3 - 08 - 2024
اميد بورسيها به دولت چهاردهم
حسین اسدینیا*
حکایت این روزهای بازار بورس اوراق بهادار تهران حکایت عجیبی است؛ بازاری که در پنج سال گذشته با دو سقوط بزرگ و پیچیده روبهرو شده و عملا در یک برزخ کامل گیر کرده است. نخستین سقوط در اثر شکلگیری یک حباب قیمتی در مرداد 1399 رخ داد و خیلیها از آن جان سالم بهدر بردند، چون میزان حباب برای قدیمیها و حرفهایها خیلی آشکار بود و آنها میدانستند نسبت متوسط قیمت به سود سهام به عدد35 رسيده و این یعنی حباب و ترکیدن آن در هر زمان ممکن است. در سقوط دوم اما سناریوی دیگر حباب نبود، چون همان نسبت قیمت به درآمد کمتر از یکسوم سقوط قبلی بود و خیلیها امید بسته بودند بازار در حال کفسازی است؛ ناگهان در عمل سقوطی سهمگین از نیمه اردیبهشت 1402 آغاز میشود که بسیار پیچیدهتر و غامضتر بود که تا همین روزها هم ادامه دارد. قیمت بسیاری از سهام بین 30 تا 70درصد کاهش یافتند و هنوز سهامداران در باتلاق این سهامها گرفتارند. هر فصل شرکتها دچار کاهش حاشیه سود میشوند و هزینهها امان سود شرکتها را بریده، تورم و افزایش دستمزدها رمقي برای شرکتها نگذاشته و در این میان مالیات و عوارض هم گرفتاريها را تشديد كرده است.
البته مزیت بورس در اين است که در وبسایتی به نام کدال میتوان گزارشهای مالی شرکتها را دید و بررسی کرد و وقتی چنین میکنی میبینی در زمستان 1402 و بهار 1403 حاشیه سود شرکتها به شدت کاهش یافته و تاثیر این روند گزارشها در قیمت سهام تابلوی معاملات به وضوح آشکار است. به هر حال سهامدار بهخاطر سود شرکتها سهام آنها را میخرد، مخصوصا سهامداران خرد، اما این سودها در حال کاهش هستند و بهتبع آن تقاضا برای خرید سهام آنها بسیار پایین آمده است. روزگاری در بازار بورس تهران حجم معاملات نزدیک 20هزار میلیارد تومان روزانه بود ولی واقعا در این روزها متوسط 4000میلیارد تومان ارزش و حجم معاملات را شاهدیم.
ریزبین که میشویم میبینیم بزرگترین عامل کاهش حاشیه سود شرکتها، اختلاف زیاد دلار نیما با دلار آزاد است. دولت سیزدهم اصولا به دلار آزاد اهمیتی نمیداد و آنرا به رسمیت نمیشناخت در حالیکه واقعیت قیمتها در سطح شهر با همین قیمت دلار آزاد مشخص ميشوند. بازار طلا، خودرو، قطعات، مسکن، حتی مواد غذایی و… همه به قیمت دلار آزاد هستند ولی شرکتها موظفاند ارز حاصله از صادرات و… را به سامانه نیما بسپارند و این اختلاف 30 تا 40درصد باعث کاهش شدید حاشیه سود آنها شده است. خوشبختانه گویا دولت چهاردهم بازار ارز آزاد را به رسمیت میشناسد و اختلاف ارز آزاد و نیما را رانتی به سود دلالان و در نتیجه هدف را هم تکنرخی ارز میداند که اگر موفق شوند یک نقطه امیدی برای شرکتها و حاشیه سود آنها پیش میآید. علت دوم بر این حاشیه سود پایین شرکتها عملا تامین مالی گران است. اگر شرکتی بخواهد تسهیلات بگیرد یا اوراق بدهی منتشر کند، چیزی در حدود 35درصد برایش تمام میشود در حالی که با این حاشیهسودها برای شرکتها صرف نمیکند که این 35درصد هزینه را بپردازند.
شرکتها برای تامین سرمایه در گردش و طرحهای سرمایهگذاری خود وابسته به بازار پول هستند، زیرا عملا تامین مالی در کشور حدودا 70درصد بر دوش بازار پول و 30درصد بر دوش بازار سرمایه است. در صورت ترازنامه همه شرکتها هم بدهی و تسهیلات گران میبینیم که در حال خوردن حاشیه سود آنهاست.
از سويي روند رو به رشد مالیات، عوارض، دستمزدها، تورم و تنشهای سیاسی و بینالمللی هم مزید بر علت اصلی شدهاند و یک فضای کدر و سیاه برای سرمایهگذاران بورسی ایجاد شده است، اما امید بورسیها به دولت چهاردهم زیاد است زیرا قبلا با اتخاذ سیاستهای معقول شاهد تاثیر زیاد سیاستها بر بورس بودهایم. آیا اینبار هم میتوانیم شاهد یک بورس پویا در دولت چهاردهم باشیم؟ نیمه دوم امسال ممکن است کمکم به پاسخ این پرسش مهم دست یابیم.
* فعال بازار بورس تهران
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد