7 - 12 - 2019
از زندگانیام گله دارد جوانیام
محمدحسین بهجتتبریزی مشهور به شهریار در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را- به علت شیوع بیماری در شهر- در روستای اجدادیاش خشگناب واقع در شهرستان بستانآباد سپری کرد. پدرش «میرآقا بهجت خشگنابی» و به روایتی «سیداسمعیل موسوی» نام داشت که در تبریز وکیل بود.
پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد.
شهریار در اوایل تحصیل پزشکی در تهران عاشق ثریا دختر عبدالله امیرطهماسبی میشود و چند سال با یکدیگر نامزد بودند. اما در نهایت آن دختر با چراغعلی سالارحشمت معروف به امیراکرم ازدواج میکند. حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکترا، بهعلت شکست عشقی و ناراحتی و خیال و پیشامدهای دیگر، ترک تحصیل کرد.اولین کتاب شعر شهریار به کوشش ابوالقاسم شیوا متخلص به شهیار دوست صمیمی شهریار در سال ۱۳۰۸ منتشر شد.
شهریار در جوانی در تهران با بزرگان هنر و ادب همنشینی و دوستی داشت از جمله با ابوالحسن صبا، محمدتقی بهار و عارف قزوینی. در سالهای بعد نیز با نیما یوشیج، هوشنگ ابتهاج، امیری فیروزکوهی و برخی دیگر از هنرمندان دوستی و رابطه داشت.
پس از سفری چهارساله به خراسان، برای کار در اداره ثبت اسناد مشهد و نیشابور، به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود، پدرش میرآقا خشگنابی درگذشت. او در سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز را نیز به وی اعطا کرد.در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمیگذرد. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز میآید و با نوه عموی خود بهنامعزیزه عبدِخالقی ازدواج میکند که حاصل این ازدواج سه فرزند، دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی میشود.
مهمترین اثر شهریار منظومه حیدربابا یه سلام؛ (سلام به حیدربابا)، است که از معروفترین آثار ادبیات ترکی آذربایجانی بهشمار میرود و شاعر در آن از اصالت و زیباییهای روستا یاد کرده است. این مجموعه در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از ۸۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است.شهریار در سرودن انواع گونههای شعر فارسی- مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشته است. اما بیشتر از دیگر گونهها در غزل شهره بود و از جمله غزلهای معروف او میتوان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به علی بن ابیطالب ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ داشته است.شهریار از جمله سرایندگانی است که شعر را محلی نیک برای بیان این تفکرات تاملگونه و نصیحتآموز دانسته و بسیاری از مواعظ اخلاقی، تربیتی را در قالبهای گوناگون شعری (به ویژه در قطعات، رباعیات و دوبیتیها) بیان میکند. مخاطب این افکار و مفاهیم نیز نوع بشر و انسان در طول تاریخ است نه خطابی شخصی و منحصربهفرد.
وی در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از فوت در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷، بنا به وصیت خود در مقبرهالشعرای تبریز مدفون شد.
۲۷ شهریور را به واسطه روز درگذشت او «روز شعر و ادب فارسی» نامگذاری کردهاند.
پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری
وین جوانی هم هنوزش عنفوان است ای پری
هر چه عاشق پیرتر عشقش جوانتر ای عجب
دل دهد تاوان اگر تن ناتوان است ای پری
پیل مــاه و سال را پهلو نمیکردم تهی
با غمت پهلو زدم، غم پهلوان است ای پری
هر کتاب تازهای کز ناز داری خود بخوان
من حریفی کهنهام درسم روان است ای پری
یاد ایامی که دلها بود لبریز امید
آن اوان هم عمر بود این هم اوان است ای پری
روح سهراب جوان از آسمانها هم گذشت
نوشدارویش، هنوز از پی دوان است ای پری
با نواهــای جـــرس گاهی به فریادم برس
کین ز راه افــتاده هم از کاروان است ای پری
کام درویشان نداده خـدمت پیران چه سود
پیر را گو شهریار از شبروان است ای پری
***
از زندگانیام گله دارد جوانیام
شرمنده جوانی از این زندگانیام
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یارانرسانیام
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
داده نوید زندگی جاودانیام
چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر
وز دور مژده جرس کاروانیام
گوش زمین به ناله من نیست آشنا
من طایر شکسته پر آسمانیام
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بیهمزبانیام
ای لاله بهار جوانی که شد خزان
از داغ ماتم تو بهار جوانیام
گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود
برخاستی که بر سر آتش نشانیام
شمعم گریست زار به بالین که شهریار
من نیز چون تو همدم سوز نهانیام
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد