15 - 11 - 2019
اندیشهها و کارهای یک روزنامهنگار واقعی
امروز سالگرد درگذشت مایک رویکو روزنامهنگار آمریکایی و مردی است که به حرفه ژورنالیسم وفاداری تعصبآمیز داشت. مایک ۲۹ آوریل سال ۱۹۹۷ درگذشت.
مایک رویکو بارها گفته بود روزنامه باید صدای هر انسان باشد. روزنامهنگار باید هنگام تهیه و نگارش یک مطلب، خود را جای مخاطب بگذارد و آنچه را که او انتظار دارد و برایش لازم و مفید است بنگارد. راضی کردن مقامات دولتی، کار روزنامهنگار حرفهای نیست، وظیفه نشریه دولتی یا رسانهای است که از دولت کمک مالی میگیرد.
مایک رویکو که در طول ۴۰ سال روزنامهنگاری علاوه بر تهیه خبر، هفت هزار و ۵۰۰ مقاله، گزارش تحقیق شده (اینوستیگیتیو) و تحلیل نوشت عقیده داشت هنگامی که درآمد یک روزنامه کمتر از هزینههایش شود، اعتماد و علاقه مردم را از دست داده و باید تعطیل یا به نیروهایی تازه فروخته شود. وی روی این نظر خود ایستادگی کرد و زمانی که روزنامه «شیکاگودیلینیوز» به زیاندهی افتاد آنجا را ترک گفت و با رفتن او، مخاطبانش خرید آن روزنامه را متوقف ساختند و چون به «شیکاگوسانتایمز» رفت مخاطبان نیز متوجه این روزنامه شدند و با این عمل، شیکاگودیلینیوز تعطیل شد. این تحول به صورت اصلی در روزنامهنگاری درآمده است که نویسنده «سرمایه» اصلی یک نشریه است نه چیز دیگر. با رفتن مایک از شیکاگودیلینیوز، این روزنامه، دفعتا (در یک روز) ۹۱ هزار خواننده از دست داد که باز مبحثی در کتابهای درسی رشته روزنامهنگاری شده است. مایک تا زمانی در شیکاگوسانتایمز به کار ادامه داد که روزنامهای مستقل بود. همین که این روزنامه توسط روپرت مورداک خریداری شد، با صدور اعلامیه از آنجا رفت. وی در این اعلامیه نوشته بود: مورداک نه یک روزنامهنگار واقعی است و نه علاقهمند به حرفه روزنامهنگاری، و روزنامه متعلق به او تنها این ارزش را دارد که در آن ماهی بپیچند و به دست خریدار بدهند. مخاطبان رسانهها حقی دارند و اگر دولت نتواند این حق آنان را رعایت کند، باید خودشان روزنامههای غیرواقعی را نخرند و نخوانند تا فریب نخورند و گمراه نشوند. هدف مورداک کمک به فرهنگ و ارتقای معلومات مردم و اطلاعاترسانی واقعی و بیطرفانه نیست، هدف او کسب مال و قدرت است. او میخواهد هر لحظه با هر مقامی در هر گوشه از دنیا که بخواهد تلفنی صحبت کند و برای این کار که آتش جاهطلبی او را برای یک لحظه فرو مینشاند و از آن لذت میبرد باید به زیان مردم و حتی برخی از ملل امتیاز بدهد.
مایک پس از ترک شیکاگوسانتایمز به شیکاگوتریبیون رفت ولی مقالههای او همچنان از سوی سندیکای مربوطه توزیع میشد و همزمان در ۶۰۰ روزنامه در سراسر جهان به چاپ میرسید. خبرگزاریها و شبکههای رادیو تلویزیونی آنها را نقل میکردند و ترجمه آنها در رسانههای غیرانگلیسی انتشار مییافت. چند ناشر تاکنون مقالات مایک را که سکته مغزی اورا از پا درآورد برحسب موضوع جمعآوری کرده و به صورت کتاب درآوردهاند. او به موازات روزنامهنگاری، داستان هم مینوشت و قهرمان داستانهای او یا راننده تاکسی بودند یا اینکه ماجرا در یک تاکسی رخ داده بود. او داستاننویسی را «زنگ تفریح» خود و هر روزنامهنگار دیگر که کار روزنامه را با تهیه اخبار سطح شهر آغاز کرده باشد میدانست که خستگی را از تن میزداید.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد