10 - 02 - 2017
آیتالله جایگزین ندارد
«آیتالله هاشمی به امام(ره) گفت من بهعنوان فرمانده جنگ، آتشبس را میپذیرم و شما هم دستور دهید من را دستگیر و محاکمه کنند و حکم اعدام بدهند. در بین مسوولان یک حکومت، چه در ایران، چه در دنیا چند نفر پیدا میکنید که اینگونه از هستی خود برای نظام حاکم بر کشورش بگذرد؟»
این بخشی از گفتههای صریح محمد هاشمی است. محمد، آخرین فرزند میرزا علی بهرمانی را پیش و بیش از هر عنوانی بنا به نسبت اخوتش با آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی میشناسند؛ همان روحانی کرمانی که همواره «عضو هیات رییسه» انقلابی بود که اینک ۳۸ ساله شدنش را بدون حضور او جشن میگیرند. برادر بزرگتر محمد هاشمی، هشت سال در جایگاه ریاست مجلس برای جمهوری اسلامی قانون تصویب کرد و پیش از پایان دوره سوم ریاستش در قوه مقننه، بخت خود را در نخستین انتخابات ریاستی قوه مجریه آزمود و با در دست گرفتن دولت، همان قوانینی که خود تصویب کرده بود به اجرا گذاشت و همزمان با ریاست ۲۷ سالهاش بر مجمع تشخیص مصلحت نظام، اختلافات میان شورای نگهبان و مجلس را نیز حل میکرد.اما محمد که پیش از انقلاب برای ادامه تحصیل در دانشگاه برکلی، ۱۰ سالی در آمریکا سکونت داشت و در همان دوران انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا را نیز پایهگذاری کرد با بالاگرفتن تبوتاب مبارزات انقلابی مردم به ایران بازگشت و پس از اعدام صادق قطبزاده، ریاست سازمان صداوسیما را تا سال ۱۳۷۳ برعهده گرفت. او با عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و پذیرش ریاست دفتر برادرش، بیش از گذشته و بیش از هر شخصیت دیگری در جریان اقدامات و فعالیتهای آیتالله هاشمی قرار گرفت.
او در گفتوگویش با اشاره به برخی جزییات مربوط به شب درگذشت برادرش، وجود هرگونه ابهام و تردیدی را در زمینه فوت آیتالله رد کرد و انتشار اخباری مبنی بر ارائه درخواست خانواده مرحوم هاشمی برای کالبدشکافی را نیز نادرست دانست. محمد هاشمی با تاکید بر اینکه آیتالله هاشمی مشکل عروق نداشتند، این نکته را نیز یادآور شد که البته موضوع مشکل قلبی یک بحث و موضوع مشکل عروقی بحثی دیگر است. رییس دفتر آیتالله هاشمی در نهایت با رد شایعه قتل رییس سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام، نشر اینگونه شایعات را مصداق ضربالمثل در دروازه را میتوان بست اما در دهان مردم را نه، توصیف کرد. اما در پاسخ به این پرسش که آیا از برادرش وصیتنامهای سیاسی نیز به یادگار مانده است، پاسخی محکم و قطعی ارائه نکرد.محمد هاشمی در این گفتوگو به بخشهایی از منظومه فکری و عملی آیتالله فقید اشاره و نقلقولهایی کلیدی از وی بازگو کرد مثلا آنجا که آیتالله هاشمی گفته بود ردصلاحیت سیدحسن خمینی ناسپاسی است یا آنجا که توضیح میداد چرا از مقطعی به بعد، نمازجمعه از حضورش محروم شد. او که خود سابقه ریاست بر سازمان صداوسیما را در کارنامه دارد، درباره رویکرد متناقض این رسانه نسبت به آیتالله هاشمی در قبل و بعد از درگذشت وی، توضیح داد که روسای صداوسیما اساسا مجری هستند نه تصمیمگیر. این عضو خانواده هاشمیرفسنجانی، همچنین توضیحات مفصلی درباره ثروت شخصی آیتالله و خانواده و خاندان وی ارائه داد؛ بخش کوتاهی از گفتوگوی محمد هاشمی با ایسنا را میخوانید.
برخی معتقدند علت مرگ آقای هاشمی خفگی در استخر بوده است…
نه. خفگی نبود. وقتی علت را پرسیدم، گفتند ایست قلبی بوده است اما زمانی این اتفاق افتاد که ایشان در استخر بودند.
آقای هاشمی پیش از مرگ، مشکل قلبی هم داشتهاند؟
مشکل قلبی نداشتند. فقط یکبار در سال ۱۳۷۹ یعنی حدود ۱۷ سال قبل آنژیوگرافی کردند و قلبشان مشکلی نداشت. اخیرا هم پزشکی ایرانی که ساکن آمریکا بود و اگر اشتباه نکنم دکتر شفیعی نام داشت، دستگاهی شبیه آنژیوسیتی آورده بود و از آنجا که توسط دختر حاجآقا، یعنی فاطمه خانم به ایران دعوت شده بود، آیتالله را هم چکاپ کرد و گفت ایشان مشکل عروق ندارند که البته موضوع مشکل قلبی یک بحث است و مشکل عروقی بحثی دیگر اما آنطور که دکتر شفیعی میگفت، آیتالله شرایط مساعدی داشته است.
ایشان درباره محل دفنشان توصیهای داشتند؟
صحبتی شنیدم که از قول آقا مهدی طباطبایی مطرح شده بود و ایشان میگفت وقتی با آیتالله هاشمی صحبت میکردم، مطرح کرده بودند که علاقه دارند در قم دفن شوند اما خود من وقتی از آقای طباطبایی پرسیدم، گفتند آقای هاشمی چنین موضوعی را مطرح نکرده بودند.زمانی که بحث تدفین در قم هم مطرح بود، برخی مراجع پیغام دادند که تهران برای ایشان مناسبتر است چراکه آیتالله هاشمی فقط یک روحانی نبود بلکه شخصیتی سیاسی هم به شمار میآمد و به همین دلیل ممکن است وقتی نمایندگانی از کشورهای خارجی میآیند و میخواهند ادای احترامی به مزار ایشان کنند، در حرم حضرت معصومه (س) این کار با مشکلاتی همراه شود و انجام نشود، بنابراین در تهران، فضا از این جهت مناسبتر به نظر میرسد که در نهایت این موضوع مطرح شد و تصمیم نهایی نیز با آقامحسن بود که وصی آیتالله بودند و ایشان هم بعد از مشورت با خانواده و همسر حاجآقا، تهران را پذیرفتند.
وصیتنامه آقایهاشمی قرار است منتشر شود؟
وصیت مفصلی نیست. یک برگه است که مواردی دیگر هم جدای از آنچه محسنآقا قرائت کردند در آن موجود است که ممکن است بخواهند آن را منتشر کنند یا منتشر نکنند. از این موضوع اطلاعی ندارم.
امکان دارد وصیتنامه دیگری هم وجود داشته باشد؟
احتمال هر چیزی را میشود داد. ایشان کتابخانه بزرگی داشت که کتابهای زیادی در آن بود و حدود هفت یا هشت هزار جلد را دربر میگرفت. بنابراین میشود گفت ممکن است وصیتنامهای نوشته باشند و جایی میان کتابها گذاشته باشند که هنوز فرصت نکردهایم تمام کتابها را بگردیم.
درگذشت آقایهاشمی را برای جامعه ایران و نظام جمهوری اسلامی دارای چه پیامدهایی میدانید؟
آن چیزی که میدانم، این است که هاشمی جایگزینی ندارد که بگوییم شخصی مشابه ایشان، پیدا و جایگزینش میشود. تاثیراتی که ممکن است درگذشت ایشان در فضای سیاسی و کلی کشور بگذارد از نظرگاههای متفاوتی مطرح است. حتی بعضی از خارجیها هم مطرح کردهاند که رفتن هاشمی باعث تکهتکهشدن نظام و سقوطش میشود. آنها تا این حد هم جلو رفتهاند. برخی نیز میگویند هاشمی رفته است، جایش خالی است اما مشکلی پیش نمیآید که امیدواریم اینگونه باشد چراکه آقای هاشمی برای این نظام بسیار سرمایهگذاری کرده و همهچیزش را برای این نظام، داده بود.
درباره ثروت آیتالله هاشمی و موقعیت مالیشان توضیح میدهید؟
ایشان قبل از انقلاب، نسبت به پس از انقلاب وضعیت بهتری داشت. آیتالله هاشمی مقداری زمین در قم داشتند و پاساژی هم در تهران ساخته بودند و درآمدهایی در کنار آن داشتند که با مجموع آنها هزار خانواده زندانیان سیاسی را تحت سرپرستی قرار داده بودند. به هر حال کسانی که قبل از انقلاب به زندان میرفتند از قشر مرفه جامعه نبودند و معمولا از اقشار میانه و پایین جامعه بودند و امام(ره) هم همیشه میفرمود که این پابرهنگان و مستضعفین هستند که شما از صدقهسر آنها به حکومت میرسید.
برخی از ثروت ایشان با اغراق یاد میکنند. آقای هاشمی هیچگاه محتاج نشد و در سطح خودش خوب زندگی کرد، به مردم رسیدگی میکرد و امکاناتی هم داشت اما ثروتمند به معنایی که در جامعه رایج است هیچ وقت نبود و اصولا خانواده ما هم چنین نبود. وضع زندگی ما بد نبود و به امور روزمره خود رسیدهایم اما هیچ وقت ثروتمند نبودیم.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد