6 - 04 - 2020
اپیدمی ترس
مهدیه بهارمست- حدود یک ماه و نیم از ظهور بحران کرونا در ایران میگذرد. در این ایام افراد بسیاری به دلیل از دست دادن شغل و خانواده بر اثر بیماری کرونا و فکر کردن به آینده پرابهام و نامعلوم دچار افسردگی و اختلال روانی شدند. حال در این بین بسیاری از کشورها به صورت تمام و کمال از لحاظ مالی و روانی مردم خود را حمایت کردند. اما دولت ما نه تنها از حمایت ملت خود سر باز زد بلکه اعلام کرد دوسوم کارمندان به مشاغل خود بازگردند که چرخ اقتصاد بچرخد! همین امر موجب شده دولت تکیهگاه امن و محکمی برای مردم نباشد. در کنار این افکار، ماندن در قرنطینه خانگی و نگرانی در مورد شیوع ویروس کرونا و همه گیری آن، ممکن است در افراد باعث ایجاد حس بیحوصلگی، غمگینی و ترس شود و شرایط افرادی که از قبل دچار بیماری افسردگی بودهاند را بدتر کند. امروزه به دلیل ورشکستگی اقتصادی بسیاری از مردم، شاهد اپیدمی ترس افسردگی اجتماعی و حتی خودکشی هستیم.
در همین حال رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در این باره به «جهانصنعت» گفته که یک ناهماهنگی فاحشی بین مسوولان حکومتی و مدیریتی وجود دارد. از آن طرف وزیر محترم بهداشت پنجه در پنجه کروناست و بر خانه ماندن مردم اصرار میکند اما از طرفی دولت مردم را به بیرون رفتن فرا میخواند!
چنین حال و هوایی مردم را دچار سردرگمی کرده است. تنها راهکاری که دولت باید به آن توجه کند بازنگری در سیاستهای غلطش است. در غیر این صورت در دوران پساکرونا ما شاهد اعتراضات مردم در تمام حوزهها خواهیم بود.
همهگیری افسردگی
در همین رابطه موسویچلک رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران درباره افسردگی ای که در این ایام گریبان مردم را گرفته به «جهانصنعت» گفت: یکی از موضوعاتی که در بحرانها همیشه باید مورد توجه قرار گیرد، مراقبت از سلامت روان جامعه است. با توجه به بحرانی که تمام جهان را درگیر کرده و به خاطر نوع روش انتقال این ویروس، یکی از استراتژیها و برنامهریزی هر دولتی برای قطع زنجیره انتقال از طریق تعطیلی محیطهای کاری، آموزشی، فرهنگی و … است. طبیعتا وقتی این اتفاق رخ میدهد مکانهایی که همه افراد میتوانند با همدیگر ملاقات کنند تنها خانواده است. پس هر فردی مدت زمان طولانیتری را در خانه همراه با خانواده خود صرف میکند که این امر منجر به بروز بسیاری از اختلاف ها و حتی خشونتهای خانگی شده است. در این ایام کرونا یک پیام مشخص برای ما داشت، اینکه هیچیک از افراد جامعه خانواده بودن را بلد نیستند. همین امر باعث میشود که در درون خانواده لذت لازم را از با هم بودن نمیبریم.
وی افزود: یک بخشی از افسردگی اجتماعی اخیر برمیگردد به نگرانی ای که اعضای خانواده نسبت به آینده دارند. اقتصاد خراب خانوادهها موضوع بسیار جدی ای است زیرا قبل از کرونا هم وضع معیشت مردم خوب نبود. در حال حاضر شرایط بسیاری بدتر خواهد شد. با توجه به اینکه هیچ چشمانداز روشنی هم در پیشرو نیست. برخی صاحبان مشاغل صنعت پوشاک و موضوعات مرتبط با شب عید تصور میکردند فروش قابل توجهی داشته باشند اما با چنین رویدادی تمام نقشههای آنان نقش بر آب شد. فروردین هم اقتصاد گردشگری که اقتصاد پویا و قوی بود از هم متلاشی شد. صنایع دیگری هم که در کنارش تحریمها وجود داشت از قبل در منگنه بودند. حالا سختتر هم شد و بالاجبار تعطیل کردند. در این شرایط تمام کارگران بیکار شدند و باید در نظر گرفت که بیمه بیکاری تا حدی حقوق آنها را متحمل میشود و بعد از آن مشخص نیست چه بلایی بر سر آنان خواهد آمد. با توجه به اینکه چشماندازی هم پیش روی صنایع و کارخانجات حوزه اقتصاد به معنای عام وجود ندارد بنابراین فشارهایی که بر مردم وارد میشود بیشتر از قبل شده است.
موسویچلک افزود: در چنین شرایطی باید منتظر رفتارهای متفاوتی از مردم باشیم. تحلیلی که من کردم این است که البته امیدوارم اشتباه باشد. در بدترین حالت سه ماه بعد از ظهور کرونا موضوعات مرتبط با حوزه سلامت روان و اجتماعی بیش از خود کرونا برای ما مشکلساز خواهد شد. طبیعتا بروز رفتارهای منتهی به آسیبهای اجتماعی موضوعی است که باید منتظر آن بود. طبق آمارهای وزارت بهداشت که قبل از این دوران ارائه کرده بود ۲۵ درصد مردم یک نوع اختلال روانی را داشتند، حال با چنین فشارهایی این درصد بیشتر شده است. معمولا با شروع یک بحران جدید در جامعه علاوه بر فروپاشی اقتصادی، یکی از عوارض آن تاثیرات منفی بر روان مردم است. یکی از نگرانیها که وجود دارد شیوع و گسترش بیشتر اختلال روانی و در نهایت جرم و آسیب اجتماعی خواهد بود که کار سازمانهای اجتماعی و حوزه قضایی و انتظامی را بیشتر خواهد کرد. یکی از عوارض ورشکستگیهای اقتصادی در جامعه شیوع بیشتر اختلالات روانی در افراد متعدد است. پدیدهای که در بسیاری از کشورهای دنیا اتفاق میافتد مبانی علمی مرتبط با حوزه اقدام به خودکشی وجود دارد. که یکی از دلایل اقدام به خودکشی میتواند ورشکستگیهای اقتصادی باشد.
پذیرش بحران
چلک درباره افزایش افسردگی بر مردم گفت: اولین نکته در هر بحرانی پذیرش بحران است. باید باور داشت که هیچ کدام از ما نقشی در شیوع و گسترش آن نداشتیم. باید سبک زندگی مان را بر این مبنا تغییر دهیم. آنچه که بحران کرونا به ما نشان داد محور اصلی آن بهداشت فردی و محیط بود. همه آنچه که توصیه میکنند عموما بهداشت است؛ مواردی که ما در شرایط عادی هم باید از آن تبعیت میکردیم. البته ما به چنین سبک زندگی عادت نکردیم و فشارهایی که بر ما وارد میشود بیشتر است. بنابراین بعد از پذیرش بحرانی که در آن واقع شدیم، خودمراقبتی است؛ مهارتی که ما در آن ضعیف هستیم. خودمراقبتی با توجه به تفاوتهای فردی و شرایط هر خانواده متفاوت است. من نوعی از فرصتی که پیش آمده کمال استفاده را میکنم اما دیگری تنها به آینده نامعلوم خود فکر میکند و خودخوری میکند. باید بدانیم که بهتر است در این ایام در شرایط حال زندگی و از اخبار و افراد منفی دوری کنیم تا فشارهایی که بر ما وارد میشود را مدیریت کنیم. با کرونا دنیا به آخر نمیرسد زیرا این اولین و آخرین بحران ما نخواهد بود.
بیاعتمادی به دولت
این مددکار اجتماعی درباره تفاوت برخورد مردم با این بحران در مقابل بحرانهای قبلی گفت: رفتار اعتراضی مردم را نباید محدود به دوران کرونا کرد. آزردگی و بیاعتمادی ای که در مردم وجود دارد، هیچ ارتباطی به بحران نوظهور کرونا ندارد. این بحران بهانهای شد که این دمل بیاعتمادی سر باز کند و هر چه بیشتر نمایان شود. مدام میگویند سفر نروید اما شما مشاهده کردید که سیل عظیمی از مردم بدون توجه به هشدارها به مسافرت رفتند چون اعتمادی دیگر وجود ندارد. زمانی که اعتمادی نباشد، مشارکتی هم نیست. تمام این موارد نباشد، سرمایه اجتماعی هم نخواهد بود. ما قبل از اینکه وارد بحران کرونا شویم یک سرمایه بزرگی را که مهمترین پشتوانه برای هر کشور در کنار سرمایه انسانی میتواند باشد و آن سرمایه اجتماعی است از دست داده. راه دور نرویم. در انتخابات اخیر مشارکت مردم بسیار پایینتر از حد پیشبینیها بود. در جامعهای که مشارکت سرمایه اجتماعی آن بسیار پایین باشد، با ظهور یک بحران، بحرانهای متعدد دیگر را به دنبال خودش روانه میکند. اگر تصور کنید که مردم فقط در این ایام دچار افسردگی اجتماعی و بیاعتمادی شدند یک اشتباه استراتژِیک انجام خواهیم داد زیرا ما از قبل قافیه را باختیم.
وی افزود: این مردمی که با وجود تمام هشدارها و ترس از مرگ باز هم بعضا بدون ماسک سوار وسیله نقلیه عمومی میشوند، خود ناشی از فقر فرهنگی و اجتماعی مطلق در جامعه است. مردم چارهای ندارند. در همین ایام کشور ایتالیا گفته که تا امروز مردم با ما متحد و همراه بودند. حال ما باید ثابت کنیم که کنار مردم خواهیم بود. حتی اگر اقتصاد من هم شکسته شود من مایحتاج را به در منازل مردم میبرم! نوع نگاهی که وجود دارد یک اطمینانی به مردم میدهد. این عدم اطمینان یک شبه رخ نداده است. این بیاعتمادی که گریبانگیر مردم نسبت به دولت است، موضوع جدیدی نیست بلکه مجموع مطالبات مانده از قبل است. حال با شروع هر بحرانی یک گوشهای از مطالبات عیان میشود.
راهکار بازگشت اعتماد
موسویچلک درباره راهکار و جلب اعتماد مردم توسط دولت گفت: تنها راهکار این امر بازنگری در سیاستگذاریها اعم از داخلی و خارجی است. اگر بازنگریها انجام نشود برای هر اتفاقی باید منتظر یک اعتراضات مردمی باشیم. این اعتراضات به شکلهای مختلف در جامعه پدیدار میشود. به همین جهت حوزههای اجتماعی، قضایی و انتظامی باید آماده مواجهه با سیل مشکلاتی باشند که چند ماه بعد از از بین رفتن کرونا به وجود خواهد آمد. یک بخشی از آن به مدیریت ما برمیگردد. چند روز پیش وزارت صمت دستور بازگشایی ادارهها را داد که مردم هم به ناچار سر کار خود بازگشتند. وزیر بهداشت نامه گلایهآمیزی برای رییسجمهور نوشت اما ایشان نشان دادند که تصمیم گیرنده اصلی، دولت است. دیروز با ابلاغیه جدیدی اعلام کردند دوسوم مردم به سر کار خود بروند. این یعنی ناهماهنگی در مدیریت بیداد میکند و همین عدم هماهنگی برای جامعه استرسزاست و ابهام نسبت به حال و آینده را افزایش میدهد.
وی افزود: در همه جوامع دولت باید به مردم انرژی دهد و تکیه گاه مناسبی برای تکتک افراد آسیبدیده باشد. در چنین بحرانهایی اقتدار، مهارت، توانایی و قابلیت فردی که نقش مدیر یک کشور را دارد بسیار تاثیرگذار است. بنده معتقد هستم که در این بحران به بدترین شکل ممکن مدیریت کردیم، بهطوری اصلا دولت مدیریت نکرد. زمانی که مردم جاده را میبندند و مقابل هم میایستند این یعنی بدترین شکل مدیریت بحران؛ مردم مقابل مردم قرار گرفتند. باید دانست ضعف و ناهماهنگی مدیریت افسردگی را در مردم افزایش میدهد. در حال حاضر مسوولان باید هر چه زودتر یکصدا شوند. کافی است کمی به دو سر طیف دقت کنید، وزیر بهداشت ازدحام جمعیت را خطرساز میداند اما در مقابل دولت اعلام کرده که شاغلان به کار خود بازگردند. یک تضاد و ناهماهنگی فاحش در مدیریت دیده میشود. انگار به استیصال رسیدند.
چلک افزود: هیچ چیزی مهمتر از سلامت و رفاه مردم نیست. هر تصمیمی که مغایر با این موضوع باشد منافع مردم را تحتالشعاع قرار میدهد و در رابطه دولت و ملت، ملت انتظار دارند در مواقع بحرانی دولتها پشتوانه محکمی برای ملتها باشند. در غیر این صورت نه فقط جامعه ما بلکه در هر جامعه دیگری باید منتظر رفتارهای متقابل مردم با دولتها باشد. بخشی از این رفتارهای متقابل مشارکت و همراهی نکردن و نپذیرفتن تصمیمهای دولت است. معتقدم در دولت انسانهای هوشمندی با تفکر اجتماعی در سیاستگذاری ایفای نقش کنند وجود ندارد. این روزها ضعف حضور نخبگان اجتماعی در تصمیمگیری دولت بسیار به چشم میآید.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد