20 - 07 - 2024
اندر تمنای آزادی مناطق آزاد
شکرالله کلاهکج*
در گذشتههای نهچندان دور، این ذهنیت به طور خاص به مخاطبان عمومی مسائل اقتصادی القا میشد که مناطق آزاد تجاری، به عنوان یک سرمشق تمرینی برای کشورهایی تجویز شدهاند که به آزادی تجارت «نه» میگویند و دلبستگی شدیدی به سهم بالای تعرفهگذاریهای تجاری در سبد درآمدی خود دارند.شاید چنین تصویری چندان از واقعیت دور نباشد و نسخه چینی مناطق آزاد نیز مویدی بر این مدعا باشد، با این حال ایده مناطق آزاد را صرفا نباید به مثابه یک تمرین دستگرمی برای آموختن محلی تجارت آزاد در نظر گرفت و این ایده از ابعاد مهمتر و البته نه چندان آشکارتری نیز بهرهمند است.
مناطق آزاد در ایالاتمتحده، کسری معادل 15درصد از کل تولید ناخالص داخلی صنعتی این کشور و همچنین حدود 19درصد از کل ارزشافزوده ایجاد شده در بخش تولیدات صنعتی آمریکا را در دل خود جای دادهاند. در مناطق آزاد ایالاتمتحده، بهجای استفاده از ظرفیتهای خرد و پیلهورانه در حوزه تجارت و خردهفروشی، از تخصصیسازی مناطق به شدت استقبال شده است؛ الگویی که بعدها به شدت مورد توجه چینیها نیز قرار گرفته و سببساز ایجاد خوشههای صنعتی و قطبهای بزرگ تخصصی تولید و تجارت موضوعی و تخصصی در مناطق آزاد مختلف چین نیز شده است. از اواخر دهه 80میلادی در ایالاتمتحده، مناطق آزاد تجاری به دو دسته خاص تقسیمبندی شدند: یک قسم از مناطق، مشغول توسعه صنایع الکترونیکی و ایجاد انقلاب چیپ و آیسی و سایر ریزپردازندهها شدند و از همکاریهای باز با سایر کشورها مانند کرهجنوبی، ژاپن، مالزی، سنگاپور و هند به شدت استقبال کردند و به مناطق Magnet شهرت یافتند و دسته دوم، به مناطق تخصصی تحت اختیار شرکتهای خاص تبدیل شدند که بیشتر به الگوی ایجاد بنادر خشک شباهت داشتند و پارکهای صنعتی خاص را با مشوقهای خاص در بر گرفتند.
در مناطق آزاد ایالاتمتحده، برای Re_export معافیتهای مالیاتی جذابی در نظر گرفته شده و همین امر سببساز توسعه صنایع بستهبندی و پکینگ در این مناطق شده است. بخش بزرگی از واردات ایالاتمتحده که از طریق این مناطق وارد میشود، مجددا با اعمال تغییرات شکلی صادر میشود و این همان الگویی است که به شدت توسط مناطقی همچون هنگکنگ، امارات، ماکائو و سنگاپور دنبال شده و نتایج درخشانی برای رونق اقتصادی این سرزمینها نیز به ارمغان آورده و البته این کشورها را به قطبهای اصلی صنایع بستهبندی جهان تبدیل کرده است. با توجه به ظرفیت بالای نیروهای انسانی ایرانی ساکن در کشورهای حوزه خلیجفارس و ترکیه و همچنین حجم بالای شرکتهای ثبت شده توسط ایرانیان در این مناطق (بیش از 10هزار شرکت در این مناطق توسط ایرانیان ثبت شده که عمده آن با ثبت حدود 8هزار شرکت، مربوط به امارات است)، میتواند به ایجاد مناطق آزاد مشترک کشور به منظور تبدیل شدن به اسکلههای صادرات مجدد کالا از مبدا ایران به دیگر نقاط جهان تبدیل شوند و اثرات ظالمانه تحریمها را نیز، تا حد قابلتوجهی تخفیف دهد. استفاده از الگوی آزادسازانه مناطق آزاد در کشور، میتواند ثمرات بسیار ارزشمندی برای توسعه تجارت ایران به ارمغان بیاورد. استفاده از الگوی انتخابی شدن هیات مدیریت مناطق آزاد در کشور با تأسی به این نسخه خارجی، میتواند تا حد بسیار زیادی، تجارت کشور را خصوصی ساخته و از گزند تحریمها در امان بدارد. از سوی دیگر، با ایجاد رویههای دموکراتیک تجاری در مناطق آزاد، علاوه بر واگذاری وظایف حاکمیتی گمرکی در این مناطق به خود اصحاب تجارت، از رسوب کالا در این مناطق نیز جلوگیری به عمل خواهد آمد و همین امر، پروسه دسترسی به کالا در بازارهای داخلی کشور را نیز تسهیل و تسریع میکند. اعتماد به فعالان اقتصادی بخشخصوصی، مهمترین الگوی تجاری روز در کشور خواهد بود و در نتیجه، مشارکت مردم در تولید و تجارت که مطالبه و چشمانداز اصلی رهبر معظم انقلاب از فعالیتهای اقتصادی برای سالجاری بود نیز از این طریق محقق خواهد شد. توسعه اسکلههای صادرات مجدد، بنادر خشک و پارکهای صنعتی با سرمایهگذاریهای مشترک خارجی معاف از مالیات، پکیجی است که میتواند آرزوی آزادسازی واقعی مناطق آزاد در کشور را تحقق بخشد و همه اینها میسر نمیشود مگر با واگذاری وظایف بروکراتیک دولتی در این مناطق، به خود تجار و بخشخصوصی!
* پژوهشگر توسعه
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد