20 - 07 - 2024
تحلیلی انتقادی بر پایه قوانین تفکر سیستمی
– در چنین شرایطی منطقیترین پرسش آن است که چرا چنین راهحلهایی منجر به حل مساله نمیشود؟
– در پاسخ به پرسش بالا چند علت را میتوان برشمرد:
یکم: راهحلها، اغلب بر پایه تحلیلهای سادهانگارانه استوارند و معمولا توسط کسانی ارائه میشوند که در چارچوب تفکر خطی و نگرش جزءنگر میاندیشند و توجهی به پیچیدگی مسائل و درهمتنیدگی آنها با یکدیگر ندارند.
دوم: اغلب راهحلهای ارائه شده، برآمده از تحلیلهایی است که از عمق کافی برخوردار نبوده و معمولا در تراز «علتهای اجتماعی» (نه «جهانبینی» و «استعاره») قرار دارند. در این سطح از تحلیل، بیآنکه تاکید شود ریشه تمام مسائل ایران رابطهای معنادار با «جهانبینی و ایدئولوژی رسمی حکومت» و «گفتمان مسلط او زیر عنوان بنیادگرایی شیعی» دارد، تحلیلگران به ارائه راهحل میپردازند!
سوم: به فرض آنکه راهحلهای ارائه شده برآمده از تحلیلهایی در سطح جهانبینی و عمیقتر از آن در سطح استعاره (یا اسطوره) باشد؛ باید افزون بر زیر سوال بردن «جهانبینی و ایدئولوژی رسمی حکومت» و «گفتمان بنیادگرایی شیعی»، با تکیه بر کهنالگوها و استعارههای نو به خلق جهانبینی نو و ارائه گفتمانی جایگزین بپردازد. بدیهی است این گفتمان که باید برآمده از خواست و اراده درازمدت ملت ایران باشد، زیر عنوان «پیشرفت و تغییرخواهی» قابل ارائه خواهد بود.
۲- راهحل دو اقتصاددان چیست؟
– راهحل ارائه شده توسط فرشاد مومنی و حسین راغفر بدون تبیین چگونگی «برچیدن بساط فساد در کشور»، بیشتر بر چیستی آن متمرکز بوده و باور دارد با توسعه صنعتی و اشتغالزایی، پویاییهای زاینده فساد در کشور تضعیف میشود! راهحل ارائه شده برآمده از تحلیلی است که در تراز «علتهای اجتماعی» قابل دستهبندی است زیرا ایشان در تحلیلشان «ایدئولوژی رسمی حکومت» و «گفتمان مسلط بنیادگرایی شیعی» را که علت اصلی تمامی ابربحرانهای کنونی ایران است مورد پرسش و چالش قرار نمیدهند بنابراین قابل پیشبینی است که راهحل برآمده از آن منتج به حل مساله نشود.
– نکته دیگر آنکه؛ ایشان در راهحل پیشنهادیشان دقیقا اشاره نمیکنند منظورشان از فساد، نوع «سیستمی» آن است یا «سیستماتیکاش»! اگر مراد سیستمی است که به فسادهایی در اشکال اداری، اخلاقی، اطلاعاتی، رانتی، انتخاباتی و مانند آن اشاره دارد که در نظام حکمرانی ایران توسط بدنه کارشناسی و مدیریتی آن در حال انجام است و اگر مراد نوع سیستماتیک فساد است در اشکال مافیای واردات، اختلاسهای چندهزار میلیاردی، قاچاق کالا، ارز و طلا، ترانزیت زیرخاکی و موادمخدر، عزل و نصبهای سیاسی در اشل کلان و مانند آن توسط باندهای مافیایی وابسته به هسته سخت قدرت جریان دارد.
– بنابراین حل ابربحران فساد از نوع سیستماتیک از عهده رییسجمهور خارج بوده و مستقیما با اراده رهبری نظام گره خورده است زیرا مثلا اگر یک اختلاس 10هزار میلیاردی بخواهد رخ دهد حتما باید چندین دستگاه حکومتی چون وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات قوه قضاییه، پلیس، هواپیمایی و مانند آن با یکدیگر هماهنگ باشند. روشن است رییسجمهور بر هیچیک از آنها اشراف ندارد! حال بر پایه راهحل ارائه شده چگونه قرار است مساله فساد در کشور حل شود؟!
۳- راهحلهای چارهساز بر کدام نقاط سیستم تکیه دارند؟
– از منظر علم پویاییشناسی سیستم؛ نظام حکمرانی ایران و دولت چهاردهم پیش از برنامه باید به یک مدل سیستمی حل مساله مجهز باشد. در این مدل شبیهسازی شده، تمامی حلقههای بازخوردی مثبت و منفی و پویاییهای میان آنها شناسایی میشود.
– بر پایه آن مدل، سیاستگذاران نظام حکمرانی ایران برای حل مساله باید بر حلقههای بازخوردی منفی متمرکز شوند نه مثبت! زیرا حلقههای مثبت از ماهیت بیثباتکننده برخوردارند. در حالی که حلقههای منفی تعادلبخشاند. افزون بر آن، نقاط اهرمی در پستوی حلقههای منفی پنهان میشوند نه مثبت. نقاط اهرمی، متغیرهایی هستند که با تغییری کوچک در آنها، تغییراتی شگرف در نقاط دوردست سیستم ایجاد میکنند.
ادامه
– بنا بر تحلیل سیستمی بالا:
الف- متغیرهایی چون سهگانه «انسداد»، «فساد» و «سرکوب» که در قالب حلقههای بازخوردی مثبت؛ تولید رفتارهای بیثباتکننده در نظام حکمرانی ایران میکنند، نمیتوانند نقطه شروع حل مساله تلقی شوند! زیرا اینها نشانههای بحراناند و ریشه ابربحرانها در جای دیگری است.
ب- با توجه به حضور متغیری چون «اعتراضات» در حلقههای بازخوردی منفی و تاثیرگذاریاش بر حلقههای مثبت، روشن است؛ حل مسائل اقتصادی ایران از فهم پیچیدگی ابربحران اعتراضات و پویایی متقابل آن با متغیرهایی چون تحریمها و ریشههای سه متغیر انسداد، فساد و سرکوبها میگذرد.
۴- جامعه ایران معترضترین جامعه دنیاست!
– با استناد به گزارش موسسه گالوپ در ۲۰۱۷، مردم ایران عصبانیترین مردم دنیا؛ و در ۲۰۲۲ نیز جزو 10 ملیت عصبانی دنیا بودهاند! گزارشهای مشابه از موسسات دیگر نیز حاکی از آن است که وضعیت…
۵- نتیجهگیری
– در تحلیل بالا کوشیده شد تا در قالب مدلی سیستمی؛ درکی کلی از پویاییهای ابربحرانها در نظام حکمرانی ایران از بعد انسانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بینالمللی به دست آید.
– بنا بر تحلیل بالا، ابربحرانهای اقتصادی ایران با ماهیت مبتنی بر بقای جمهوری اسلامی در رابطه است.
– بنابراین آنچه ضرورت دارد رهبران جمهوری اسلامی بدان توجه کنند آن است که: به منظور برونرفت اقتصاد ایران از ابربحرانهای کنونی به یک گسست، یک بازآفرینی و یک نوآفرینی نیاز است: ۱- گسست در روند گذشته از دو منظر ایدئولوژی و گفتمان، ۲- بازآفرینی در چشمانداز توسعه و ۳- نوآفرینی در گفتمانی جایگزین زیر عنوان پیشرفت و تغییرخواهی.
* آیندهپژوه مستقل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد