25 - 05 - 2022
ارتباطات، تراکم زمان و مکان و نقش روابطعمومی
* علی شعبانی
الف- عصر ما را عصر ارتباطات مینامند. ویژگیهای این عصر در مفاهیمی مانند: فشردگی زمان، مکان و فضا، جهانی شدن، جهانیسازی، جهانی گرایی، رشد وسایل ارتباط جمعی و شکلگیری جامعه شبکهای، ازجاکندگی جوامع و انسانها، همجواری فرهنگی؛ یکپارچگی فرهنگی، گره خوردن سرنوشتها به هم، زیستبوم جهانی و پیدایش هویت مختلط جهانی- محلی، دهکده جهانی، عصر انقلاب صنعتی چهارم و دهها تعبیر پیچیده دیگر، بازنمون میشود. جدا از این تعابیر پیچیده، هویت، تمایز و بقای فرد یا سازمان در هستی جدید، منوط به بودن در کانون ارتباطات است. بدون ارتباط، هر ذیحیاتی از گردونه بودن خارج میشود. زنده بودن سازمان بر اساس سطح ارتباطات آن ارزیابی میشود، فقدان ارتباط یعنی مرگ سازمان.
ب- در جهان امروز، دانش و دانایی یعنی قدرت، در ارتباط متبلور است. گسترش ارتباط در گروی داشتن اطلاعات و قرار گرفتن در شبکه است. ما از جایی آغاز میشویم که با خود، دیگری، محیط و جامعه در تعامل قرار میگیریم.
اما زمان، رویدادها و مولفهها به اراده ما نمیگردند. در دنیای شبکهای، بیزمانی و بیمکانی امروز، رسانههای قدرتمند از دورترین نقاط جهان، در اندک زمان، اطلاعات و دادههای ما را در اختیار جهان قرار میدهند بیآنکه توان مدیریت و کنترل داشته باشیم. به طبع، اگر مخاطبین ما آگاهی و اطلاعات لازم را دریافت نکنند، از میلیونها منبع دیگر دریافت خواهند کرد. موتور جستوجوی گوگل با یک میلیارد کاربر بیش از ۷۶ درصد سهم جستوجو در موتور جستوجوگرهای جهانی را به خود اختصاص داده است. در جهان خبرنگار امروز، عصر قلمروزدایی و جریانهای جهانی و عصر گسترش افکار و پندارها و تصورات به فراتر از مرزهای سرزمینی و قلمروهای قومی و ملی و…، نه امکان انحصار هست نه امکان قطع ارتباطات مردم. تنها فرصت ما برای حفظ ارتباط در دنیای بیمرزی امروز، برنامهریزی، سرعت عمل در انتقال مفاهیم، تبیین اهداف، برنامهها، دریافت نظرات و بازخورد اصلاحی است.
ج- روابطعمومی چنانکه از نامش پیداست، پل ارتباطی سازمان (سیاستگذاری و اجرا) با مخاطبان، مشتریان و جامعه هدف است. معمولا مدیران با توجه به مشغله به وظایف مدیریت: برنامهریزی و بودجهبندی، سازماندهی، هماهنگی، کنترل و فرماندهی و… فرصت لازم برای ارتباط مستقیم با مراجعین را ندارند. از سویی، به لحاظ پیچیدگیهای عصر ارتباطات، مشتریان و خدماتگیران با نظر بر اصول مدیریت کیفی و حکمرانی خوب، به شفافیت و تعامل دیداری و شنیداری با مدیران مصرند. پر کردن این خلأ و پاسخگویی مناسب به انتظارات مشتریان بر عهده روابطعمومی است. بدیهی است در چنین شرایطی، از بعد سازمانی روابطعمومیها باید مشرف به سیاستها، اهداف، برنامهها و پروژههای سازمان و در بعد توانمندیهای شخصی و مهارتی، باید دارای توان گفتاری و نوشتاری، بردباری و شکیبایی، خوب گفتن و خوب شنیدن، هوشمندی، زیرکی، قدرت اقناعی بالا، روحیه تعاملگرای مثبت و جریانساز باشند. حضور روابطعمومی در متن فرآیند سیاستگذاری، اجرا، نظارت و… برای آگاهی به امور و ارتباط سازنده با بخشهای گوناگون سازمان ضروری است. روابطعمومی باید از یک سو معتمد سیستم و از سوی دیگر معتمد مخاطبان باشد و با تبیین برنامهها، پاسخگویی و اقناع لازم، با اعتمادآفرینی بتواند اهداف سازمان و مشتریان را همسو کند تا مشتریان با ایده و پیشنهادهای مناسب در بالندگی و بهبود سازمان مشارکت کنند.
د- آیا روابطعمومیها در انجام وظایف و رسالت خود موفق هستند؟ میزان نارضایتی مشتریان از سازمانها، حاکی از پاسخ منفی به این پرسش است. اغلب سازمانها نسبت به وظیفه روابطعمومی به عنوان یک رکن موثر در بقای سازمان توجهی ندارند و جایگاه آن را به یک واحد تبلیغات فرو کاستهاند. اغلب مدیرانی که برای مسوولیت روابطعمومی انتخاب میشوند فاقد معیارهای لازم هستند. بنابراین نه تنها اثربخشی ندارند بلکه کاهنده سرمایه اجتماعی سازمان و باعث ایجاد نگرش منفی هستند. بسیاری از ادارات داشتن روابطعمومی را ضروری نمیدانند و بسیاری نیز روابطعمومی را صرفا مسوول مدیریت مناسبتهای مذهبی و سیاسی میدانند. سازمانهای دارای ساختار مکانیکی، معمولا تمرکزگرا و فرد محورند. در مقام توجیهاند نه توضیح و پاسخگویی، در این گونه سازمانها، به روابطعمومی به عنوان ابزار توجیه افکار مدیریت نگریسته میشود. به این دلیل سازمانها معمولا پیشنهادهای خوبی دریافت نمیکنند. فاصله بین مردم و سازمانها زیاد است. به نظر میرسد در سالهای گذشته، روابطعمومیها از نهادی اجتماعی به نهادی سیاسی تغییر کردهاند. در این تحول نگرشی، روابطعمومی به جای خدمت به سازمان، هر چه بیشتر در خدمت فرد (مدیر) قرار گرفته است.
و- همگام با تحولات جهانی و افزایش آگاهی و بینش مردمان، کار در سطح صف و اجرایی (محلی) به دلیل امکان مقایسه کارکردها، آثار و بروندادها با معیارهای فرامنطقهای و جهانی، دشوارتر شده است. روابطعمومیها در سطوح صف، ضمن حضور در میدان، باید توان و آگاهی خود را در هماهنگی با کنش فرهنگی و اجتماعی همپای جهانی شدن و دنیای به هم پیوسته فراتر از قلمروهای فیزیکی و ایدهها و پندارها، ارتقا دهند تا سرمایه مردمی در راستای پویایی سازمان فعال شود.
در این عصر که به قول سمیر امین، امپریالیسم نوین، انحصار ارتباطات و رسانه را در اختیار گرفته است، داشتن روابطعمومی روزآمد، خلاق، فعال، تعاملگرا و مطلع به سیاستهای سازمان و انتظارات جامعه هدف از ضرورتها برای بقای سازمان است! با تبریک هفته ارتباطات و روز روابطعمومی به روابطعمومیهای پرتلاش شهرستان، عزیزان را به نگاه و نگرش نو به روابطعمومی متناسب با واقعیت جهانی شدن مردمی از یک سو و هژمونی رسانهای قدرتها از سوی دیگر، توصیه میکنم.
* کارشناس ارشد علوم اجتماعی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد