11 - 01 - 2021
بیکاری پایدار در اقتصاد ایران
محمدقلی یوسفی*
بیکاری در ایران پدیده جدیدی نیست و سالهاست که نبود شغل و افزایش فقر بر سر بخش وسیعی از جمعیت کشور سنگینی میکند. در تقسیمبندیهای مرسوم بخشی از جامعه به عنوان نیروی کار فعال در نظر گرفته میشود که در بازه سنی مشخصی (بین ۱۰ تا ۶۴ سال) جای میگیرند و بخشی از نیروی کار فعالی که سر کار حاضر میشوند نیز در زیرمجموعه جمعیت فعال جای میگیرند. آنچه قابل برآورد است، این است که از جمعیت ۸۳ میلیون نفری ایران حدود ۲۳ میلیون نفر شاغل و مابقی بیکار و یا وابسته به شاغلان هستند. به عبارتی در این ترکیب جمعیتی بیکار، هر نفر تامینکننده درآمد چهار نفر دیگر خواهد بود.
این موضوع حاکی از فراهم نبودن فرصتهای شغلی برای نیروی کار فعال و جوان ایرانی است که در ابعاد مختلفی میتواند قابل بحث و بررسی باشد.
به نظر میرسد دلیل اصلی و عمده فراهم نبودن فرصتهای شغلی برای افراد جویای کار در ایران رکود حاکم بر ساختار اقتصادی و کاهش سرمایهگذاری تولیدی است. هر چند ایران پتانسیلهای اشتغالزایی بسیاری دارد، با این حال از این فرصتها و پتانسیلها برای اشتغال و پیشرفت جامعه استفاده نمیشود و منابع به جای آنکه در مسیر فعالیتهای اقتصادی قرار گیرند، به راحتی حیف و میل میشوند. اما بیکاری گسترده ناشی از ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران در حالی به بازار کار فشار وارد میکند که فشار تحریمها و اعمال محدودیت بر سر راه فعالیتهای تولیدی نیز مانع از به جنبش درآمدن فعالان و جویندگان کار در بازار فعالیتهای اقتصادی میشود.
در عین حال بحران کرونا نیز مزید بر علت شده و باعث خروج تعداد زیادی از شاغلان از بازار کار شده است. بحران کرونا و پیامدهای آن در بازار کار ایران از آن جهت اهمیت پیدا میکند که بیش از ۵۰ درصد شاغلان در بخشهای مختلف خدماتی اعم از هتلداری، رستوران، حملونقل، خردهفروشی و عمدهفروشی، سیستم بانکی و فعالیتهای دولتی فعالیت میکنند و به این ترتیب سایه کرونا بر فعالیت حوزههای خدماتی سنگینتر از سایر حوزهها بوده است. بنابراین هر چند افزایش تعداد بیکاران در ایران پدیده جدیدی نیست اما بحران کرونا بر شدت بیکاری و گستره مشکلات کشور افزوده و بخش وسیعی از جامعه را در وضعیت نامناسب معیشتی قرار داده است.از آنجا که ارتباط نزدیکی بین فقر و بیکاری وجود دارد، بهترین یارانهای که میتوان در جامعه پرداخت کرد ایجاد اشتغال است. چنین یارانهای به جای آنکه به صورت کور در بین جامعه توزیع شود میتواند در قالبهای مختلفی همچون فراهم کردن فضای مساعد کسبوکار برای ایجاد اشتغال، ایجاد فضای سازنده برای برقراری تعامل با جهان، امنیت، آزادی، امید و… در میان نیازمندان واقعی و مستحقان توزیع شود. اما در ایران به دلیل ساختار نادرست نظام تصمیمگیری سالهاست افراد زیادی جوینده کار و شغل هستند و در فقر و وضعیت نامناسب معیشتی به سر میبرند. بنابراین طبیعی است در کشوری که سرمایهگذاری تولیدی صورت نمیگیرد، رکود حاکم است و مصرف داخلی وابسته به واردات است، هم فقر گستردهتر میشود و هم بر تعداد جمعیت بیکاران افزوده میشود. همه این مسائل ناشی از سیاستهای غلطی است که طی سالهای مختلف اتخاذ شده و تا زمانی که نظام تصمیمگیری اصلاح نشود تغییری در وضعیت کار و درآمد مردم نیز ایجاد نخواهد شد.
* اقتصاددان
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد