21 - 08 - 2024
یک بام و دو هوای واشنگتن در بغداد
عرفان ناظریه- چند روز پیش بود که منابع آگاه در عراق اطلاع دادند که وزیر خارجه این کشور در سفر ماه آتی خود به واشنگتن، در نشستی خبری با همتای آمریکایی به صورت رسمی بیانیه پایان ماموریت نیروهای ائتلاف بینالمللی در عراق را قرائت خواهد کرد. با این حال دیری نگذشت که پنجشنبه گذشته، خبر تعویق خروج نظامیان آمریکایی از عراق منتشر شد؛ تعویقی که مقامات عراقی، آن را حاصل شرایط حساس منطقه معرفی میکنند.
در همین راستا باید درنظر داشت که به لحاظ تاریخی، حضور نیروهای نظامی- امنیتی ایالات متحده در عراق، به حدود دو دهه گذشته برمیگردد و در تمامی این سالها، واشنگتن با استدلالهای گوناگون، حضور خود در این کشور را توجیه کرده و سعی در مشروعیت بخشیدن به آن را داشته است. این حضور در ابتدای امر (با توجه به سیاستهای اعلامی ایالات متحده آمریکا) با تکیه بر سرنگونی نظام خودکامه و یکهسالار صدام به عنوان بازیگر مخرب در امنیت و ثبات منطقهای و بینالمللی و در نتیجه تلاش برای گذار عراق به سوی دموکراسی (دموکراتیزاسیون) شروع شده و بعدتر نیز با استناد به ظهور داعش و تلاش برای مهار و امحای آن استمرار یافت.
از سویی دیگر، اکنون نزدیک به نیم دههای میشود که سلطه و پیشتازی داعش در عراق و سوریه به نحوی خاتمه یافته و مقامات بغداد نیز اصرار بر خروج نظامیان واشنگتن از کشور خود را دارند اما با این حال نهتنها شاهد ترک عراق توسط نیروهای آمریکایی نیستیم، بلکه این حضور هر بار با وقوع اتفاقی یا پیشآمد مسالهای به تعویق میافتد. به همین جهت پرسش مهمی که در این خصوص مطرح میشود، حول چنین ایدهای میگردد که واقعیت و پشتپرده حضور و عدم خروج نظامیان آمریکایی از عراق چیست؟ پرسشی که باید پاسخ آن را با توجه به شواهد و قرائن موجود، مجموعهای از عوامل به هم پیوسته داخلی و خارجی برشمرد.
سابقه حضور آمریکا در عراق
همانطور که اشاره شد دوران حضور ایالات متحده در عراق، به حدود دو دهه پیش یعنی سال 2002 میلادی (1381 شمسی) باز میگردد. در واقع از هشت ماه پیش از حمله واشنگتن به بغداد، نیروهای اطلاعاتی سازمان سیا با حضور در کردستان عراق و سازماندهی نیروهای کرد پیشمرگه، جبهه موسوم به شمال را شکل دادند. از طرفی دیگر پس از سرنگون ساختن صدام حسین و شروع دوران انتقالی در عراق، واشنگتن جای پای خود را به عنوان ناجی سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی این کشور محکم کرد. همچنین طیف حضور نیروهای آمریکایی در عراق طی این سالها، به صورت نوسانی پررنگ و کمرنگ شد تا اینکه در سال 2014 و ظهور دولت اسلامی عراق و شام موسوم به داعش، ایالات متحده به همراه چند کشور دیگر تحت لوای نیروهای ائتلاف بینالمللی در منطقه حضور پیدا کرده و نقش خود را پررنگتر از همیشه ساختند.همچنین از طرفی دیگر، هرچند که از حدود سال 2018 میلادی، فروغ داعش در غرب عربی فروکش کرد و ارتجاع سیاه آنها رو به اضمحلال کشیده شد، اما با وجود اعلام مقامات عراقی مبنی بر توانایی بغداد برای تامین امنیت خویش به تنهایی، باز هم واشنگتن حاضر به ترک این کشور نشد؛ موضوعی که بررسی چرایی آن را قابل توجه و تامل میسازد.
واشنگتن و بغداد؛ پشت پرده روابط
در همین راستا به نظر میرسد برای دریافت فهمی غیرجهتدار و تا حد امکان حقیقی از واقعیت روابط آمریکا- عراق، باید به بازیگران دخیل در این امر و همچنین روابط و منافع جاری میان آنها توجه کرده و نگاهی دقیق انداخت. در واقع به لحاظ داخلی، نخست باید به این موضوع اشاره کرد که عراق پس از سرنگونی صدام و از هم پاشیدن نظم حاکم بر آن (جدای از نگاه ارزش محور به این مساله) با چالشها و مسائل گوناگون و پیچیدهای روبهرو شد که حل آنها وجود یک قدرت برتر نظامی، سیاسی و اقتصادی را واجب میکرد. برای مثال تعدد و تکثر نیروهای اجتماعی و بازیگران سیاسی مختلف عراقی برای تکیه زدن بر کرسیهای قدرت، باعث بروز بیثباتیهای سیاسی و به وجود آمدن مسائل امنیتی شد و در این اثنا، حضور آمریکا به عنوان یک منجی برای حل این چالشها میتوانست تا حدودی برای عراقیها کارگشا باشد.
دومین مساله مهم از منظر داخلی نیز به نوعی مکمل عامل نخست است. در واقع همانگونه که ذکر شد عراق کشوری است با تعدد بازیگران سیاسی و اجتماعی که به صورت کلی تحت عنوان نیروهای شیعی، سنی و کرد شناخته میشوند. در همین راستا گروههای کرد و اهل تسنن عراقی که ایران را به علت نزدیکی سیاسی و اندیشهای به شیعیان عراق، حامی مهم و جدی این دست نیروها در اکثر عرصهها به شمار میآوردند، از حضور یک قدرت فرامنطقهای که به لحاظ نقشی، متضاد با ایران باشد حمایت کرده تا بدین صورت هم بتوانند به زعم و ادعای خودشان، یک تعادل و موازنه بین نیروهای خارجی موثر در عراق به وجود آورده و هم اینکه قدرت رقیب داخلی خود را نیز (شیعیان عراقی) کاهش بدهند. البته شایان ذکر است که از سویی دیگر، کردها به واسطه حمایتها و پشتیبانیهای ایالات متحده از دولت محلی خود در اقلیم نیز، از حضور آمریکا در عراق حمایت میکنند.همچنین سومین مساله نیز مربوط به وابستگی سیستم مالی و درآمدی عراق به ایالات متحده آمریکا است. از سال 2003 و در نتیجه توافقاتی که به دلیل آنچه محفوظ ماندن اموال عراق از شکایت کشورهای متضرر از سیاستهای صدام توسط واشنگتن ادعا شد، درآمدهای نفتی بغداد حسابی در فدرالرزرو (بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا) واریز شده و با وجود منتفی شدن علت پیشگفته با پرداخت کل غرامت جنگی 52میلیارد دلاری به کویت و اعلام نبود شکایت از کشور دیگری برای دریافت غرامت، هنوز هم درآمدهای نفتی عراق به همان حساب در بانک مرکزی آمریکا واریز میشود. از سویی دیگر و با وجود انتقال مدیریت و نظارت بر این اموال به بانک مرکزی عراق در چارچوب توافقنامه سال 2008، ولی همچنان واشنگتن بر این اموال نظارت داشته و عراق نمیتواند حتی یکدلار از آن را بدون موافقت فدرالرزرو برداشت کند؛ موضوعی که دست بغداد را برای ایجاد فشار بیش از حد روی ایالات متحده بسته و عرصه آزادی عمل آن را محدود میسازد.
چهارمین موضوع هم مربوط به ویرانیهای پس از جنگ داخلی در این کشور است که برخی از نیروهای عراقی باور دارند برای ترمیم و بازسازی آن به حضور و سرمایهگذاری واشنگتن نیاز مبرم است و اگر قرار باشد آمریکا را مجبور به خروج از این کشور کنیم، ممکن است که ایالات متحده، میزان و حجم حمایتهای مالی و اقتصادی خود را از بغداد کاهش داده یا حتی قطع کند.
از سویی دیگر و به لحاظ خارجی نیز (یعنی نگاه به این مساله از عینک واشنگتن)، ایالات متحده با توجه به سیاستهای خود در خاورمیانه برای مهار ایران و شبکه آن از طرفی و پیش بردن برنامه خاورمیانه جدید و تامین امنیت اسرائیل از طرفی دیگر، حاضر به ترک مناطق حساس و کلیدی در این منطقه سرتاسر مهم نبوده و بدین طریق میخواهد پایگاههای خود را حفظ کند. موضوعی که آمریکاییها را وا میدارد تا هربار با استناد به یک دلیل و بهانهای، پایههای حضور خود را در عراق و به طور کلی این منطقه تحکیم ببخشند. به هرحال خروج نیروهای آمریکایی از این کشور فعلا به تعویق افتاده و باید دید که در سفر آتی هیات عراقی به واشنگتن و دیدار با مقامات کاخ سفید، چه اتفاقاتی حاصل میشود؟
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد