30 - 11 - 2024
گفتوگو از منازعه بهتر است یا بدتر؟
نادر کریمیجونی
نه اروپاییها و نه ایرانیها، هیچکدام درباره موفقیت نشستی که دیروز میان ایران و اروپا برای بررسی پیچیدگیها و اختلافهای پرونده ایران در آژانس بینالمللی انرژی هستهای تشکیل شد، ابراز خوشبینی نکردهاند که هیچ، برخی دیپلماتها مانند سیدعباس عراقچی از هماکنون احتمال ناکامی یا حتی شکست این گفتوگوها را مطرح کردهاند.
با اینهمه و اگر احتمال شکست این گفتوگوها از هماکنون مشهود است، پرسش اصلی آن است که چرا اصلا یک گفتوگوی شکستخورده، آغاز شود. در واقع اگر اروپاییها و ایرانیها، هر دو با بدبینی و انتظار برای ناکامی به این گفتوگو پای میگذارند، چه ظرفیت تفاهم یا مفاهمه در این نشستها موجود است که هزینه ورود و مشارکت در آن را توجیه میکند؟
البته یک احتمال آن است که هر دو طرف، ایران و سه کشور اروپایی یعنی انگلستان، فرانسه و آلمان چنین میاندیشند که بالاخره گفتوگو کردن بهتر است، سکوت سوءتفاهمآمیز است و اگر قرار است طرفین در موضوعی به نقطه مشترک برسند و روزی بر سر این اشتراکها به تفاهم دست یابند، باید از هماکنون گفتوگوها را سامان دهند و وارد مذاکراتی دنبالهدار شوند. هرچند که میدانند یا احتمال میدهند که در نشستهای اولیه این مذاکرات تفاهمی حاصل نمیشود یا حتی از آن بدتر، مذاکرات به بنبست رسیده و شکست میخورد. شرط اول برای رسیدن به تفاهم در نقاط پایانی مذاکرات آن است که این گفتوگوها دنبالهدار شود و تداوم یابد تا اصولا بتوان از دل حرفهایی که زده میشود، نقاط مشترکی را استخراج کرد.
البته شرایط این مذاکرات بهگونهای نیست که امیدواری طرفین را در مورد موفقیت یا احتمال موفقیت در دوردست فراهم آورد، در وهله اول تجربه گفتوگوهایی که به توافق هستهای منجر شد، هنوز قابلاستناد است. در آن گفتوگوها پیشرفت و دستیابی به نتیجه در گرو همکاری و همراهی با آمریکا بود و اگر از نقش مخرب روسیه، نقش خنثی و نهچندان تاثیرگذار چین، نقش دنبالهرو اروپا بگذریم، تنها آمریکاییها بودند که به عنوان یک طرف صاحبنظر و دارای قدرت مسوولیتپذیری و تصمیمگیری در مذاکرات حاضر میشدند و دیپلماسی را به پیش میبردند. در آن گفتوگوها سایر طرفها آنقدر منفعل بودند که برخی روزنامهنگاران و تحلیلگران حاضر در محل گفتوگوها تصریح میکردند که عملا مذاکرات میان ایران و ایالاتمتحده به پیش میرود و سایر طرفها در واقع نظارهگر هستند. هنگامی که ایالاتمتحده نیز در زمان زمامداری ترامپ تصمیم گرفت از توافق هستهای خارج و برجام را لغو کند، همه مشاهده کردند که سه کشور اروپایی بهعلاوه چین و روسیه عملا هیچ کار مفیدی نتوانستند انجام دهند. حتی تدابیری که اروپا در قالب اینستکس و… برای کنار گذاشتن تحریمهای آمریکا علیه ایران تمهید و درباره کارایی آن بزرگنمایی و اغراق شد، در عمل هیچ نفعی نداشت و پیش از تولد، جان باخت.
حالا ایالاتمتحده تصمیم گرفته در این مذاکرات شرکت نکند، روشن است که راهبردنویسان دولت بایدن و علاوهبر آن، نزدیکان و همکاران دونالد ترامپ به عنوان رییسجمهور آینده این مذاکرات و کارکرد آن را چندان امیدوارکننده و مفید ارزیابی نکردهاند که نمیخواهند در آن مشارکت کنند. عبارت دنبال کردن مذاکرات ایران و اروپا از نزدیک که از سوی سخنگویان کاخ سفید و وزارت امور خارجه آمریکا در واکنش به این مذاکرات بیان شده آنقدر کلی و نامفهوم است که جز بیان بیخاصیت بودن این مذاکرات، احتمالا هیچ فایده دیگری ندارد. با این شرایط بیدلیل نیست که برخی ناظران مسائل بینالمللی از هم اکنون این مذاکرات را چندان جدی نمیدانند و به تهران توصیه میکنند که بهجای وقت تلفکردن و واردشدن به گفتوگوهایی که سرانجامی ندارد، با طرف آمریکایی وارد گفتوگو شود و طرحی را برای مذاکره با دونالد ترامپ با اطرافیان وی تدبیر کند.
با این حال رفتار جمهوری اسلامی ایران نیز بهگونهای نیست که بتواند امیدواری تهران را به این مذاکرات یا آینده آن نشان دهد حتی اگر مواضع روزنامهنگاران ایرانی در مورد ثمربخش نبودن مذاکرات ایران و اروپا کنار گذاشته شود، مواضع صریحی علیه این مذاکرات از سوی چهرههای سیاسی و دیپلماتیک کشور اتخاذ شده است. در مواضع عملی هم ایران پس از صدور قطعنامه شورای حکام آژانس علیه کشورمان، تهدید خود را درباره اقدام و پاسخ عملی متقابل، اجرایی و سانتریفیوژهای جدید را وارد مدار فعالیت کرد. گزارش اخیر سازمان بینالمللی انرژی هستهای که به طور غیررسمی در رسانهها منعکس شده است و از وارد مدار شدن 6هزار سانتریفیوژ جدید به فعالیتهای غنیسازی ایران حکایت میکند، احتمالا بدترین خبری است که میتواند در آستانه این مذاکرات منتشر شود. این اقدام ایران دقیقا همان چیزی است که اروپاییها با صدور قطعنامههای گوناگون درصدد متوقف ساختن آن بودند که اکنون به جای توقف، توسعه پیدا کرده است.
مواضعی که در همین روزها از زبان اروپاییها شنیده شده است، دستکمی از رویکرد ایران به این مذاکرات ندارد. برخی نشانهها مانند بازگشت دیپلماتهای آلمانی به تهران و برقراری آتشبس در جنوب لبنان به مقدمهای امیدبخش برای این گفتوگوها تعبیر شده است اما هیچیک از مقامات آلمانی، فرانسوی و انگلیسی، سخن یا موضعی که بتوان آن را به نفع این اقدام دیپلماتیک ارزیابی کرد، ابراز نکردهاند. در عین حال برخی مقامات لندن نیز زبان به ناامیدی درباره پیشرفت و ثمربخش بودن گفتوگوهای آینده گشودهاند که اگر این ابراز ناامیدی انگلیسیها، اقدام سفارشی و توصیه شده از جانب ایالاتمتحده دانسته نشود، باز هم ناکامی این مذاکرات حتی پیش از شروع را به تصویر میکشد. بهویژه همکاریهای نظامی ایران و روسیه، حتی اگر ادعای ایران در مورد توقف آن در حال حاضر صحیح باشد، سوءتفاهم عمیقی میان ایران و اروپای غربی ایجاد کرده است؛ سوءتفاهمی که در آخرین نمونه، انریکه مورا هم بر آن تاکید کرد و توقف آن را خواستار شد.
البته این مذاکرات از سوی ایران تقاضا شده و افکار عمومی میپرسند که اگر تا این حد ناامیدی و بدبینی بر پیشرفت و نتیجه این گفتوگوها حاکم بود، چرا دیپلماتهای ایرانی تقاضای گفتوگو کردند که بعد از توافق بر سر انجام گفتوگو، به ترور شخصیت آن بپردازند. شاید عراقچی و همکارانش تصور میکنند که به هر حال صحبت کردن از منازعه بهتر و کمهزینهتر است اما آنان باید بدانند که گفتوگوهایی که سوءتفاهمها را رفع نکند و حتی آن را عمیقتر کند، میتواند زمینه منازعه سختی را فراهم آورد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد