14 - 07 - 2024
آسیبشناسی دولتها پس از انتخاب توسط مردم
سهراب رستمیکیا*- ضمن تبریک زایش امید در جامعه و تسلیت ایام محرم حسینی و تشکر از جناب دکتر پزشکیان و تیم ایشان که در همان نخستین گام جهت حفظ یکپارچگی ملی و تفاهم گفتمانی اقداماتی همچون حفظ حرمت ماه محرم در جشن عرفی پیروزی؛ صداقت در بیان میثاقهای مشترک با مردم و تاکید بر پیگیری دغدغههای آنها را از خود نشان دادند اما نکاتی که از همین ابتدای تشکیل دولت که همچنان امیدواریم دولت نخبگان و اهالی دانش و تجربه و عمل باشد، شایسته تدقین است که به اختصار عرض میشود.
اساتیدی از قبیل برخی امضاکنندگان بیانیه حمایت اقتصاددانان چه نیکو تحلیل آسیب شناسانه از روند بعد از پیروزی دولتها کردند که متاسفانه در بررسی تطبیقی دولتها و منصوبان آنها در سپهر سیاسی ایران رویت میشود
(و البته متاسفانه این امر در انحصار دولت خاصی نیست.)
یک نگرانی از نگاه مدیریتی و نظام تاراج یاSpoils system وجود دارد که شالوده بنیانگذاری دانش مدیریت دولتی توسط ویلسون در مقاله سیاست و اداره ۱۹۸۷ است که متاسفانه در دو نظام سیاسی و اداری (بوروکراسی ملی) ما از بدو تاسیس تا به امروز وجود داشته که البته لازم به ذکر است این آسیب در کشور ما به نحو متفاوت از ایالاتمتحده حوالی قرن پیش وجود دارد. اگر در آنجا به خاطر حضور احزاب و قوام آنها و اصل چک اند بالانس مناصب را بین افراد شناخته شده خود که حداقل تخصص یا تجربه یا خدمت به جریان حزب را دارند و وفاداری آنها تا حدودی مشخص است، تقسیم میکردند. در کشور ما؛ اشخاص مناصب را بین نزدیکان تقسیم میکنند که امری نگرانکننده بوده است.
البته در اینجا ما ریشههای فرهنگی را شاهدیم و بحث شخصی در میان نیست، در فرهنگ اجتماعی جامعه ما نه فردگرایی و نه جامعهگرایی (توجه به کل جامعه) بلکه نوعی فرد و گروهگرایی با بالابودن حس تعلق به آنها غالب بوده است و این امر در سیستم اداری و سیاسی ما خود را نشان میدهد. در کنار آن نظام اداره ایرانی ما در بادی امر بدون در نظر گرفتن اصل بیطرفی و شایستگی و سایر اصول مدنظر وبر بوده است. نمونه آن را در افرادی که با مدیر یا وزیر خویشاوند هستند یا سهمخواهی به بیانیه حمایت که گاها با فرمالیسم و تملق همراه است، شاهدیم.
در اینجا اگر رویکرد طیفهای پیروز متفاوت نشود بوروکراسی نماینده را به بوروکراسی استحالهشده مبدل ساخته و در این فرآیند نادیده نگاشتن حامیان واقعی کاندیدای پیروز یا نمایندگان اصیل مردمی که به دلزدگی آنها میانجامد نیز مشاهده میشود.
جالب است شناخت این آسیبها باید با پژوهشهای عمیق و کیفی و شناخت واقعی بستر سیستم اداری و سیاسی کشور و روابط غیررسمی حاکم بر آن صورت گیرد که متاسفانه شاهد آن نیستیم و پژوهشها اکثرا سطحی و با بررسی تاثیر متغیرهای جزیی و ملاحظات خاص صورت میگیرد.
در وهله دوم؛ امروز شاهدیم که لیستهایی منتشر میشود. برای مثال لیست جبهه اصلاحات که اولا انتظار از چنین تشکلاتی شفافیت بوده و اینکه حاضر به تکذیب و تایید این لیستها نیستند تا حدی که گاها فضای رسانهای معتبر هم درج میشود و شائبه همان سهمخواهی موجود در فردای پس از پیروزی را در ذهن متبادر میسازد. دوما آسیب محتوا در خود این لیستها وجود دارد.
آنها را که نگاه میکنیم چند تن افراد کارکشته موثر را میبینیم که با تعدادی از افرادی که مشخص نیست منتشرکنندگان به کدامین دلایل عقلی آنها را در لیست گنجاندهاند، ترکیب میشوند که ذهن به این سمت میرود که آیا جریانها درصدد تحمیل خود به کابینه آتی و منتخب صادق و دوستداشتنی هستند یا وزارتخانه را با گروه کوچک اشتباه گرفتهاند که هر آنکه صدایش بیش سهمش افزونتر باشد؟ افرادی که نه دارای تخصص علمی و نه تجربه اجرایی و نه صاحبنظر باشند و تنها در حد فلان توئیت در صحنه عمل کنشگر هستند. و حتی در یک محفل گفتمان مجازی نیز از ارائه چارچوبی برای تعریف و حل مسائل درماندهاند و البته نکته بعدی آسیب چینش دولتها عدم توجه به همگرایی است.
برخی صاحبنظرند و اما با دیگری تعارض گفتمان دارند و کافیست برای مثال نفرات کنار دکتر طیبنیا را نگاه کنید تا ببینید رعایتشده یا خیر. این دو تفکر و نحله فکری و مدیریتی چقدر تفاوت دارند! و بماند که بارها متخصصان تاکید داشتهاند که اگر قرار است فرمان اقتصاد را به راننده لایقی بدهیم این سکان در دریای پرتلاطم را با اختیاری واگذار کنیم که آن همگرایی حاصل شود. مثال کمال درویش و مهار تورم ابتدای قرن جدید در ترکیه که بدان پرداختم این راهنما را دارد که ما باید بانک مرکزی و وزارت صمت را با اقتصاد هماهنگ کرده تا قضایای قبلی تکرار نشود. در انتها باید گفت اینکه چرا و چگونه سهمخواهی و گنجاندن افرادی از لیستهای برخی طیفهای حامی آغاز شده است (که اگر حقیقت عیان شود مشخص میشود، آنها واقعا حامی بودهاند و برای مشارکت مردم و پشتیبانی کاندیدای پیروز کار کردهاند یا همان «مجاهدان شنبه» به قول دکتر فاضلی هستند که با دو توئیت سهم خود میطلبند!) آیا منصفانه است فشار پیشاپیشی بر دولت بیاوریم و آن را برای حضور افرادی با شاخصههای فوق بر مقدرات وزارتخانههای عریض و طویل آماده کنیم؟ این رویکرد چه تفاوتی با رویکرد پایداریچیها خواهد داشت؟ کمک اولیه به دکتر که قبلا بیان شد همان تأسی از نظر مهم ایشان در رجوع به اهل فن است و اینکه از همین اهالی اقتصاد و سیاست و دانش و تجربه یا سر ستادها با روش اخذ نظر نخبگی موسوم به تکنیک دلفی افرادی برای کابینه و پست انتصابی پیشنهاد شود که از برآیند نظرات آنها و تصمیم شخص رییسجمهور و افراد نزدیک اشخاص پالایش و لیست نهایی معرفی شوند. بهطور اطمینان در این صورت برای هر پست یک الی سه گزینه مورد قبول اهالی فن مکشوف خواهد شد، منتها منافع برخی در آن نیست.
*دکترای مدیریت تطبیقی و توسعه دانشگاه علامه طباطبائی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد