14 - 01 - 2021
الگوی تقاضای مواد غذایی
سمانه خلیلی ملکشاه – تامین غذای جمعیت رو به رشد با توجه به محدودیت منابع یکی از دغدغههای اصلی دولتهاست. براساس نتایج طرح آمارگیری هزینه و درآمد، معادل ۲۳ و ۳۸ درصد هزینه سالانه خانوارهای شهری و روستایی به هزینههای خوراکی اختصاص یافته است، در نتیجه هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی مواد غذایی سهم عمده مخارج خانوار را به خود اختصاص میدهد. سهم هزینه مواد غذایی در استانهای گوناگون نشان میدهد متوسط دامنه هزینه خوراکی خانوارهای شهری در دامنه ۱۰ درصد در استان قم تا ۳۴ درصد در استان خراسانشمالی و رضوی، ۳۶ درصد در چهارمحالوبختیاری، ۳۸ درصد در لرستان و ۴۱ درصد در کهگیلویهوبویراحمد متغیر است و در خانوارهای روستایی این سهم در دامنه ۲۲ درصد در تهران تا ۵۲ درصد در خراسانرضوی، ۵۵ درصد لرستان و ۵۹ درصد در سیستانوبلوچستان قرار دارد. تفاوت سهم هزینه مواد غذایی در استانهای گوناگون بدان معنی است که الگوی مصرف و هزینه در مناطق گوناگون شهری و روستایی ایران متفاوت است. بدیهی است از متغیرهای مهم اثرگذار بر الگوی مصرفی خانوار، خصوصیات خانوار است. تغییر بعد خانوار، تغییرات توزیع جمعیت شهری و روستایی و مهاجرت از روستاها به شهرها و تغییر سطح تحصیلات از جمله عوامل جمعیتی مهم و در حال تغییر هستند که تقاضای مواد غذایی به آن واکنش نشان میدهد. خصوصیات جمعیتی خانوارهای ایرانی در حال تغییر است. دو متغیر بسیار مهم و تاثیرگذار بر تقاضای مواد غذایی و زیر بخشهای کشاورزی، درآمد خانوار و جمعیت خانوار است.
بر اساس گزارش مرکز آمار در دهه اخیر میانگین درآمد کل سالانه یک خانوار شهری به طور میانگین ۶/۴۴۹ درصد و خانوار روستایی ۳/۴۰۳ درصد افزایش یافته است. از آنجا که مواد غذایی تشکیلدهنده سهم عمده مخارج خانوارهای شهری و به ویژه خانوار روستایی است با افزایش درآمد خانوار، بیگمان تقاضای مواد غذایی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر، در دهه اخیر بعد خانوار هم در خانوارهای شهری و هم در خانوارهای روستایی کاهش یافته است، به گونهای که میانگین تعداد افراد خانوار شهری از ۰۷/۴ نفر به ۴۶/۳ نفر و خانوارهای روستایی از ۷۳/۴ نفر به ۷۳/۳ نفر کاهش یافته است. از سوی دیگر، در پی کاهش بعد خانوار و افزایش امید به زندگی، توزیع جمعیت کشور در آیندهای نزدیک به سمت پیری سوق خواهد یافت؛ بنابراین، با تغییر خصوصیات اجتماعی و دموگرافی (جمعیتی) خانوار الگوی غذایی نیز تغییر مییابد. در واقع سن، سطح درآمد و سطح تحصیلات عوامل مهم در تصمیمگیری خرید در کشوری هستند که در آن نرخ زاد و ولد در حال کاهش یا به بیان دیگر جمعیت جوان کشور در حال کاهش و جمعیت جامعه به سمت پیری سوق یافته است و سطح تحصیلات و درآمد در حال افزایش است. به بیان دیگر، سلیقه مصرف در بین جوانان و سالمندان متفاوت است. در واقع، این تغییرات جمعیتی، انتقال منطقهای جمعیت، سطح تحصیلات و پیشبینی رشد قدرت خرید مصرفکننده بیانگر تغییر الگوی مصرف مواد غذایی خانوار است، بنابراین جهت شناخت پیامد این عوامل بر تقاضا، برآورد ساختار تقاضای مواد غذایی خانوار ضروری است که هدف اصلی این مطالعه را شکل میدهد.
بررسی ادبیات موضوع نشاندهنده آن است که مطالعه رفتار تقاضای خانوارها و بررسی عوامل موثر بر تقاضا یکی از موضوعات مورد علاقه اقتصادانان است. بررسی اثر خصوصیات خانوار مانند اندازه خانواده، سن، جنسیت، سطح تحصیلات سرپرست خانوار و منطقه محل سکونت و… بر تقاضای خانوار به ویژه بر تقاضای مواد غذایی و اثر آن بر کششها از جمله موضوعاتی است که به تازگی به آن توجه شده است. در ایران با وجود مطالعات فراوان در زمینه تقاضای مواد غذایی، فقدان مطالعه اثر خصوصیات خانوار و منطقه محل سکونت بر تقاضای مواد غذایی به چشم میخورد. در این راستا این پژوهش به بررسی الگوی مخارج مصرفی خانوار برای عمده گروههای مواد غذایی در مناطق گوناگون شهری و روستایی ایران با رویکرد دادههای شبهپانل خواهد پرداخت. دلیل استفاده از دادههای شبهپانل فقدان سری زمانی دادههای بودجه خانوار است که در گونه آن افراد به نظم در طول زمان دنبال شوند. به بیان دیگر در آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارها نمونه مورد استفاده در هر سال کاملا متفاوت از نمونه سال قبل است. بنابراین برای غلبه بر این محدودیت میتوان با استفاده مکرر از مقطعی از جمعیت دادههای شبهپانل ساخت. به روشی که در آن گروه با استفاده از ویژگیهای مشابه استان محل سکونت، سن و درآمد ساخته میشود. برای مثال این گروهها شامل گروههای استان، یعنی تمام افرادی است که در آن استان ساکناند یا گروه سن یعنی تمام افرادی که در بازه زمانی یکسانی متولد شدهاند. چنانچه این گروهها به اندازه کافی بزرگ باشند، از میانگین هر گروه میتوان به عنوان مشاهده استفاده و سری زمانی ایجاد کرد.
بررسی رفتار مصرفکننده
برای بررسی رفتار مصرفکننده و نحوه واکنش مصرف به تغییرات قیمت خودی و قیمت سایر کالاها، Nicita روشی را پیشنهاد داده که مبتنی بر روش Diton است. دلیل استفاده نیکیتا از روش دیتون آن است که به ندرت سری زمانی دادههای هزینه و درآمد خانوار که در آن هر خانوار در طول زمان به گونه مشخص رصد شوند، به ویژه برای کشورهای در حال توسعه وجود دارد، بنابراین برآورد کششهای قیمت و درآمد را مشکل میسازد. برای غلبه بر این محدودیت، دیتون بیان میکند این امکان وجود دارد که با استفاده مکرر از مقطعی از جمعیت (با افراد کاملا متفاوت از یک نمونه به نمونه دیگر) دادههای شبهپانل ساخت و برآوردگرهایی با خواص مشابه دادههای پانل به دست آورد که در آن هر گروه با استفاده از ویژگیهای مشابه با مجموعهای از مقطع ایجاد میشود، سپس از میانگین هر گروه به عنوان مشاهده استفاده شود. دادههای مورد نیاز برای برآورد رفتار مصرفکننده به مخارج خانوار برای کالاها، مقدار خرید هر یک از کالاها، موقعیت مکانی و ویژگیهای خانوار بستگی دارد که در بیشتر دادههای بررسی هزینه و درآمد خانوار وجود دارد. روش Nicita فرض میکند قیمتها در درون یک موقعیت مکانی (گروه) تغییر نمیکنند، بنابراین تغییر در ارزش واحد منعکسکننده تغییرات کیفیت و خطای اندازهگیری است. از آن جایی که دادهها در طول زمان موجود است از دو بعد مکانی و زمانی برای شناسایی گروهها یا همان کوهرتها استفاد میشود. مدل Nicita شامل سادهترین مدل ممکن تابع تقاضاست یعنی تابع تقاضای خطی است که مقدار مصرف را به قیمت و قدرت خرید خانوار (درآمد) مرتبط میسازد، با این فرض که قیمتها درون گروه تغییر نمیکنند، اما مشکل استفاده از تابع تقاضای خطی، ناتوانی در بیان رفتار واقعی مصرفکننده است، به این صورت که با افزایش درآمد ممکن است کالا از نرمال بودن به پست بودن یا از لوکس بودن به ضروری بودن تغییر وضعیت دهد که بررسی این رفتار در مدلهای خطی امکانپذیر نیست، بنابراین باید به سراغ مدلهای انعطافپذیر رفت.
نتایج و بحث
برای برآورد مدل ابتدا مواد غذایی که سهم عمدهای در سبد خانوار دارند در شش گروه غلات، گوشت، لبنیات، روغن و چربی، میوه، سبزی و حبوبات و قند و شکر تقسیمبندی شده است. جدول ۱ نشاندهنده سهم هزینهای شش گروه منتخب مواد غذایی در بودجه خانوار در مناطق شهری و روستایی استانهای گوناگون کشور در سالهای ۱۳۹۳-۱۳۸۴ است. در مناطق شهری در ۳۰ استان کشور به ترتیب میوه، سبزی و حبوبات، غلات، گوشت، لبنیات، روغن و چربی و قند و شکر سهم عمده مخارج مواد غذایی را تشکیل میدهند. همچنین مشاهده میشود در مناطق روستایی در این دوره به ترتیب غلات، میوه، سبزی و حبوبات، گوشت، لبنیات، روغن و چربی و قند و شکر سهم عمده مخارج مواد غذایی را تشکیل میدهند.
مقایسه رفتار مصرفی گروههای مواد غذایی در مناطق شهری و روستایی نشان میدهد، در مناطق شهری میوه، سبزی و حبوبات و در مناطق روستایی غلات بالاترین سهم مخارج سبد غذایی خانوار را در دوره ۱۰ ساله دارند؛ همچنین، سهم هزینه گروههای گوناگون در مناطق گوناگون متفاوت است؛ این مساله بیانگر تفاوت رفتار مصرف در مناطق شهری و روستایی است که این امر لزوم بررسی رفتار تقاضای مواد غذایی در کشور را به تفکیک مناطق شهری و روستایی نمایان میکند و این همان مسالهای بوده است که در این پژوهش روی آن تمرکز شده است.
جدول ۱٫ میانگین سهم هزینه گروههای مواد غذایی خانوارهای شهری و روستایی
استان غلات گوشت لبنیات روغن و چربی میوه، سبزی و حبوبات قند و شکر
شهر روستا شهر روستا شهر روستا شهر روستا شهر روستا شهر روستا
مرکزی ۲۴/۰ ۲۶/۰ ۲۲/۰ ۲۴/۰ ۱۳/۰ ۱۴/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰ ۳/۰ ۲۵/۰ ۰۵/۰ ۰۵/۰
گیلان ۲۴/۰ ۲۳/۰ ۲۲/۰ ۲۳/۰ ۱۳/۰ ۱۳/۰ ۰۵/۰ ۰۵/۰ ۳۲/۰ ۳۱/۰ ۰۴/۰ ۰۴/۰
مازندران ۱۹/۰ ۱۸/۰ ۲۳/۰ ۲۷/۰ ۱۳/۰ ۱۳/۰ ۰۴/۰ ۰۵/۰ ۳۳/۰ ۳۲/۰ ۰۵/۰ ۰۵/۰
آذربایجان شرقی ۲۷/۰ ۲۹/۰ ۲۵/۰ ۲۱/۰ ۱۴/۰ ۱۴/۰ ۰۶/۰ ۰۶/۰ ۲۷/۰ ۲۴/۰ ۰۴/۰ ۰۶/۰
آذربایجان غربی ۲۸/۰ ۳۰/۰ ۲۱/۰ ۱۹/۰ ۱۳/۰ ۱۴/۰ ۰۶/۰ ۰۷/۰ ۲۷/۰ ۲۴/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰
کرمانشاه ۲۸/۰ ۳۰/۰ ۱۹/۰ ۲۲/۰ ۱۰/ ۱۰/۰ ۰۷/۰ ۰۸/۰ ۲۵/۰ ۲۴/۰ ۰۶/۰ ۰۶/۰
خوزستان ۲۴/۰ ۲۷/۰ ۲۴/۰ ۲۵/۰ ۱۰/۰ ۱۱/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰ ۲۸/۰ ۲۶/۰ ۰۵/۰ ۰۵/۰
فارس ۲۶/۰ ۲۹/۰ ۲۷/۰ ۲۱/۰ ۱۲/۰ ۱۲/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰ ۲۹/۰ ۲۷/۰ ۰۴/۰ ۰۵/۰
کرمان ۲۷/۰ ۳۰/۰ ۲۳/۰ ۲۵/۰ ۱۱/۰ ۱۳/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰ ۲۳/۰ ۲۱/۰ ۰۵/۰ ۰۵/۰
خراسانرضوی ۲۶/۰ ۳۰/۰ ۲۸/۰ ۲۲/۰ ۱۴/۰ ۱۳/۰ ۰۷/۰ ۰۸/۰ ۲۵/۰ ۲۰/۰ ۰۵/۰ ۰۷/۰
اصفهان ۲۴/۰ ۲۷/۰ ۲۴/۰ ۲۴/۰ ۱۳/۰ ۱۴/۰ ۰۴/۰ ۰۵/۰ ۲۸/۰ ۲۴/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰
سیستانوبلوچستان ۲۸/۰ ۳۰/۰ ۲۷/۰ ۲۵/۰ ۱۰/۰ ۰۹/۰ ۰۶/۰ ۰۶/۰ ۲۳/۰ ۲۳/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰
کردستان ۲۶/۰ ۲۸/۰ ۲۴/۰ ۲۱/۰ ۱۱/۰ ۲۲/۰ ۰۵/۰ ۰۷/۰ ۲۸/۰ ۲۴/۰ ۰۶/۰ ۰۷/۰
همدان ۲۶/۰ ۲۹/۰ ۲۴/۰ ۲۳/۰ ۱۳/۰ ۱۳/۰ ۰۶/۰ ۰۷/۰ ۲۶/۰ ۲۲/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰
چهار محال و بختیاری ۲۶/۰ ۲۷/۰ ۲۹/۰ ۲۷/۰ ۱۲/۰ ۱۳/۰ ۰۴/۰ ۰۴/۰ ۲۳/۰ ۲۱/۰ ۰۶/۰ ۰۶/۰
لرستان ۲۶/۰ ۲۹/۰ ۲۸/۰ ۲۷/۰ ۱۰/۰ ۱۱/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰ ۲۵/۰ ۲۱/۰ ۰۵/۰ ۰۵/۰
ایلام ۲۶/۰ ۲۷/۰ ۲۸/۰ ۲۸/۰ ۰۹/۰ ۹/۰ ۰۶/۰ ۰۶/۰ ۲۶/۰ ۲۴/۰ ۰۶/۰ ۰۵/۰
کهگیلویه و بویر احمد ۲۳/۰ ۲۶/۰ ۶۱/۰ ۲۳/۰ ۰۹/۰ ۱۱/۰ ۰۴/۰ ۰۴/۰ ۳۱/۰ ۳۰/۰ ۰۶/۰ ۰۶/۰
بوشهر ۲۵/۰ ۲۷/۰ ۲۶/۰ ۲۴/۰ ۱۰/۰ ۱۰/۰ ۰۵/۰ ۰۵/۰ ۳۰/۰ ۳۰/۰ ۰۴/۰ ۰۳/۰
زنجان ۲۶/۰ ۲۷/۰ ۲۲/۰ ۲۷/۰ ۱۳/۰ ۱۳/۰ ۰۶/۰ ۰۵/۰ ۲۹/۰ ۲۷/۰ ۰۵/۰ ۰۵/۰
سمنان ۲۵/۰ ۲۸/۰ ۲۵/۰ ۲۳/۰ ۱۳/۰ ۱۲/۰ ۰۷/۰ ۰۹/۰ ۲۵/۰ ۲۲/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰
یزد ۲۴/۰ ۲۵/۰ ۳۱/۰ ۲۹/۰ ۱۳/۰ ۱۴/۰ ۰۳/۰ ۰۴/۰ ۲۳/۰ ۲۱/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰
هرمزگان ۲۵/۰ ۲۹/۰ ۲۷/۰ ۲۵/۰ ۱۲/۰ ۱۳/۰ ۰۴/۰ ۰۵/۰ ۲۷/۰ ۲۴/۰ ۰۴/۰ ۰۳/۰
تهران ۲۳/۰ ۲۵/۰ ۲۵/۰ ۲۴/۰ ۱۶/۰ ۱۵/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰ ۲۸/۰ ۲۵/۰ ۰۳/۰ ۰۴/۰
اردبیل ۲۸/۰ ۲۹/۰ ۲۵/۰ ۲۴/۰ ۱۲/۰ ۱۳/۰ ۰۵/۰ ۰۵/۰ ۲۵/۰ ۲۲/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰
قم ۲۶/۰ ۲۸/۰ ۲۳/۰ ۲۵/۰ ۱۵/۰ ۱۳/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰ ۲۶/۰ ۲۳/۰ ۰۴/۰ ۰۵/۰
قزوین ۲۶/۰ ۲۸/۰ ۲۴/۰ ۲۲/۰ ۱۳/۰ ۱۴/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰ ۲۸/۰ ۲۵/۰ ۰۴/۰ ۰۵/۰
گلستان ۲۴/۰ ۲۷/۰ ۲۵/۰ ۲۳/۰ ۱۳/۰ ۱۳/۰ ۰۷/۰ ۰۸/۰ ۲۶/۰ ۲۴/۰ ۰۵/۰ ۰۵/۰
خراسان شمالی ۲۹/۰ ۳۱/۰ ۲۰/۰ ۲۰/۰ ۱۲/۰ ۱۲/۰ ۰۷/۰ ۰۸/۰ ۲۵/۰ ۲۲/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰
خراسان جنوبی ۲۶/۰ ۲۸/۰ ۲۳/۰ ۲۰/۰ ۱۳/۰ ۱۴/۰ ۰۶/۰ ۰۷/۰ ۲۵/۰ ۲۳/۰ ۰۶/۰ ۰۷/۰
کل کشور ۲۶/۰ ۲۷/۰ ۲۴/۰ ۲۴/۰ ۱۲/۰ ۱۳/۰ ۰۵/۰ ۰۶/۰ ۲۷/۰ ۲۴/۰ ۰۵/۰ ۰۵/۰
بررسیها نشان میدهد در مناطق شهری سطح تحصیلات سرپرست خانوار اثر مثبت و معنیدار بر سهم هزینه لبنیات و اثر منفی بر سهم هزینه میوه، سبزی و حبوبات دارد. اثر سطح تحصیلات سرپرست خانوار بر سهم هزینه غلات، گوشت، روغن و چربی و قند و شکر در مناطق شهری معنیدار نیست. اندازه خانوار در مناطق شهری اثر منفی بر سهم هزینه لبنیات و اثر مثبت بر سهم هزینه قند و شکر دارد. اثر اندازه خانوار بر سایر گروه کالاها در مناطق شهری معنیدار نیست. همچنین در مناطق روستایی سطح تحصیلات سرپرست خانوار در سهم هزینه تمامی گروه کالاها جز لبنیات معنیدار است. ضریب متغیر سطح تحصیلات سرپرست خانوار نشان میدهد سطح تحصیلات در این مناطق اثر مثبت بر سهم هزینه غلات، لبنیات، روغن و چربی و قند و شکر دارد. اثر متغیر اندازه خانوار بر سهم هزینه گروههای مواد غذایی در مناطق روستایی نشان داد این متغیر اثر معنیدار بر سهم هزینه گروههای مورد مطالعه در این مناطق ندارد.
با افزایش مردان جوان (۱۴- ۰ سال) در خانوار نسبت به زنان سالخورده (به عنوان وضعیت پایه) در مناطق شهری اثر منفی و معنیدار بر سهم هز ینه لبنیات و روغن و چربی و اثر مثبت و معنیدار بر سهم هزینه میوه، سبزی و حبوبات و در مناطق روستایی اثر منفی و معنیدار بر سهم هزینه قند و شکر دارد. همچنین ، در مناطق روستایی افزایش مردان بزرگسال در خانوار اثر منفی و معنیدار در سطح احتمال ۱۰ درصد بر سهم هزینه گوشت خانوار دارد، اما در مناطق شهری اثر معنیدار بر سهمهای هزینه ندارد. افزایش مردان ۹۱ سال به بالا در مناطق شهری نسبت به زنان سال خورده منجر به افزایش سهم هزینه غلات و لبنیات و کاهش سهم هزینه گوشت میشود، اما در مناطق روستایی سالخوردگان مرد اثر منفی و معنیدار بر تقاضای غلات و اثر مثبت بر تقاضای لبنیات، روغن و چربی و قند و شکر دارند. همچنین ، با افزایش زنان جوان در خانوار (در مقایسه با زنان سالخورده) سهم هزینه غلات هم در مناطق روستایی و هم در مناطق شهری کاهش مییابد و سهم هزینه روغن و چربی و میوه، سبزی و حبوبات در مناطق روستایی افزایش، سهم هزینه گوشت و لبنیات در هر دو منطقه افزایش، و سهم هزینه قند و شکر در مناطق شهری افزایش مییابد. با افزایش زنان بزرگسال نسبت به زنان سالخورده در مناطق شهری سهم هزینه گوشت و روغن و چربی افزایش و سهم هزینه غلات و لبنیات کاهش و در خانوارهای روستایی سهم هزینه میوه، سبزی و حبوبات افزایش مییابد. نتایج به دست آمده از برآورد اثر مناطق پنج گانه بر سهم هزینه گروه کالاهای منتخب نشان میدهند منطقه محل سکونت اثر معنیدار بر سهم هزینه گروه کالاهای گوناگون دارد. در مقایسه با منطقه ۵ خانوارهای منطقه یک سهم هزینه کمتری را به غلات، لبنیات، میوه، سبزی و حبوبات و سهم هزینه بیشتری را به گوشت، روغن و چربی و قند و شکر اختصاص میدهند. خانوارهای منطقه ۲ شهری یعنی استانهای اصفهان، فارس، بوشهر، چهارمحالوبختیاری، هرمزگان و کهگیلویهوبویراحمد سهم هزینه بیشتری را نسبت به خانوارهای منطقه ۵ به غلات، لبنیات، روغن و چربی و سهم هزینه کمتری را به گوشت و میوه، سبزی و حبوبات اختصاص میدهند، اما برای تقاضای قند و شکر تفاوت معناداری با تقاضای این محصول در منطقه ۵ مشاهده نشده است. در منطقه ۳ یعنی استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان، گیلان و کردستان سهم هزینه گوشت، روغن و چربی و قند و شکر نسبت به منطقه ۵ بیشتر و تقاضای غلات، لبنیات و میوه، سبزی و حبوبات کم باشد. همچنین در مقایسه با منطقه ۵ خانوارهای منطقه ۴ شامل استانهای کرمانشاه، ایلام، لرستان، همدان، مرکزی و خوزستان، سهم هزینه بیشتری را به گوشت و قند و شکر و سهم هزینه کمتری به غلات و میوه، سبزی و حبوبات اختصاص میدهند، اما اختلافی معنیدار بین سهم هزینه لبنیات و روغن و چربی در منطقه ۴ و ۵ وجود ندارد. اثر متغیر مجازی منطقه محل سکونت در مناطق روستایی نشان میدهد در منطقه ۱ نسبت به منطقه ۵، تقاضا برای غلات و لبنیات کمتر و تقاضای گوشت، روغن و چربی و قند و شکر بیشتر است، اما اختلاف معنیدار تقاضای میوه، سبزی و حبوبات در این دو منطقه مشاهده نشده است.
در منطقه ۲ تقاضای گوشت، روغن و چربی و قند و شکر بیشتر و تقاضای غلات، لبنیات و میوه، سبزی و حبوبات کمتر از تقاضای همان محصول در منطقه ۵ است. در مقایسه با خانوارهای منطقه ۵، خانوارهای منطقه ۳ روستایی سهم هزینه بیشتری را برای گوشت، روغن و چربی و قند و شکر و سهمهای هزینه کمتری را به لبنیات و میوه، سبزی و حبوبات اختصاص میدهند اما منطقه محل سکونت اثر معنیداری بر تقاضای غلات در این منطقه نداشته است. بالاخره در منطقه ۴ روستایی تنها تقاضای میوه، سبزی و حبوبات کمتر از تقاضای همین محصول در منطقه ۵ بوده و اختلاف معنیداری برای سایر محصولات مشاهده نشده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که سهم هزینه یا تقاضای گروه کالاهای گوناگون مواد غذایی در مناطق شهری و روستایی نهتنها به خصوصیات خانوار بلکه به موقعیت جغرافیایی محل سکونت نیز بستگی دارد.
همچنین از آنجا که کشش مخارج گوشت، روغن و چربیها و قند و شکر در مناطق روستایی نزدیک به یک است این گروه کالاها در مناطق روستایی ایران نیز جزو کالای ضروری به شمار میروند. به بیان دیگر به ازای یک درصد افزایش درآمد در مناطق شهری تقاضای گوشت، روغن و چربی، میوه، سبزی و حبوبات و قند و شکر به ترتیب به مقدار ۲/۱، ۰۴/۱، ۰۱/۱ و ۰۷/۱ درصد افزایش مییابد و در مناطق روستایی مقدار تقاضای گوشت، روغن و چربی و قند و شکر ۱۷۷/۱، ۲۲۱/۱ و ۵۴/۱ درصد افزایش مییابد. همچنین نتایج کشش مخارج غلات و لبنیات در مناطق شهری و غلات، لبنیات، میوه، سبزی و حبوبات در مناطق روستایی نشاندهنده ضروری بودن این گروه از کالاها در این مناطق هستند.
افزون بر آن، به ازای یک درصد افزایش درآمد در مناطق روستایی مقدار تقاضا برای گوشت، روغن و چربی و قند و شکر در این مناطق بیشتر از مناطق شهری افزایش مییابد. بنا بر نتایج به دست آمده تمامی کششهای خودی قیمت منفی به دست آمده است، علامت منفی کشش خودقیمتی منطبق بر تئوری اقتصادی است و نشاندهنده رابطه منفی بین قیمت هر کالا و تقاضای آن کالاست. در مناطق شهری لبنیات و در مناطق روستایی گوشت و لبنیات جزو کالاهای کششپذیر و سایر گروه کالاها جزو کالاهای کششناپذیر، بر آن افزون هستند.
مقایسه کشش متقاطع قیمت در مناطق شهری و روستایی ایران نشان میدهد رفتار مصرفی و رابطه جانشینی و مکملی گروههای مواد غذایی در مناطق شهری و روستایی یکسان نیست.
نتایج کشش خودی و متقاطع قیمت جبرانی برای مناطق شهری و روستایی نشان میدهند کشش خودقیمتی جبرانی برای تمام گروههای مواد غذایی مورد مطالعه منفی و مطابق انتظارات تئوریکی است.
نتیجهگیری و پیشنهادها
نتایج این پژوهش نشان میدهد گوشت، روغن و چربی و قند و شکر در مناطق روستایی ایران و گوشت در مناطق شهری ایران کالاهای ضروری بوده و حساسیت تقاضای این گروه کالاها به تغییرات درآمد نسبت به سایر کالاها بیشتر است. مقایسه کششهای خودقیمتی تقاضا برای کالاهای مورد مطالعه نشان میدهد قدرمطلق کششهای خودقیمتی برای غلات، گوشت و لبنیات در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری است و قدرمطلق کششهای خودقیمتی روغن و چربی، میوه، سبزی و حبوبات و قند و شکر در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی است. به بیان دیگر به ازای یک درصد افزایش قیمت غلات، گوشت، لبنیات، روغن و چربی، میوه، سبزی و حبوبات و قند و مقدار شکر، تقاضا برای غلات، گوشت و لبنیات در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری و مقدار تقاضا برای روغن و چربی، میوه، سبزی و حبوبات، و قند و شکر در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی کاهش مییابد.
بنابراین حساسیت تقاضای غلات، گوشت و لبنیات به قیمتها در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری است، اما در مناطق شهری حساسیت تقاضای غلات، گوشت و لبنیات به درآمد بیشتر از مناطق روستایی است. همچنین در مورد میوه، سبزی و حبوبات هم کشش خودقیمتی و هم کشش درآمدی تقاضا در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی است. مقایسه حساسیت روغن و چربی و قند و شکر به قیمت و درآمد در مناطق شهری و مناطق روستایی نشان میدهد حساسیت روغن و چربی و قند و شکر به قیمت در مناطق شهری بیشتر اما حساسیت آن به درآمد در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری است.
بنابراین به دلیل حساسیت بالای این گروه کالاها به قیمت و تغییرات درآمد در اجرای هر گونه سیاست که بر قیمتها و درآمد خانوار اثرگذار است باید با سیاستهای مربوط به جبران قدرت خرید برای این محصولات همراه باشد. نظارت بر بازاریابی و بهبود بازاررسانی محصولات کشاورزی مانع از افزایش قیمت غیراصولی این گروه کالا میشود. افزایش قیمت مصرفکننده موجب کاهش دسترسی مقدار مصرفکنندگان به ویژه گروههای کمدرآمد به این گروه کالا میشود. گروه کالای گوشت از جمله کالای ضروری و با حساسیت بالا به تغییرات درآمد هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی به شمار میرود و باید از مصرفکننده به دلیل اهمیت گوشت در تغذیه حمایت شود.
البته حمایت از مصرفکننده از یک سو و حمایت از تولیدکننده در این زمینه راهگشاست. اختصاص بودجه کافی و تسهیلات ارزانقیمت جهت تشویق سرمایهگذاری در بخش کشاورزی به ویژه در زمینه تولید محصولات ضروری در سبد خانوار و حمایت از صنایع تبدیلی نهتنها باعث رونق بخش اشتغال میشود بلکه زمینههای لازم جهت دسترسی خانوار به این مواد را فراهم میکند. همچنین واردات محصولات کشاورزی به صورت برنامهریزی شده به منظور تنظیم بازار محصولات اساسی در زمان مناسب برای جلوگیری از افزایش قیمت این محصولات انجام شود.
بررسی اثر متغیرهای خصوصیات خانوار و منطقهای بر تقاضای گروههای مواد غذایی در مناطق شهری و روستایی نشان داد اغلب متغیرها دارای اثر معنیدار بر مصرف گروههای منتخب مواد غذایی هستند. اثرگذاری سطح تحصیلات سرپرست خانوار، تعداد اعضای خانوار، سن و جنسیت و همچنین منطقه محل سکونت بر مصرف گروههای گوناگون مواد غذایی متفاوت است به گونهای که افزایش سالهای تحصیل سرپرست خانوار در مناطق شهری اثر مثبت و مطلوبی بر تقاضای لبنیات و اثر منفی بر تقاضای میوه، سبزی و حبوبات دارد. همچنین در مناطق روستایی کشور افزایش سالهای تحصیل اثر مثبتی بر تقاضای غلات، روغن و چربی و قند و شکر دارد. این امر نشان میدهد سطح تحصیلات آن گونه که انتظار میرود نتوانسته نقش مثبتی در بهبود الگوی مصرف داشته باشد.
به بیان دیگر سطح تحصیلات سرپرست خانوار به خوبی نتوانسته ارتباطی مثبت بین رفتار مصرفی و سلامت ایجاد کند، بنابراین نیازمند توجه خاص سیاستگذاران برای بهبود رژیم غذایی از آموزش صحیح است. همچنین نتایج نشان داد با افزایش بعد خانوار در مناطق شهری سهم هزینه لبنیات کاهش و سهم هزینه قند و شکر افزایش مییابد اما اثر این متغیر در مناطق روستایی بر سهم هزینه گروه کالاهای گوناگون بیمعنی است.
نتایج اثر متغیر سن و جنسیت بر سهم هزینه گروههای مواد غذایی در مناطق گوناگون و در ردههای سنی و جنسیت گوناگون متفاوت است. همچنین نتایج اثر متغیر مجازی منطقه محل سکونت بر سهم هزینه گروههای مواد غذایی نشان داد در نواحی شهری کشور، خانوارها در استانهای شمالی، شمال غرب و غرب کشور و استانهای تهران، قم و سمنان در مقایسه با استانهای جنوبی، جنوب شرق و شرق کشور سهم هزینه بیشتری را به گوشت و قند و شکر و سهم هزینه کمتری را به غلات، لبنیات و میوه، سبزی و حبوبات اختصاص میدهند اما در نواحی روستایی کشور مقدار تقاضای گوشت، روغن و چربی و قند و شکر در مناطق، ۱، ۲ و ۳ بیشتر و تقاضای غلات، لبنیات، و میوه و سبزی و حبوبات کمتر از مقدار تقاضای منطقه ۵ است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد