4 - 12 - 2024
بورس در یک قدمی سقف تاریخی
نوید خیرخواه- بازار روز گذشته همچنان با چالشها و نوساناتی روبهرو بود که میتوان آن را بهعنوان یک آزمون واقعی برای روند آتی بورس ایران تلقی کرد. در این روز، بازار برخلاف بسیاری از پیشبینیها، بهویژه پس از افتهای سنگین در ماههای گذشته، در برابر فشارهای روانی و ریسکهای مختلف ایستادگی کرد و نشان داد که توان لازم را برای عبور از مشکلات فعلی دارد. با وجود تهدیدهایی که بهویژه از جانب فشارهای اقتصادی، اخبار منفی سیاسی و تحولات اقتصادی خارجی در فضای بازار ایجاد میشود، این روزها بازار توانست موقعیت خود را حفظ و به نوعی از نقاط حساس خود عبور کند. روز گذشته در ابتدا، بازار با موجی از خوشبینی مواجه شد که بهویژه در پی اظهارنظرهای وزیر اقتصاد مبنی بر تحولات مثبت پیشرو در اقتصاد کشور و بهبود شرایط بازار ایجاد شد. این خوشبینی، در کنار پیشبینیهای مثبت درباره بازگشت آرامش به بخشهای اقتصادی، زمینه را برای حضور پولهای مردد و جلب سرمایهگذاران محتاط فراهم کرد. بهنظر میرسید که این خوشبینی، میتواند مقدمهای برای بهبود شرایط بازار باشد و این موضوع سبب شد تا سرمایهگذاران با دید مثبتتری نسبت به آینده بورس، وارد میدان شوند. به این ترتیب، شاهد بودیم که حجم معاملات نسبت به روزهای گذشته بهبود پیدا کرد و شاخصها از حالت رکود خارج شدند. در نهایت شاخص کل کار خود را در 2489360 واحد به پایان رساند و رشدی 28951 واحدی را ثبت کرد. شاخص هموزن نیز به 796114 واحد رسید و رشدی 9397 واحدی را تجربه کرد. ارزش معاملات سهام، حقتقدم و صندوقهای سهامی 12903میلیارد تومان بود و ارزش معاملات سهام و حقتقدم، 9911میلیارد تومان بود. حال آنکه 74درصد بازار در انتهای روز مثبت بود و 26درصد از نمادها نیز در محدوده منفی معامله شد.
در سوی دیگر، هنوز تعدادی از فعالان بازار که نسبت به قیمتهای فعلی و نزدیک به سقفهای قبلی شک دارند، تردیدهایی دارند. این تردیدها عمدتا ناشی از شرایط حساس بازار و نوساناتی است که ممکن است در کوتاهمدت به وجود آید. قیمتها همچنان به سقفهای تاریخی خود نزدیک میشوند و در این مقطع، خطر اصلاح و افزایش عرضهها وجود دارد که میتواند منجربه نوسانات موقتی و اصلاح قیمتها در روزهای آتی شود. در این شرایط، نکتهای که سرمایهگذاران باید به آن توجه کنند این است که حتی در صورتی که بازار در کوتاهمدت با کاهش تقاضا و فشار عرضه مواجه شود، نگاه به تحولات بلندمدت همچنان امیدوارکننده است و از این رو باید از چنین نوساناتی ترسی نداشت.
اینکه آیا باید از بازار ترسید یا نه؟ پاسخ به این سوال در شرایط کنونی، براساس تحلیلی که از وضعیت بازار داریم، منفی نیست. بازار در روزهای اخیر، بهویژه در سطح شاخصها و قیمتهای فعلی، از خود انعطاف و تابآوری نشان داده است و در برابر فشارهای منفی نسبی مقاوم بوده است. آنچه در این مدت، اهمیت زیادی داشته این است که بازار با وجود مواجهه با فشارهای اقتصادی و سیاسی مختلف، توانسته است با حجم معاملات بالا و درگیری در نقاط حساس، به حرکت خود ادامه دهد. این امر نشاندهنده یک روند مثبت و پایداری است که میتواند برای بلندمدت، بهویژه برای سهامداران با افق دید بلند، نویدبخش باشد.
در عین حال، باید به این نکته توجه داشت که اگرچه روند کلی بازار به سمت مثبت حرکت کرده است اما وضعیت این روزهای بازار بهویژه در نقاط حساس، همچنان شکننده است. این امر نشان میدهد که هرگونه تغییرات در فضای خبری و تحولات سیاسی و اقتصادی میتواند تاثیرات قابلتوجهی بر روند بازار داشته باشد. بهویژه هنگامی که بازار به سقفهای حساس نزدیک میشود، کوچکترین اخبار منفی میتواند موجبات واکنشهای شدید را فراهم کند. بنابراین سرمایهگذاران باید با دقت بیشتری اخبار و تحولات را دنبال کنند و خود را برای شرایط مختلف آماده سازند.
نکته دیگری که روز گذشته توجه بسیاری را به خود جلب کرده، موضوع جریان پول در بازار است. تحلیل صحیح از جریان پول و آشنایی با الگوهای مختلف آن در سالهای گذشته میتواند برای سرمایهگذاران مفید باشد. برخی فعالان بازار به اشتباه روند فعلی را با شرایط بازار سال 1399 مقایسه میکنند، غافل از اینکه وضعیت روز گذشته بازار با آن دوره تفاوتهای زیادی دارد. سرعت رشد بازار در آن دوران و شرایط غیرعادی که آن زمان حاکم بود، نمیتواند به عنوان معیاری برای پیشبینی روند کنونی باشد. آنچه در شرایط کنونی میتواند به سرمایهگذاران کمک کند، شناسایی جریانهای پولی و موجهای آن است که بهویژه در این روزها میتواند نشاندهنده تغییرات و نقاط بحرانی در روند بازار باشد.
بازار بورس ایران در این روزها نیازمند مراقبت دقیق از تحولات سیاسی، اقتصادی و خبری است. اگر این روند بهدرستی مدیریت شود و خبری منفی و غیرمنتظره وارد بازار نشود، میتوان به ادامه روند مثبت و پایدار امیدوار بود. در عین حال، از آنجایی که نوسانات و اصلاحات در هر بازاری طبیعی است، سرمایهگذاران باید از شرایط فعلی نهتنها نترسند، بلکه از آن به عنوان فرصتی برای خرید در قیمتهای مناسب استفاده کنند.
تحلیل و روند آتی بازار سرمایه
بازارهای سرمایه بعد از یک دوره طولانی رکودی که در چهار سال اخیر به وضوح مشاهده کردیم، بهطور طبیعی وارد دورانهای خرسی میشوند. در این دورهها، چهار موج خاص تعریف میشود که هر یک ویژگیها و تحولات خاص خود را دارند و بسته به هر موج، فضای بازار تغییرات قابلتوجهی خواهد داشت. در این نوشتار، قصد داریم به تشریح این چهار موج و ویژگیهای آنها بپردازیم.
موج اول: «موج اسمارتمانیها»
موج اول، موجی است که معمولا توسط افراد حرفهای و ریسکپذیر بازار، از جمله نهادهای حقوقی، سرمایهگذاران باهوش، تحلیلگران خبره و گروههای مختلفی از فعالان بازار که توانایی شناسایی کفهای بازار را دارند، هدایت میشود. این دسته از افراد در مرحله اول بهشدت به دنبال شناسایی کف بازار هستند و معمولا خریدهای خود را در قیمتهایی که به نظر دیگران بسیار پایین است، انجام میدهند. این موج معمولا در ابتدا از سوی تعداد کمی از افراد فعال میشود اما پس از شروع روند صعودی، قیمتها به گونهای پیش میرود که دیگران نیز وارد
میدان میشوند.
در واقع این موج بیشتر در اواخر تابستان و اوایل پاییز شکل میگیرد و اوج آن در اوایل آبان مشاهده میشود. در این دوره، افرادی که از فرصتهای ویژه بهره بردهاند، خریدهایی را در قیمتهای۴۰ تا ۵۰درصد پایینتر از سطوح کنونی انجام دادهاند و روز گذشته با آرامش و رضایت در حال تماشای روند فعلی بازار هستند. با این حال، طبق ارزیابیهای موجود، موج اول در حدود شاخص 2400 به پایان رسیده است و دیگر نمیتوان از این موج به عنوان موج صعودی اصلی یاد کرد، هرچند در آن مقطع، پتانسیل بالای بازدهی و رشد بازار وجود داشت.
موج دوم: «موج جاماندهها»
موج دوم بهطور عمده توسط کسانی که در ابتدای روند صعودی بازار غافل ماندند و اکنون وارد بازار شدهاند، هدایت میشود. در این مرحله، گروههای مختلفی از جمله حقوقیهای ضعیفتر، مدیران سنتی، افراد مبتدی و کسانی که معمولا با اعتبار در بازار فعالیت میکنند، به این جریان میپیوندند. این دسته بهتدریج در فضای بازار شروع به حرکت میکنند و به نوعی بازار را از رکود خارج میکنند.
بسیاری از این افراد تازه به میدان آمده، به تدریج و با احتیاط وارد بازار میشوند و به نظر میرسد که هنوز پتانسیل زیادی برای ورود پولهای جدید در این موج وجود دارد. موج دوم از شاخص 2400 آغاز شده و هنوز به پایان نرسیده است. هنوز این موج بهطور کامل به بلوغ خود نرسیده و بنابراین انتظار میرود که جریان پول بیشتری وارد بازار شود. در این مرحله، چالشها و ظرافتهای خاصی وجود دارد و نیاز به مدیریت دقیق این جریان پول و هدایت آن بهطور صحیح برای ادامه روند صعودی بازار اهمیت بالایی دارد.
موج سوم: «موج زرنگها»
موج سوم معمولا زمانی آغاز میشود که جریان پولی قدرتمند و بزرگی وارد بازار میشود اما اینبار گروهی که به این موج میپیوندند، در واقع از خارج بازار وارد میشوند و اطلاعات و تحلیلهای خاصی از آن ندارند. این افراد اغلب صاحبان صنایع و کسبوکارهایی هستند که به دلایل مختلف به بازار سرمایه علاقهمند شدهاند. در این مرحله، شاهد ورود پولهای کلان از سوی صاحبان کسبوکارها، نهادهای مالی و مشاوران حرفهای هستیم که در واقع با تکیه بر اطلاعات و تحلیلهای خاص، به خرید سهام و سرمایهگذاری در بازار میپردازند. موج سوم، موجی است که میتواند تاثیر زیادی بر بازار بگذارد زیرا جریانهای پولی قدرتمند از سوی افراد و نهادهای بزرگ در آن جریان دارد. این موج اغلب به عنوان موجی ویژه و بزرگ در بازار شناخته میشود و میتواند زمینهساز تحولات عمده در بازار شود. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که موفقیت سیاستگذاران اقتصادی به ویژه در این مرحله از بازار بهشدت به مدیریت صحیح موج سوم بستگی دارد. مدیریت درست این مرحله میتواند به ثبات و رشد بیشتر بازار کمک کند و در عین حال میتواند به اقتصاد کشور رونق بیشتری ببخشد.
موج چهارم: «موج هیجانی و خرد»
موج چهارم در واقع آخرین موج از روند صعودی بازار است که در آن، هیجان شدید و غیرقابل کنترل افراد خرد در بازار حاکم میشود. این موج معمولا زمانی رخ میدهد که بسیاری از افراد عادی و غیرحرفهای بهطور هیجانی و با دید کوتاهمدت وارد بازار میشوند و تصمیمات خرید خود را براساس جو روانی و هیجانی بازار اتخاذ میکنند. در این مرحله، بازار به شدت تحتتاثیر رفتارهای غیرمنطقی قرار میگیرد و قیمتها به طور غیرقابل پیشبینی بالا میروند. ورود افراد خرد که غالبا بدون تحلیل و با هیجانهای بازار وارد عمل میشوند، میتواند ریسکهای زیادی به همراه داشته باشد. موج چهارم بهطور کلی خطرناکترین و پیچیدهترین موج است زیرا مدیریت چنین جریانی از پول، بهویژه وقتی که افراد زیادی وارد بازار میشوند، بسیار دشوار است. در این مرحله، سیاستگذاران اقتصادی باید بسیار هوشمندانه عمل کنند تا از بروز بحرانهای احتمالی جلوگیری کنند.
رویدادهای سال ۹۹ و مقایسه با شرایط کنونی
اگرچه بسیاری از تحلیلگران به اشتباه روند بازار در سال ۱۳۹۹ را با شرایط کنونی مقایسه میکنند، باید توجه داشت که شرایط فعلی و ویژگیهای آن با دوران ۹۹ تفاوتهای زیادی دارد. در حالی که ممکن است بازار همچنان درگیر هیجانات و نوسانات شدید شود، اما تکرار شرایط سال۹۹ بهطور دقیق غیرممکن است. در عوض، باید به این نکته توجه کنیم که در حال حاضر درگیر موج دوم هستیم و ورود به موج سوم و چهارم هنوز در پیش است.
نتیجهگیری: آمادگی برای آینده
در نهایت، مدیریت هریک از این موجها نیازمند آمادگی و دقت بالاست. بهویژه ارکان بالادستی بازار از جمله سازمان بورس باید برای هریک از این موجها و سناریوهای احتمالی آماده باشند. ما هنوز در مرحله موج دوم قرار داریم و موجهای سوم و چهارم در پیش است. بنابراین نباید با هیجان و نگرانیهای بیمورد، ذهن بازار را تحت فشار قرار داد. این روزها باید با دقت بیشتر تحولات بازار را دنبال کنیم و منتظر باشیم تا شرایط واقعی بازار خود را نشان دهد.
مسیر رشد پایدار یا چالشهای جدید؟
یکی از مهمترین و البته پرچالشترین موضوعات این روزهای بازار سرمایه که در ظاهر کمتر به آن توجه میشود، نرخ ارز و تبعات آن در بازار توافقی و همچنین افزایش مستمر نرخ ارز نیماست. بهرغم اینکه در حال حاضر این موضوع بهطور مستقیم و فوری اثرات خود را در بازار نشان نداده است اما بهطور حتم در آیندهای نه چندان دور، شاهد تاثیرات قابلتوجهی خواهیم بود. در این نوشتار، تلاش خواهیم کرد تا به بررسی این موضوع و تاثیرات آن بر بازار و سودآوری شرکتها بپردازیم و مشخص کنیم که چگونه تغییرات نرخ ارز میتواند روند بازار را تحتتاثیر قرار دهد.
اثرات نرخ ارز و تغییرات سیاستهای ارزی بر سودآوری شرکتها
نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که تغییرات نرخ ارز – چه نرخ توافقی و چه افزایش نرخ در بازار نیما- میتواند اثرات عمیقی در رشد سودآوری شرکتها و در نتیجه عملکرد بازار سرمایه داشته باشد. به ویژه اگر این تغییرات بهطور مداوم و مستمر ادامه یابد، احتمالا آثار آن در صورتهای مالی شرکتها بهطور مستقیم قابل مشاهده خواهد بود. برخی فعالان بازار شاید هنوز به این موضوع توجه کافی نداشته باشند و تاثیرات آن را بر سودآوری و قیمت سهام شرکتها نادیده بگیرند، اما به نظر میرسد که بازار در حال حاضر ظرفیت این را دارد که با توجه بیشتری به این مقوله نگاه کند. اینکه افزایش نرخ ارز، بهویژه در بخشهای صادراتی، میتواند موجب افزایش درآمد شرکتها شود، به خودی خود خبری مثبت برای بازار است. البته این امر نیاز به یک سیاست منطقی و هماهنگ از سوی دولت دارد تا در راستای منافع اقتصادی، شرایط را به نفع تولیدکنندگان و صادرکنندگان تنظیم کند.
تغییرات سیاست ارزی دولت و تاثیر آن بر جریانات پولی
در دولت فعلی، سیاستهای ارزی نسبت به گذشته دستخوش تغییراتی شده است. دولت بهطور کلی به این نتیجه رسیده که تفاوتهای فاحش نرخ ارز در بازار نیما و بازار آزاد، عمدتا به نفع دلالها و واردکنندگان خاص است که قادر به دسترسی به ارز ارزانتر از نرخ نیما هستند. در نتیجه، دولت تصمیم گرفته تا سیاستهای ارزی خود را تغییر دهد و تمرکز خود را بر افزایش نرخ ارز در بازار نیما و در عین حال آزادسازی نرخ ارز بگذارد. این تغییرات به این معنی است که منابع ارزی بهجای اینکه در دست دلالها و واردکنندگان خاص باقی بماند، به سمت شرکتها و صادرکنندگان واقعی سوق پیدا میکند.
این تصمیم نهتنها میتواند به نفع شرکتهای صادراتی باشد، بلکه بهطور غیرمستقیم باعث تقویت جریان پول در بازار سرمایه خواهد شد. وقتی سهامداران مشاهده کنند که دولت بهطور عقلایی به موضوع نرخ ارز نگاه میکند و این تغییرات را بهطور اصولی در راستای تقویت اقتصاد و بخش تولید انجام میدهد، اطمینان بیشتری به بازار پیدا کرده و احتمالا تصمیمات خرید خود را با اطمینان بیشتری اتخاذ خواهند کرد.
نرخ ارز توافقی: یک فرصت بزرگ برای رشد پایدار
نرخ ارز توافقی بهویژه میتواند به عنوان عاملی موثر در تقویت سودآوری بلندمدت شرکتها شناخته شود. این نرخ میتواند برای شرکتهایی که عمدتا به صادرات و واردات وابستهاند، یک فرصت بزرگ فراهم کند. البته نباید فراموش کرد که تمامی شرکتهای بازار از این تغییرات منتفع نخواهند شد اما بسیاری از شرکتها بهویژه در بخشهای صادراتی از این تصمیمات بهره خواهند برد و سودآوری آنها تقویت خواهد شد.
در نتیجه شاهد خواهیم بود که این تغییرات میتواند بهبود قابلتوجهی در تابلو و قیمت سهام بسیاری از شرکتها ایجاد کند. اگرچه بهطور مستقیم این تغییرات برای تمامی شرکتها قابلاستفاده نیست، اما به طور کلی تاثیرات آن بر بخش عمدهای از بازار قابلتوجه خواهد بود و میتواند موجب رشد کلی بازار شود.
اثرات جانبی سیاستهای ارزی و تاثیر آن بر نقدینگی دولت
یکی از اثرات جانبی مهم این سیاستهای ارزی، تقویت درآمدهای دولت و در نتیجه تقویت جریان نقدی آنهاست. در سالهای گذشته، دولت بهدلیل شرایط اقتصادی و نوسانات ارزی، با کاهش نقدینگی مواجه بود. اما با تغییر سیاستها و بهبود شرایط ارزی، این امکان فراهم میشود که درآمدهای دولت تقویت شود و نقدینگی در دست شرکتهای بزرگ و هلدینگهای مهم نیز افزایش یابد. این موضوع باعث خواهد شد که شرکتها در بازارهای مختلف فعالیت خود را گسترش دهند و بهتبع آن، فعالیتهای اقتصادی در کشور رونق پیدا کند.
پیشبینی روند بازار و رشد پایدار
اگر بخواهیم جمعبندی کنیم، باید اذعان داشت که نرخ ارز، به ویژه در بازارهای توافقی، میتواند یکی از عوامل اصلی در تقویت سودآوری شرکتها و حرکت مثبت بازار سرمایه در آینده باشد. در این راستا، اگر سیاستهای ارزی بهدرستی و بهطور منطقی ادامه یابد و نرخ ارز برای صادرات بهطور واقعی و شفاف تنظیم شود، میتوان انتظار داشت که بازار به آرامی و با اطمینان بیشتری روند صعودی خود را ادامه دهد.
بهطور خاص، دو عامل اساسی برای رشد بازار در هفتهها و ماههای آینده وجود دارد: اولی ثبات در نرخ بهره و کاهش آن و دومی واقعی و عقلانی شدن نرخ ارز برای شرکتهای صادراتی. در حالی که در زمینه نرخ بهره روند آهستهای در پیش گرفتهایم، امید اصلی ما در این دوره، واقعی شدن نرخ ارز است. اگر این دو عامل به درستی و بهطور هماهنگ در کنار هم قرار گیرند، میتوان انتظار داشت که جریان پول به سمت بازار سرمایه سرازیر شده و امید به رشد و ارتفاع بازار نیز افزایش یابد.
در نهایت، آنچه میتواند بازار را از مرزهای مقاومتی عبور دهد و روند رشد آن را تسریع کند، همان ارزندگی پیوسته بازار است که از تغییرات نرخ ارز ناشی میشود. این ارزندگی زمانی بهطور واقعی شکل میگیرد که نرخ ارز برای صادرات شرکتها بهطور دقیق و منطقی تنظیم شود. اگر این روند بهطور صحیح و هماهنگ در بازار شکل بگیرد، میتوانیم امیدوار باشیم که در هفتهها و ماههای آینده، بازار سرمایه با قدرت بیشتری به حرکت خود ادامه دهد و شاهد افزایش چشمگیر بازدهی و رشد قیمتها باشیم.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد