23 - 01 - 2022
افزایش تقاضای سفر به ایران در ۱۴۰۱
نادر نینوایی- محمدرضا دانشور بیش از ۲۰ سال است که فنبیان و سخنوری را به راهنمایان گردشگری تدریس میکند و خودش نیز سالها راهنمای گردشگری آلمانیهایی بوده که به کشورمان سفر کردهاند.
وی دورههای تخصصی مربوط به فنبیان و سخنوری و گردشگری و میراث را در آلمان گذرانده است و سالها نیز در سمینارهای تخصصی حوزه گردشگری و فنبیان این کشور حضور داشته است.
دانشور با تجاربی که در سالهای گذشته به دست آورده و نیز با نظر به نیاز راهنمایان گردشگری کشور در این سالها درس فنبیان و سخنوری در حوزه گردشگری را تدریس میکند و یکی از اعضای انجمن علمی گردشگری ایران است.
برای بررسی وضعیت امروز گردشگری در ایران پای صحبتهای این چهره شناختهشده صنعت گردشگری کشور نشستیم.
وی معتقد است که محدودیتهای موجود در کشورمان نمیتواند مانع ورود گردشگران خارجی به ایران شود و در صورت برطرف شدن همهگیری کرونا میتوانیم بار دیگر شاهد شکوفایی صنعت گردشگری کشور باشیم. دانشور یادآور میشود که از همین الان هم تقاضای گردشگران خارجی برای سفر به ایران در بهار و پاییز ۱۴۰۱ شکل گرفته است.
این کارشناس ارشد مترجمی زبان آلمانی و عضو انجمن علمی گردشگری، بزرگترین مشکل امروز صنعت گردشگری کشور را کم بودن تبلیغات، بازاریابی و بازارداری میداند و معتقد است که باید کشورمان بیشتر و بهتر به گردشگران خارجی معرفی شود.
دانشور مساله آموزش را نیز یکی از مسائل اساسی حوزه گردشگری دانسته و بر این نظر است که باید به مساله آموزش چه برای راهنمایان گردشگری و چه حتی برای کارکنان هتلهای کشور بیشتر توجه شود.
مشروح مصاحبه «جهانصنعت» با محمدرضا دانشور مدرس و فعال حوزه گردشگری در پی میآید.
کشور ما هم به لحاظ میراث فرهنگی و هم به لحاظ میراث طبیعی حرفهای زیادی برای گفتن در عرصه بینالمللی دارد اما آنطور که باید و شاید مورد توجه گردشگران خارجی قرار نگرفته است و به عنوان مقصد گردشگری از طرف آنها انتخاب نمیشود، فکر میکنید علت چیست و چه نقیصهای وجود دارد؟ آیا مشکل محدودیتهایی است که در کشورمان وجود دارد و یا کمبود امکانات و موارد دیگر دخیل هستند؟
برای آنکه ما یک مقصد گردشگری را تعریف کنیم به یکسری عناصر مختلف نیاز داریم. اولین بحث مساله معرفی و تبلیغات است. بعد از آن زیرساخت باید مورد توجه قرار گیرد که کم و کیف فرودگاه، هتل، اماکن باستانی، رستورانها و مواردی از این دست در این رده قرار میگیرند.
در آخر هم مساله امنیت است که برای گردشگران اهمیت دارد. تمام این موارد باید در کنار یکدیگر قرار داده شوند تا بتوانند یک منطقه گردشگری و یا یک کشور را به عنوان یک مقصد گردشگری معرفی کنند.
بزرگترین چالشی که ما داریم این است که واقعا برای ایران کم تبلیغ میشود. متاسفانه یکسری کلیشهها در ذهن مخاطبان ما وجود دارد و فکر میکنند به دلیل این کلیشهها ایران کشوری ناامن است. در صورتی که اگر واقعا تبلیغاتی وجود داشته باشد و این تبلیغات در جهت مثبت دیده شود میتواند اثرگذار باشد.
برای حل این مشکل چه اقدامی باید صورت گیرد و چه مباحثی باید برای رفع این نقیصه در صنعت گردشگری کشور مد نظر قرار گیرند؟
استفاده از افرادی که تخصص بازاریابی دارند میتواند اثرگذار باشد، در واقع سه بحث بازارسازی، بازاریابی و بازارداری در اینجا مطرح است. بازارسازی تخصص وزارت میراث است که با استفاده از پتانسیلهایی که وجود دارد با کمک نمایندگان ایران در خارج از کشور کاردارهای فرهنگی باید صورت بگیرد. استفاده از شرکتهای متخصص گردشگری در کشورهای مختلف و امضای قرارداد با آنها برای معرفی کشورمان به عنوان مقصد گردشگری میتواند راهگشا باشد.
بازاریابی نیز با شرکت در نمایشگاهها، برگزاری کنفرانسها و برنامهها تحقق مییابد.
پس با این استدلال شما معتقدید که نمیتوان گفت صرفا محدودیتها باعث رکود در بازار گردشگری کشور است، درست میگویم؟
نمیتوانیم بگوییم محدودیتها باعث رکود در بازار گردشگری کشور است، بعد از آنکه برجام امضا شد در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ میلادی ما با رشد ۳۰۰درصدی در حوزه گردشگران ورودی از اروپا مواجه شدیم که نشاندهنده آن است که محدودیتها به هیچ عنوان بازدارنده ورود گردشگر به ایران نبوده و نیستند. چراکه گردشگر آگاهانه تصمیم میگیرد به کشوری برود که مقررات مشخصی دارد (و محدودیتهای آن) جزو قانون کشور است.
فکر میکنید اگر همهگیری ویروس کرونا پایان یابد وضعیت ورود گردشگران خارجی به کشور بهبود یافته و شاهد تحولی مثبت در حوزه ورود گردشگران خارجی به کشور باشیم؟
صد درصد. همین الان هم شرایط رو به بهبود است. شایعاتی وجود دارد که امیدوارم به حقیقت بپیوندد و اومیکرون پایان همهگیری کرونا باشد.
آنطور که در جراید آلمانی میخواندم بسیاری از آلمانیها امیدوارند باتوجه به همهگیر شدن اومیکرون یک ایمنی پایدار به وجود آید تا انشاءالله کمکم سفر به شرایط عادی خود برگردد و بتوانیم شاهد ورود گردشگران به ایران باشیم.
همین الان هم از کشورهای مختلف تقاضا برای سفر به ایران در بهار و پاییز سال ۱۴۰۱ زیاد داریم، فقط منتظریم ببینیم شرایط همهگیری به کجا میرسد تا سفر ایمن به وجود بیاید.
بسیاری از راهنمایان گردشگری کشورمان در این سالها با وجود تمام تلاشهایی که داشتهاند بیشتر در تورها کلیگویی کرده و کمتر اطلاعات فرهنگی و تاریخی مرتبط به اماکن دیدنی را بازگو میکنند. به نظر شما علت وجود این رویکرد چیست؟
شما بحث را میتوانید از چند منظر که شامل گردشگر حرفهای، راهنمای گردشگری حرفهای و در نهایت سفر حرفهای است ببینید.
به نظر من تا زمانی که گردشگر ما حرفهای نشود و در قبال آن انتظارات وی در راستای یک گردشگری که در آن مواردی مثل سازگار بودن با محیطزیست و کمک کردن به جامعه محلی و گردشگری پایدار نباشد گردشگری حرفهای نیز اتفاق نمیافتد.
هماکنون در شمال ایران وضعیت نامناسبی در خصوص زباله در اطراف ساحل ایجاد شده است که این به تفکر مردم در خصوص گردشگری برمیگردد و از سوی دیگر راهنمای گردشگری ما نیز باید طوری آموزش ببیند که به فکر حل این معضل باشد.
کلیگوییهایی که در زمان بازدید از اماکن گردشگری وجود دارد علتش آن است که ما دقیقا نمیدانیم چه توقعی از گردشگری وجود دارد که بتوان براساس آن آموزشهای تخصصی مربوطه را انجام داد.
من خودم شخصا به عنوان کسی که نزدیک به ۲۰ سال است راهنمایان گردشگری را آموزش میدهم دو پایه درست کردهام.
یک پایهای وجود دارد که توسط سازمان میراث (قبلی) و یا وزارت میراث فعلی به ما اعلام شده است، یکسری متون درسی نیز وجود دارد که توسط موسسات آموزش گردشگری به راهنمایان ارائه میشود و از اساتید بنام هم استفاده میشود.
ولی بزرگترین مشکلی که من میبینم این است که هرکسی منظر خودش را دارد.
فاکتوری به نام مبانی آموزش معلمان گردشگری داریم که براساس آن باید همه دانشآموختگان گردشگری به صورت واحد از آموزشهای مشترک برخوردار شوند و بعد شاخهها تخصصی شود و سپس هر یک در حوزههای تخصصی مربوطه طبیعتگردی، مذهبی، فرهنگی و غیره تقسیمبندی شوند.
فعلا هر آموزشگاه اساتید خود را دارد و متاسفانه امکان دارد صحبتهای مطرحشده توسط اساتید آموزشگاههای مختلف با هم تضاد داشته باشد.
مثلا در خصوص درس فنون راهنمایان جزوهای هست که وزارت میراث معرفی کرده است ولی واقعا درخور نیاز راهنمای گردشگری ما نیست.
راهنمایی که با گردشگران ورودی به کشور سروکار دارد و براساس تورهای فرهنگی باید نیازهای خود را برآورده کند معلوم است که مسائلی که در جزوه وزارت میراث مطرح شده اصلا به دردش نمیخورد.
من برای شرکتی که در زمینه گردشگری در آن فعالیت دارم برای راهنمایان گردشگریام معلمانی را از آلمان آورده و به آنها تدریس میکنم. چراکه به نظرم باید براساس نیاز مسافران خارجی آموزشهای لازم به راهنمایان گردشگری داده شود.
آنچه که در جزوه وزارت میراث وجود دارد بر اساس نیازهای کلی نوشته شده و قابلیت پیادهسازی برای گردشگرانی که وارد کشور میشوند را ندارد.
در نتیجه گردشگری ما هنوز حرفهای نیست چراکه راهنمای گردشگری باید گردشگر را در خصوص مسوولیت یک گردشگر در مقابل محیطزیست آگاه کند. اینکه راهنما چگونه از طریق آموزش آگاهی پیدا کند به این شکل است که آموزشگاههای گردشگری ما باید به آموزشهای تخصصی هم وارد شوند.
البته موسسات آموزشی تهران باتوجه به اینکه اساتید بسیار خوبی در حوزه آموزش داریم سعی کردهاند از خوبان این صنعت استفاده کنند ولی در تمام ایران از این اساتید بزرگوار برای تدریس به راهنمایان گردشگری استفاده نمیشود.
وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی یکسری منابع، کتابها و جزوات مشخصی را برای تدریس به راهنمایان گردشگری معرفی کرده است، این موضوع باعث نشده که سطح آموزشها و مطالب مطرحشده در کلاسهای راهنمایان گردشگری به هم نزدیک شود؟
اگرچه دروس اعلامی توسط وزارت میراث تدوین شده است اما اینکه اساتید در راستای آنچه اعلام شده تا چه میزان میتوانند در چارچوب دانش خود موفق عمل کنند محل سوال بوده و نکته بسیار مهمی است.
اینکه مدرس استاد دانشگاه باشد و تاریخ بداند مفید است ولی باید دید آیا این دانش به درد راهنمایی که قرار است به گردشگران اطلاعات دهد میخورد یا خیر. اینکه فرد استاد دانشگاه باشد و تاریخ بداند مفید است اما باید دید که این شخص توانایی آن را دارد که به عنوان راهنمای گردشگری به گردشگران اطلاعات دهد یا اینگونه نیست. بنابراین خیلی مهم است که مدرس راهنمای گردشگری مسائل را از دیدگاه گردشگری دیده و ارزیابی کند چراکه مخاطب ما دانشجوی رشته تاریخ یا معماری نیست. پس اساتیدی که به راهنمایان گردشگری تدریس میکنند باید مساله گردشگری را نیز مد نظر داشته باشند.
در حال حاضر چه تعداد راهنمای گردشگری فعال و غیرفعال در کشور داریم و وضعیت درآمدی آنها چگونه است. فکر میکنید آیا کسانی که دورههای راهنمای گردشگری را میگذرانند میتوانند به درآمد مناسبی دست پیدا کنند؟
الان فکر میکنم بیش از هفت هزار راهنمای گردشگری در کشور داریم که خیلی از آنها فعال نیستند. شاید نهایتا ۳۰۰ یا ۴۰۰ راهنمای گردشگری قبل از همهگیری کرونا فعال بودهاند. این افراد مطمئنا درآمدشان به حدی بوده که بخواهند در این کار باقی بمانند.
مساله اینجاست که اگر فرد بخواهد به عنوان راهنمای تور کار کند یکسری درآمدهای مشخص مثل انعامها و دستمزد وجود دارد.
البته یک راهنمای حرفهای با زبان تخصصی و بالای ۱۰ سال سابقه کاری مطمئنا دستمزدش نسبت به یک فرد تازهکار خیلی بیشتر است. همین الان بر اساس قراردادی که با انجمن صنفی راهنمایان گردشگری بسته شده تقریبا روزی ۸۰۰هزار تومان برای راهنمایانی که زبان تخصصی خارجی بلد هستند و بالای ۱۰ سال سابقه کاری دارند در نظر گرفته شده است.
کسی که تخصصی کار میکند کارش حرفهای است و به اصول و آموزشهای خود پایبند است دستمزد بسیار خوبی را در این صنعت
خواهد داشت.
به عنوان نکته پایانی بگویید به نظرتان برای ایجاد فضای بهینه برای توسعه صنعت گردشگری کشور باید چه اقدامی صورت گیرد؟
برای ایجاد یک فضای مناسب جهت گسترش گردشگری در ایران به یک همافزایی نیاز داریم.
بحث آموزش در گردشگری بسیار مهم است و نباید آن را محدود به آموزش راهنمایان گردشگری دید.
افرادی که در آژانسهای گردشگری و هتلها کار میکنند باید آموزشهای تخصصی ببینند و با توقعات مسافرانی که از کشورهای دیگر به کشورمان میآیند آشنا شوند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد