نقاط آسیب وارد میشود و آیا غیرنظامیان هم در این حملات آسیب خواهند دید یا نه. در تلآویو سیاستمداران دوست دارند هرچه زودتر این حمله ایران انجام شود، ابعاد آن مشخص و نتایج آن ملموس گردد. برخی ناظران مسائل بینالمللی در شرایط حاضر اسرائیل را به موشی تشبیه میکنند که گربه (ایران) پیش از ضربه زدن به آن با او بازی میکند.
پیش افتادن کامالا هریس و گفتوگوهایی که اکنون و از پنجشنبه گذشته در قطر جریان دارد نشان میدهد که اندیشههای تهران در مورد زمان خریدن و تامل کردن برای دادن پاسخ به اسرائیل کاملا دقیق و هوشمندانه بوده است. نگارنده بر این باور است که مذاکرات میان حماس و اسرائیل دستکم تا چشمانداز مشخص نتیجه امیدوارکنندهای در بر ندارد مگر آنکه واشنگتن نتانیاهو را به تمکین در برابر صلح و پایان دادن به جنگ وادار کند. ایرانیها به طور واضح و با ابزارهای گوناگون به بایدن و همکارانش فهماندهاند که علاقهمند به باقی ماندن دموکراتها در کاخ سفید هستند، نمیخواهند جنگ گسترش یابد، نمیخواهند موجودیت حماس به مخاطره بیفتد و دست آخر نمیخواهند جنگ در غزه ادامه پیدا کند. اظهارات جو بایدن مبنی بر اینکه در صورت برقراری آتشبس و پایان جنگ در غزه، ایران نیز از حمله علیه اسرائیل صرفنظر خواهد کرد، بیش و پیش از هر چیز نشان میدهد که پیامهای ایران در کاخ سفید به خوبی فهمیده و درک شده است. خبرنگاران آمریکایی به شدت میخواهند بفهمند که مبنای این ادعای بایدن چه بوده است اما تقریبا هیچ اطلاعی در مورد مبنای این ادعا در دست نیست.
گمان میرود که ادعای بایدن تا حد زیادی درست باشد. در عین حال اظهاراتی از ایرانیان شنیده شده که نشان میدهد تهران حاضر است برخی چیزها را در مقابل دریافت برخی چیزهای بزرگتر از دست بدهد. در این صورت احتمال همکاریهای ناگفتهای در جریان است؛ همکاریهایی که ممکن است وضعیت منطقه را
تغییر دهد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد