5 - 03 - 2025
از استیضاح تا استعفا
نادر کریمیجونی
از جلسه استیضاح عبدالناصر همتی تاکنون تفسیرهای متفاوتی درباره کنار رفتن این عضو مهم کابینه و تاثیرهای آن بر بازار بیان شده و انتشار یافته است. بیشترین حمله به همتی درباره تاثیر تصمیم وی در حذف نرخ ارز نیمایی بر بازار ارز و گران شدن جهشی قیمت دلار است. استعفای محمدجواد ظریف به توصیه محسنیاژهای هم این پازل را تکمیل کرد و بسیاری از اصلاحطلبانی که از به قدرت رسیدن پزشکیان حمایت میکردند، بلافاصله پس از این دو رویداد سوال کردند آیا با وجود وضع موجود، هنوز هم میتوان از وفاق و تلاش برای حصول وفاق و همگرایی سخن گفت؟ دستکم همان کسانی که چنین پرسشی را مطرح میکردند، میگفتند که نتیجه وفاق یکطرفه همین شکستی است که پزشکیان تجربه میکند. این دیدگاه در میان ناظران و افکار عمومی داخل کشور، کمی رادیکال هم شد و به این نقطه رسید که آیا پزشکیان در شرایط موجود استعفا میدهد؟ گونههای دیگری از این پرسش هم مطرح است مانند اینکه پزشکیان اصولا جرات استعفا ندارد یا اینکه آیا بهتر نیست مسعود پزشکیان در شرایط موجود که وفاق دیگر معنی ندارد، داوطلبانه کنار برود و استعفا دهد؟
البته برای کسانی که با سازوکارهای نظام جمهوری اسلامی ایران آشنا هستند میدانند که اصولا استعفا دادن، آن هم برای شخصی در جایگاه رییسجمهور، امری ممکن نیست و گذشته از ممکن بودن یا نبودن روسایجمهور برگزیده شده، کسانی نیستند که با استعفا دادن از میدان خارج شوند و افسار مرکب قدرت را روی مرکب بیندازند و نجات یابند. تنها کسی که ریسک کرد و کمی از میدان خارج شد محمود احمدینژاد بود که چند روز به حالت قهر کاخ رییسجمهوری را ترک و در منزل اقامت کرد. هر چند که او هم نتوانست به صراحت قهر خویش را اظهار کند و مسوولیت آن را هم بپذیرد. استعفای چند سال قبل محمدجواد ظریف هم که هیچوقت به طور رسمی به رییسجمهور تقدیم نشد و فقط در شبکههای مجازی اعلام شد، دیگر نمونهای از کنار رفتن مقامات ایرانی از قدرت است که البته آن هم به سرانجام نرسید و ناکام ماند. هرچند که این استعفا، بازتاب بسیار زیادی در محافل سیاسی- خبری داخلی و خارجی داشت.
حتی اگر مسعود پزشکیان استعفا کند و در یک حالت انتزاعی، کسی دیگر سکان قوه مجریه را به دست گیرد، با اطمینان نسبتا بالایی میتوان تصریح کرد که نهفقط اوضاع بهتر نمیشود بلکه قراین بسیار مهمی وجود دارد که از وخامت احتمالی بیشتر اوضاع حکایت میکند. البته حقایق بسیار مهمی در نشست استیضاح همتی مطرح شد. از جمله نکات مهم بیان شده این بود که در دولت سیزدهم، ایران از درون آسیبپذیر شد و مانند بیماری سیاهک پنهان گندم در حالی که مقامات دولتی و ارشدتر از دولت، سخنان امیدوارکننده میزدند و آینده شیرینی را نوید میدادند که در همین روزها به وقوع خواهد پیوست، در همان حال بیماری ایران در زمینههای اقتصادی- اجتماعی و… رشد پیدا میکرد و کشورمان ضعیف و ضعیفتر میشد.
در همین جلسه کسری ترازهای کشور در پرداختهای گوناگون، کسری ترازها در ابعاد مختلف اقتصادی مانند انرژی، آب و… بیان شد.
حتی نمایندگان دلواپس و اصولگرا هم نتوانستند تشدید این نابسامانیها در دولت سیدابراهیم رییسی را انکار کنند. هماکنون هم حکم قطعی مجازات دو تن از وزیران سیدابراهیم رییسی به اتهام دست داشتن در فساد چای دبش مطرح و اعلام شده و نشان میدهد که دولت در حلقه اول خود به فساد اشتغال داشته است. اوضاع معیشتی و اجتماعی شهروندان ایرانی هم که در دولت سیزدهم به مراتب بدتر و سختتر شد و این همه نشان میدهد که اصولگرایان و مدعیان پایبندی به انقلاب اسلامی، اسلام و جمهوری اسلامی ایران، در همه ابعاد اقتصادی و… به جای پیشرفت، سقوط را تجربه کردهاند. معلوم نیست با این سقوط، کسانی که در مجلس شورای اسلامی به دولت فعلی حمله میکنند و خواستار کنار رفتن دولت میشوند، چگونه خود و همدستانشان را برای به روی کار آوردن یک دولت کارآمد و با اثرگذاری مثبت، معتبر و قابل اعتماد میدانند.
در همین نشست تاثیرهای منازعه با غرب بر روابط خارجی و اقتصاد ایران تشریح شد. همه اینها که بیان شد، نه به صورت شایعه و از قول منابع سیاه که از زبان مقامات رسمی دولت و مجلس اظهار و بر آن تاکید شد. این اظهارات نشان داد که بسیاری از دردهای اقتصادی کشور، ماهیتی سیاسی دارد و برخی برای آنکه از خود سلب مسوولیت کنند، بار این دردها را متوجه مدیریت دولت مینمایند و نشانی غلط به افکار عمومی میدهند. مثلا وقتی صادرات انجام میشود ولی پول آن یا به کشور بازنمیگردد یا در موقع لازم و مناسب این پول وارد کشورمان نمیشود آیا این مشکل بزرگ به مدیریت خوب یا بد دولت بازمیگردد؟ یا ریشه بروز چنین مشکلاتی، تحریمهایی است که روزی کاغذپاره و بیاثر خوانده شد و اکنون تاثیرهای آن به طور روزمره و بلافاصله در اقتصاد ایران مشاهده میشود. یا وقتی به خاطر اعمال تحریمهای ایالاتمتحده، کشتیهای نفتکش جمهوری اسلامی ایران حتی با GPS خاموش هم نمیتوانند به بنادر مقصد نزدیک و محموله نفتی خود را تخلیه کنند آیا در اینباره دولت مسوولیت و نقش داشته و دارد؟ مقامات ارشد ایرانی آیا نمیدانند که نپیوستن ایران به FATFو کنوانسیونهای موضوع آن، چه مشکلاتی را و چگونه بر اقتصاد کشورمان تحمیل میکند؟ اگر در اینباره آگاهی وجود دارد چرا همچنان بر نپیوستن ایران اصرار ورزیده میشود؟
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد