28 - 07 - 2020
بررسی اثر قیمت جهانی نفت بر ارزش سهام صنایع پتروشیمی در ایران
شهریار زروکی- در دهههای اخیر نفت نقش مهمی در شکلدهی و سازماندهی اقتصاد، توسعه سیاسی و صنعت ایفا کرده و قیمت آن همواره جزو مهمترین مولفهها در مدلسازی اقتصادی و سیاسی کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته بوده است. ایران با دارا بودن ذخایر عظیم نفتی به عنوان تولیدکنندهای تاثیرگذار در بازار جهانی نفت مدنظر است و همچنین از این بازار تاثیر میپذیرد. وابستگی بالای کشور به درآمد نفت باعث شده این منبع درآمدی به عنوان منبع اصلی تامینکننده بودجه عمومی کشور باشد و به تبع آن به طور مستقیم و غیرمستقیم بر فعالیتهای اقتصادی کشور تاثیر بگذارد. با توجه به اثرپذیری اقتصاد کشورهای وابسته به (فروش) نفت و نوسان قیمت آن در قالب کلی، در قالب محدودتر نیز قیمت نفت به عنوان عاملی مهم و بنیادین در بازارهای مالی شناخته میشود؛ بازاری که در آن بازار سهام از جایگاه خاصی برخوردار است. بازار سهام یا بازار بورس نهادی سازماندهی شده است که با هدف خرید و فروش سهام یا هر نوع اوراق بهادار دیگری شکل گرفته است. از دلایل منطقی در کاربرد قیمت نفت به عنوان مولفهای بنیادین در تحلیل بازار سهام میتوان به ارزشگذاری قیمت سهام به وسیله ارزش تنزیل شده جریانهای نقدی آتی (اعم از سود نقدی و افزایش قیمت) اشاره کرد که تحت تاثیر وقایع کلان اقتصادی است.
تغییر و نوسانات در بهای جهانی نفتخام هنگام افزایش یا کاهش آن، میتواند به دو صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر عملکرد و سودآوری صنایع و گروههای مختلف و به تبع آن قیمت سهام در نمادهای مختلف بازار و در نهایت شاخص کل بورس تاثیرگذار باشد. پژوهشهای کاربردی در بازارهای مالی نیز نشان میدهد که شاخص قیمت سهام شرکتهای پتروشیمی به دلیل وابستگی فراوان به نفت و تاثیرپذیری مستقیم از قیمت نفت و نوسانات آن، بیش از سایر شرکتهای موجود در بازار سهام از نوسانات قیمت نفت تاثیر میپذیرد. از نگاهی دیگر با توجه به اینکه صنایع فعال در بخش انرژی در ایران از قیمت ثابت و داخلی قیمت نفت که توسط دولت تثبیت میشود بهرهمند هستند، به طور معمول تغییر قیمت جهانی نفت نمیتواند اثر چندانی بر عملکرد این صنایع داشته باشد. ولی در این بین به دلیل صادراتمحور بودن صنایع پتروشیمی، تغییر قیمت جهانی نفت میتواند اثر مستقیمی بر قیمت محصولات صادراتی این صنایع داشته باشد. از این رو این امکان وجود دارد که تغییر قیمت جهانی نفت با سرعت زیادی در ارزش صنایع پتروشیمی انعکاس یابد. از سوی دیگر با توجه به مجوز دولت مبنی بر عرضه ارز صنایع پتروشیمی در بازار آزاد، تغییر قیمت ارز در بازار آزاد نیز میتواند موجب تغییر ارزش این صنایع شود. شاخص صنایع پتروشیمی در بورس اوراق بهادار تهران میتواند نمایه مناسبی جهت بررسی واکنش این دو متغیر باشد. با توجه به اینکه قیمت جهانی نفت و نرخ ارز بازار آزاد ایران متغیرهایی برونزا نسبت به ارزش صنایع پتروشیمی هستند، میتوان از روش خودتوضیحی با وقفههای توزیعی خطی (ARDL) برای بررسی اثر این دو متغیر بر شاخص صنایع پتروشیمی استفاده کرد. ولی این امکان نیز وجود دارد که کانالهایی نظیر حمایت حقوقیها در کارایی چنین رابطهای مداخله کنند. اشخاص حقوقی دارای نقدینگی زیاد که در بازار سهام ایران جزو عمدهترین سهامداران شرکتهای پتروشیمی به حساب میآیند، میتوانند هنگام کاهش قیمت جهانی نفت، شروع به خرید و جمعآوری صف فروش کنند و از افت متناسب قیمت سهام جلوگیری کنند. به عبارت دیگر ممکن است هنگام افزایش قیمت جهانی نفت، شاخص پتروشیمی افزایش یابد ولی هنگام افت آن، عواملی در انتقال رابطه مداخله کنند و مانع از کاهش متناسب شاخص شوند. به همین دلیل در چنین مواردی روش کارآمدتری که رهیافت خودتوضیحی با وقفههای توزیعی غیرخطی نام دارد در سالهای اخیر مورد استفاده قرار میگیرد بدین نحو که میتوان اثر افزایش قیمت نفت را از اثر کاهش قیمت نفت تفکیک کرد. این روش که به تحلیل غیرخطی یا نامتقارن نیز معروف است توسط شین و همکاران (۲۰۱۴) معرفی شده است. توضیح بیشتر آنکه در یک الگوی خطی، اندازه مطلق اثرگذاری متغیر توضیحی در روند افزایشی با روند کاهشی آن متفاوت نیست. به عبارت دیگر در یک برآورد خطی از تحلیل اثر قیمت نفت بر شاخص قیمت سهام چنین تفسیری مرسوم است که اگر با افزایش قیمت نفت، شاخص قیمت به اندازه β واحد افزایش یابد، آنگاه به صورت همزمان با کاهش قیمت نفت نیز شاخص قیمت به میزان β واحد کاهش خواهد یافت. ولی ممکن است این رابطه خطی نبوده و اثر افزایش قیمت نفت بر بازار سهام، متفاوت با اثر کاهش قیمت آن باشد. برای دستیابی به چنین پردازشی باید از الگوهای نامتقارن استفاده کرد. در بیشتر مطالعات در این زمینه، عموما اثر تکانههای نفتی بر شاخص قیمت سهام تحلیل و تبیین شده است به نحوی که با استفاده از روشهای متعارف اقتصادسنجی اثر قیمت نفت بر شاخص قیمت سهام در قالبی متقارن برآورد شده است در حالی که این امکان وجود دارد که قیمت سهام و به طور خاص شاخص قیمت پتروشیمی هنگام افزایش و کاهش قیمت نفت، تاثیرپذیری متفاوتی از خود نشان دهد.
مبانی نظری
صنعت پتروشیمی از صنایع استراتژیک و مهم در فراهمسازی مواد اولیه سایر بخشها در دنیا به شمار میآید؛ صنعتی که ضمن تاثیرپذیری از تحولات سایر بازارها به ویژه بازار نفت، اثرات قابل ملاحظهای بر سایر بازارها به ویژه بازار مالی دارد. بازدهی سهام شرکتهای پتروشیمی در بازار بورس، وابستگی زیادی به قیمت محصولات پتروشیمی و همینطور به تغییرات قیمت نفت در بازارهای جهانی دارد. بر این اساس ذکر این نکته طبیعی به نظر میرسد که اقتصاد ایران به دلیل دارا بودن منابع نفتی فراوان، وابستگی زیادی به نفت داشته باشد. از سوی دیگر به دلیل یادشده، شرکتهای عمده و شاخصساز در بورس اوراق بهادار تهران بیشتر از نوع شرکتهایی هستند که در زمینههای نفتی فعالیت دارند. شرکتهای پتروشیمی از جمله شرکتهایی هستند که با حجم معاملات بالا تاثیر زیادی بر حرکت شاخص دارند. عوامل مختلفی بر بازدهی این شرکتها اثرگذار است. یکی از این عوامل که بر سودآوری شرکتها نقش مهمی دارد، قیمت محصولات پتروشیمی تولیدی این شرکتهاست. به طور کلی، تکانههای قیمت نفت از دو طریق میتوانند فعالیتهای اقتصادی یک کشور را تحت تاثیر قرار دهند؛ یکی از طریق تاثیر بر طرف عرضه اقتصاد که این تاثیرات اصولا با وقفه نمایان میشوند و با تاثیرگذاری بر ظرفیت تولیدی کشور نقش خود را آشکار میسازند. دیگری از طریق تاثیر بر تقاضای کل است که میتواند در کوتاهمدت آثار خود را بر فعالیتهای اقتصادی کشور بر جای گذارد. کارشناسان اقتصادی نهتنها تکانههای منفی قیمت نفت بلکه تکانههای مثبت را نیز به سود کشورهای صادرکننده نفت نمیدانند. غالبا دولتها تحت تاثیر تکانههای منفی قیمت نفت، مجبور میشوند بر واردات کالا و خدمات محدودیت بیشتری اعمال کنند تا از طریق صرفهجوییهای ارزی امکان تامین نیازهای ضروری کشور و بازپرداخت به موقع تعهدات خارجی فراهم شود. با توجه به اینکه در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، بخش عمدهای از واردات آنها را کالاهای سرمایهای و مواد اولیه مورد نیاز بخش تولیدی تشکیل میدهند، محدودیت اعمال شده بر واردات میتواند آثار نامساعدی بر بخش تولیدی کشور به جای گذارد. نتیجه اجتنابناپذیر چنین شرایطی، بروز فشارهای تورمی، افزایش نرخ ارز، رکود اقتصادی و افزایش بیکاری در جامعه خواهد بود.
تکانههای مثبت قیمت نفت به گونهای دیگر اقتصاد کشورهای صادرکننده نفت را تحت تاثیر منفی قرار خواهند داد. در یک مطالعه تجربی که توسط گلب (۱۹۸۹) صورت گرفته، نشان میدهد که افزایش قیمت نفت در اوایل دهه ۱۹۷۰ موجب شد تا کشورهای صادرکننده نفت در بلندمدت در وضعیت نامناسبتری در مقایسه با کشورهایی که تغییر چندانی در قیمت محصولات صادراتی آنها به وجود نیامده قرار گیرند. آثار منفی ناشی از نوسانهای قیمتها، پیشبینی نادرست قیمتها و در نتیجه افزایش ریسک در تصمیمگیری و استفاده نادرست از منابع بادآورده (در نتیجه افزایش ناگهانی قیمت نفت) از عواملی هستند که آثار مثبت احتمالی تکانههای مثبت قیمت نفت را از بین میبرند. کشورها را از لحاظ چگونگی تاثیرپذیری تکانههای نفتی و تغییرپذیری قیمت نفت میتوان به دو دسته تفکیک کرد. دسته اول کشورهای واردکننده نفت هستند. اقتصاددانان معتقدند، افزایش شدید در قیمت نفت باعث پایین آمدن رشد اقتصادی و افزایش تورم در کشورهای واردکننده نفت میشود. این موضوع را میتوان از جنبههای متفاوتی مورد بررسی قرار داد. از یک سو، افزایش قیمت نفت باعث کمیابی انرژی به عنوان مواد اولیه برای تولید بنگاهها شده که این مطلب عامل افزایش هزینه بنگاهها و کاهش سود آنهاست. بنابراین، کاهش تمایل بنگاهها برای خرید کالاهای سرمایهای جدید را در پی خواهد داشت که این امر در بلندمدت منجر به کاهش در ظرفیت تولیدی بنگاههای اقتصادی در کشورهای صنعتی میشود. این موضوع بیانگر کاهش عرضه کل و افزایش سطح قیمتهاست.
دسته دوم، کشورهای صادرکننده نفت هستند. در ادبیات اقتصادی اینگونه بیان میشود که کشورهای دارای منابع طبیعی غنی از جمله نفت و گاز، با صادرات بیرویه نفت درآمدهای هنگفتی را کسب میکنند. این درآمدها ممکن است در یک برهه زمانی خاص ناشی از افزایش ناگهانی قیمت نفت باشد. کسب درآمدهای حاصل از صادرات بیرویه نفت و افزایش قیمت نفت باعث به وجود آمدن پدیدهای به نام بیماری هلندی در این کشورها میشود. این واژه برای نخستین بار در سال ۱۹۷۷ توسط نشریه اکونومیست لندن در توصیف این پدیده استفاده شد. در دهه ۷۰ میلادی برخی از کشورها از جمله انگلستان و ایران با این پدیده مواجه شدند. کشورهای صادرکننده نفت، به طور عمده کشورهای خاورمیانه، اگرچه دارای بازار سهام با عمق اندک هستند ولی شواهد زیادی بر رابطه بازار سهام آن کشورها با بازار نفت وجود دارد زیرا ارزش سهام وابسته به ارزش فعلی جریانات نقدی آتی آن است و نوسان قیمت نفت در کشورهای صادرکننده را میتوان یکی از مهمترین مولفههای کلان حاکم بر بازار در نظر گرفت. توجیه نظری در به کارگیری قیمت نفت به عنوان عامل اثرگذار بر بازار سهام را میتوان بدینگونه تشریح کرد که ارزش سهام برابر با مجموع ارزش تنزیل شده جریانات نقدی آتی مورد انتظار است. این جریانات نقدی به طور مشخص تحت تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی همچون قیمت نفت میتواند باشد. اقتصاد ایران به عنوان یکی از مهمترین کشورهای صادرکننده نفت، از یک نگاه در مواقع افزایش قیمت نفت، درآمد فراوانی دریافت میدارد. این درآمد به صورت ارز خارجی وارد کشور و به حساب صندوق ذخیره ارزی دولت واریز میشود. درصورت نبود تقاضا برای ارز در قیمت موردنظر، بانک مرکزی مجبور به خرید ارز شده و آن را تبدیل به منابع ریالی برای بودجه کشور میکند. این سیاست باعث افزایش دارایی بانک مرکزی، فزایش پایه پولی و در پی آنها افزایش نقدینگی، افزایش تقاضا و افزایش قیمتها رخ خواهد داد. در مواقع کاهش قیمت نفت، دولت از هزینههای خود نمیکاهد و به دلیل مواجهه با کسری بودجه مجبور به استقراض از بانک مرکزی میشود. بنابراین خالص بدهی دولت به بانک مرکزی افزایش یافته و این عمل منجر به تقویت پایه پولی میشود. بنابراین حجم پول، چه در زمان کاهش و چه در زمان افزایش قیمت نفت، افزایش مییابد. از نگاهی دیگر، با کاهش قیمت نفت سرمایهگذاران نسبت به سرمایهگذاری نااطمینان شده و از این رو تقاضا برای سرمایهگذاری و خرید سهام بیشتر، کاهش مییابد. این فرآیند موجب تحت تاثیر قرار گرفتن سودآوری شرکتها نسبت به درآمدهای نفتی میشود که میتواند دلیلی بر کاهش قیمت سهام باشد. در مقابل با افزایش قیمت نفت، سرمایهگذاران با اطمینان بیشتری نسبت به تکانههای بازار سهام، تقاضای خود را برای سرمایهگذاری افزایش میدهند. این فرآیند موجب سودآوری شرکتها و در نتیجه افزایش در قیمت سهام خواهد شد.
بنابراین این رخدادها حاکی از آن دارد که قیمت نفت میتواند تاثیر بسزایی بر بازار سهام داشته باشد. بدیهی است که این تحولات تاثیر عمده و اصلی خود را روی سهام گروه پتروشیمی و پالایشگاهی میگذارند. با این تفاسیر میتوان گفت که شرکتهای پتروشیمی و پالایش نفت از جمله گروههایی هستند که تغییرات قیمت جهانی نفتخام میتواند به صورت مستقیم بر آنها تاثیرگذار باشد.
برآورد الگوی پژوهش در حالت خطی و غیرخطی
در این بخش، ابتدا مطابق با روش مرسوم در تبیین اثر قیمت نفت بر قیمت سهام پتروشیمی، الگوی خودتوضیحی با وقفههای توزیعی خطی (الگوی متقارن) برآورد میشود. سپس برای تحلیل نامتقارنی اثر قیمت نفت بر قیمت سهام پتروسیمی، الگوی خودتوضیحی با وقفههای توزیعی غیرخطی (الگوی نامتقارن) برآورد خواهد شد. برای برآورد ضرایب هم انباشتگی طبق گرنجر (۱۹۸۷) باید همه متغیرها دارای مرتبه انباشت یکسان و بزرگتر از صف باشد. وجود این شرط در مورد الگوی نامتقارن مورد بررسی در این مقاله نیز لازم است. بدین منظور جهت بررسی، از آزمونهای ریشه واحد دیکی- فولر تعمیم یافته و فیلیپس- پرون استفاده و نتایج در جدول ۱ گزارش شده است. بر اساس آزمون ریشه واحد دیکی- فولر تعمیم یافته نتایج نشان میدهد متغیرهای الگو در سطح ناپایا بوده و با یکبار تفاضلگیری پایا میشوند. از این رو متغیرهای الگو دارای یک ریشه واحد است. نتایج آزمون ریشه واحد فیلیپس- پرون نیز در راستای نتایج آزمون ریشه واحد دیکی- فولر تعمیم یافته بوده و البته وجود تغییرات ساختاری را تایید نمیکند.
روند حرکتی شاخص قیمت سهام پتروشیمی و قیمت نفت در دوره مورد بررسی به شرح نمودار۱ است. همانطور که مشخص است روند حرکتی هر دو متغیر، در ابتدا همجهت است اما از سال ۲۰۱۲ شکافی بین آنها ایجاد میشود و شاخص قیمت سهام پتروشیمی روند غیرکاهشی، ولی قیمت نفت روند نسبتا کاهشی را به خود میگیرند. از دلایل افزایش شاخص سهام پتروشیمی در سال ۲۰۱۲ میتوان به رشد افزایش قیمت دلار اشاره کرد که طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۱ تقریبا سه برابر شد و شرکتهای پتروشیمی و شیمیایی که عمدتا صادراتیمحور بودند، توانستند محصولات صادراتی خود را بسیار گرانتر بفروشند و سوددهی فزایندهای را ثبت کنند. از دلایل کاهش قیمت نفت در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ میتوان به کاهش فعالیتهای کارخانههای چین، لغو ممنوعیت صادرات نفت آمریکا، افزایش ارزش دلار به دنبال افزایش نرخ بهره آمریکا که تقاضای نفت به دلیل گرانتر شدن نفت برای کشورهای واردکننده را کاهش میدهد، اشاره کرد.
در این رهیافت، برآورد الگوی پویا یا ARDL کوتاهمدت نیازمند تعیین وقفه بهینه است. در این الگو وقفه بهینه با اتکا به معیار آکایک، وقفه بهینه برآورد میشود. با توجه به کمترین مقدار برای آماره آکایک، وقفه بهینه ۸ و الگوی انتخابی (۲, ۵, ۸(ARDL ) است. پس از تعیین وقفه بهینه، الگوی ARDL برآورد شده و اثر قیمت نفت و نرخ ارز بر شاخص قیمت سهام پتروشیمی مشاهده میشود. نتایج حاکی از آن است که ضرایب برآوردی الگوی خطی نشان میدهد که در کوتاهمدت قیمت سهام پتروشیمی در وقفههای ۱ ،۳ و ۷ اثر مثبت و در وقفههای ۲ ،۴ و ۸ اثر منفی بر قیمت سهام پتروشیمی دوره جاری دارد. همچنین مطابق با آزمون والد در مجموع قیمت سهام پتروشیمی به طور مثبت (با ضریب ۹۶/۰( از وقفههای خود تاثیر میپذیرد. قیمت نفت با پنج وقفه تاخیر اثر مثبت بر قیمت سهام پتروشیمی دارد. به نحوی که با افزایش (کاهشی) یک درصدی در قیمت نفت، قیمت سهام پتروشیمی به میزان ۰۲۶/۰ درصد افزایش (کاهش) مییابد.
همچنین نرخ ارز اگرچه در وقفه اول و دوم به ترتیب با اثر مثبت و منفی بر قیمت سهام پتروشیمی همراه است ولی در مجموع مطابق با آزمون والد اثر معناداری بر قیمت سهام پتروشیمی ندارد. ضریب جمله تصحیح خطا (λ) سرعت نیل به تعادل بلندمدت را نشان میدهد. این ضریب نشان میدهد در هر دوره چند درصد از عدم تعادل متغیر وابسته تعدیل شده و به سمت رابطه بلندمدت نزدیک میشود. نتایج نشان میدهد ضریب جمله تصحیح خطا منفی و از نظر آماری معنادار است. ضریب این متغیر بیانگر آن است که با حرکت از دوره t به دوره بعدی ۲/۰ درصد انحراف قیمت سهام پتروشیمی از مسیر بلندمدتش توسط متغیرهای توضیحی تصحیح میشود. از طرفی کوچکتر از واحد بودن این ضریب، به معنی باثبات بودن و همگرایی در رسیدن به تعادل است. البته با توجه به روزانه بودن دادهها کوچک بودن این ضریب دور از انتظار نیست. در بلندمدت نیز به مانند کوتاهمدت قیمت نفت اثری مثبت بر قیمت سهام پتروشیمی در ایران دارد. به نحوی که افزایش (کاهش) یک درصدی در قیمت نفت، شاخص قیمت سهام پتروشیمی به میزان ۷۱/۰ درصد افزایش (کاهش) مییابد. نرخ ارز برخلاف دوره کوتاهمدت، اثری مثبت بر قیمت سهام پتروشیمی در ایران داشته و میزان اثر نیز برابر با ۷۴/۱ است. نتایج آزمونهای تشخیصی نیز حاکی از آن است که آزمونهای خودهمبستگی (براساس بریوش- گادفری) و ناهمسانی واریانس (بر اساس بریوش- پادگان- گادفری) جملات پسماند بیانگر پذیرش فرضیه صفر مبنی بر عدم وجود خودهمبستگی و همسانی واریانس در جملات اخلال است.
نتایج حاصل از برآورد الگوی غیرخطی
برآورد الگو با پیشفرض رابطه خطی نشان داد که اثر قیمت نفت بر قیمت سهام پتروشیمی در بلندمدت معنادار بوده و در کوتاهمدت نیز البته با وقفه موثر است. در ادامه با فرض وجود اثری نامتقارن از قیمت نفت بر قیمت سهام پتروشیمی برآورد مجدد صورت میپذیرد. در برآورد مجدد جهت تحلیل اثر نامتقارن، قیمت نفت به دو سری OilP+ و OilP- تجزیه شده است. این دو حاصل انباشت تغییرات مثبت و منفی قیمت نفت است که طی یک فرآیند شرطی محاسبه شده است. با توجه به اینکه قیمت نفت به مقیاس لگاریتمی تبدیل شده بود، مقادیر تجزیه شده نیز لگاریتمی است. حاصل این تجزیه در نمودار۲ نمایش داده شده است.
در بلندمدت هم شوک مثبت و هم شوک منفی قیمت نفت اثر معنادار بر شاخص قیمت پتروشیمی دارد. به نحوی که با افزایش یک درصدی در قیمت نفت، شاخص قیمت پتروشیمی به میزان ۹۰/۰ درصد افزایش یافته و با کاهش یک درصدی در قیمت نفت، شاخص قیمت پتروشیمی به میزان ۸۵/۰ درصد کاهش مییابد. برای بررسی وجود تفاوت معنادار بین این دو ضریب برآوردی از آزمون والد استفاده شده است. انجام این آزمون حاکی از آن است که دو ضریب برآوردی ۹۰/۰ و ۸۵/۰ تفاوت معناداری از یکدیگر ندارند. از این رو میتوان اظهار داشت که در بلندمدت برخلاف دوره کوتاهمدت، قیمت نفت اثری نامتقارن بر ارزش صنایع پتروشیمی ندارد. به عبارتی دیگر وجود ناتقارنی در اثرگذاری قیمت نفت بر ارزش صنایع پتروشیمی در بلندمدت تایید نمیشود. نرخ ارز نیز مانند الگوی خطی، در بلندمدت اثری مثبت بر شاخص قیمت سهام پتروشیمی دارد و با یک درصد افزایش (کاهش)، سبب افزایش (کاهش) ۴۹/۱ درصدی در شاخص قیمت پتروشیمی میشود. نتایج آزمونهای خودهمبستگی و ناهمسانی واریانس جملات پسماند حاکی از پذیرش فرضیه صفر مبنی بر عدم وجود خودهمبستگی و همسانی واریانس در جملات اخلال است.
به منظور بررسی ثبات پارامترها و واریانس مدل از آزمون مجموع تجمعی پسماندهای بازگشتی استفاده شده است. نتایج آزمون در نمودار ۳ آمده است. با توجه به اینکه مسیر حرکت پسماندهای بازگشتی از محدوده دو خط خارج نشده، بنابراین در سطح معناداری ۹۵ درصد، فرضیه بیثباتی پارامترها رد میشود.
بر این اساس ثبات دائمی بلندمدت برای پارامترهای مدل در دوره مورد بررسی قابل قبول بوده و به عبارت دیگر هیچ شکست ساختاری در مدل مشاهده نمیشود. همانطور که برآورد غیرخطی در بلندمدت نشان داد تفاوت معناداری در اثرگذاری قیمت نفت بر شاخص قیمت سهام به هنگام افزایشها و کاهشها وجود نداشته و قیمت نفت اثری متقارن بر قیمت سهام پتروشیمی دارد. در نمودار سه، Y+ بیانگر ضریب تکاثر افزایشها در قیمت نفت، Y- ضریب تکاثر کاهشها در قیمت نفت و Dif بیانگر تفاضل این دو از یکدیگر است. همانطور که مشاهده میشود اثر تکاثری این دو عامل در تفاضل اگرچه بزرگتر از صفر است اما بسیار به صفر نزدیک بوده و نشان میدهد تفاوت معناداری در اثرگذاری این دو عامل یعنی افزایشها و کاهشها در قیمت نفت بر قیمت سهام پتروشیمی وجود نداشته و از این رو در بلندمدت اثر قیمت نفت بر قیمت سهام پتروشیمی متقارن است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد