3 - 03 - 2025
چگونه در سال۲۰۲۵ ثروتمند شویم؟
اکنون درست مانند زمان حیات «آنوره دو بالزاک» نویسنده نامدار فرانسوی قرن نوزدهمی بهترین راه برای ثروتمند شدن به طور فزایندهای نه سخت کار کردن بلکه ازدواج خوب است. در قرن بیستویکم، درآمد یک درصد از صاحبان ارث فرانسوی بار دیگر بیشتر از درآمد یک درصد از کارگران برتر است. پیامدهای اقتصادی این موضوع ممکن است عظیم باشد. اگر افراد به جای راهاندازی یک شرکت بر خواستگاری تمرکز کنند نوآوری آسیب خواهد دید. در حال حاضر در سراسر جهان ثروتمند، کارآفرینی در بلندمدت در حال افول است.
«یک مرد مجرد با ثروت کلان؛ 4یا 5هزار نفر در سال مورد خوبی برای دختران ماست»! «جین آستن» در رمان «غرور و تعصب» مجبور نبود برای خوانندگان قرن نوزدهمی توضیح دهد که «4 یا 5هزار نفر در سال» شخصیت «چارلز بینگلی» مردی سرشناس و ثروتمند در آن داستان به چه معناست. همچنین او مجبور نبود توضیح دهد که چرا خانم «بنت» که پنج دختر دارد از این موضوع هیجانزده است. مساله واضح بود چرا که «بینگلی» وارث ارث کلانی بود و مطمئنترین راه برای ثروتمند شدن در آن زمان سختکوشی و کار کردن بسیار نبود بلکه ازدواج با فرد مناسب بود. امروز نیز وضعیتی در کشورهای ثروتمند شبیه دنیای ترسیم شده توسط «جین آستن» در رمان «غرور و تعصب» حاکم است؛دنیایی که در آن ارث حرف اول را میزند.
نشریه «اکونومیست» در گزارشی با اشاره به اینکه در دنیای امروز بیش از شغل و سختکوشی این ارث برجای مانده برای افراد است که در ثروتمند شدن آنان تاثیر برجسته دارد، مینویسد: «در سال۱۹۰۰ ارزش ارث در برخی کشورها بیش از ۲۰درصد تولید ناخالص داخلی بود زیرا مردم سهام و داراییهای گستردهای را به دست میآوردند. ارزش ارث پس از آن در قرن بیستم میلادی کاهش یافت پیش از آنکه در سالیان اخیر دوباره به شکلی خروشان بازگردد. تا پایان دهه۲۰۱۰، ارزش ارث بهطور میانگین ۱۰درصد از تولید ناخالص داخلی را شامل میشد. در سالجاری میلادی، افراد ثروتمند در سراسر جهان حدود ۶تریلیون دلار ارث نصیبشان خواهد شد. در بسیاری از کشورها سهم ثروتی که از ارث به دست میآید نیز در حال افزایش است. دادههای «یوبیاس» بزرگترین بانک سوییس نشان میدهد که در سال۲۰۲۳، ۵۳نفر از طریق به ارث بردن پول، میلیاردر شدند که از ۸۴نفری که از طریق کار کردن این کار را انجام دادهاند، فاصله چندانی ندارد. بهعنوان سهمی از تولید ملی، میزان بهرهمندی افراد از ارث سالانه در فرانسه از دهه۱۹۶۰ میلادی به اینسو به میزان دو برابر افزایش یافته است. سهم آلمان از ارث از دهه۱۹۷۰میلادی تقریبا سه برابر افزایش یافته است. در بریتانیا ارث نسبت به درآمد برای متولدین دهه۱۹۸۰ میلادی دو برابر بیش از نسل پیش از آن اهمیت دارد. ارزش ارث در ایتالیا اکنون بیش از ۱۵درصد تولید ناخالص داخلی است. به نظر میرسد ایرلند روند تبدیل شدن به یک کشور ارثی را پشت سر میگذارد. امروزه در آمریکا، به ازای هر ۱۰۰دلار دستمزد کارفرمایان، مردگان ۲۰دلار ارث برجای میگذارند. چنین ارقامی هر چند که قابل توجه هستند، تغییر به سمت یک نظام ارثسالار را نادیده میگیرند. میانگین تعداد خانواده در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته است بنابراین یک ارث معین در میان افراد کمتری توزیع میشود. با استفاده از دادههای بریتانیا، تخمین ما نشان میدهد که در دهههای اخیر کاهش نرخ زاد ولد، مبلغی را که بهطور میانگین به وارثان میرسد، حدود ۶۰۰۰۰پوند (۷۵۰۰۰دلار) یا ۲۴درصد افزایش داده است. داشتن یک برادر یا خواهر ممکن است خوب باشد اما آنان نیز سهم الارثی خواهند خواست.
کاهش مالیات بر ارث؛ عاملی تاثیرگذار در ثروتمند شدن
اکونومیست در ادامه با اشاره به اینکه «کاهش مالیات بر ارث» نیز باعث افزایش سهمالارثی شود که وارث میتواند نزد خود نگه دارد، میافزاید: «در اوایل قرن بیستم میلادی درآمدهای ناشی از مالیات بر ارث بخش قابلتوجهی از کل مالیات دریافتی در آمریکا و بریتانیا را تشکیل میداد. با این وجود، سیاستمداران در اواخر آن قرن علیه مالیاتها اقدام کردند. امروز مالیات بر ارث کمتر از یک درصد از درآمدهای دولت در کشورهای ثروتمند را تشکیل میدهد. در کشورهایی، چون استرالیا، کانادا، هند، نروژ و روسیه مالیات بر ارث به طور کامل لغو شده است. بسیاری در آمریکا شدیدا مایل هستند اقدام مشابهی در کشورشان انجام شود. بیش از ۲۰ ایالت آمریکا در فاصله سالهای ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۰ میلادی مالیات نقلوانتقال ثروت خود را لغو کردند.»
اهمیت ارث در فرهنگ عامه و 3 عامل تاثیرگذار در رشد ارثسالاری
اکونومیست با اشاره به عوامل تاثیرگذار در رشد فرهنگ «ارثسالاری» مینویسد: «فرهنگ عامه به اهمیت فزاینده وراثت اشاره دارد. مجموعه تلویزیونی «وراثت» متمرکز بر دعواهای مجموعهای از خواهر و برادر است که امیدوارند کنترل امپراطوری رسانهای پدرشان را به دست گیرند. رشد ارثسالاری بازتابدهنده سه عامل است: افزایش ثروت، تغییر جمعیتشناختی و رشد اقتصادی کُندتر. پس از جنگ جهانی اول و دوم، ارزش ثروت نسبت به درآمد ملی سقوط کرد. بسیاری از ساختمانهای اروپا ویران شدند. تورم بالا ارزش پول نقد و اوراق قرضه دولتی را کاهش داد. سیاستمداران به مالیاتهای سنگین بر ثروت و ملی شدن علاقه نشان دادند. بسیاری از خانوادههای ثروتمند از جمله خانواده وندربیلت داراییهای خود را هدر دادند. از آن زمان به اینسو، مسکن، به ویژه به دلیل سیاستگذاریهای برنامهریزی محدود که عرضه را محدود میکند، ارزشمندتر شده است. ارزش ساختمانهای متعلق به بریتانیاییها از کمی بیش از یک تریلیون پوند (۱۳۰درصد تولید ناخالص داخلی) در اواسط دهه۱۹۹۰ به کمتر از ۷تریلیون پوند (۲۷۰درصد تولید ناخالص داخلی) در سالیان اخیر افزایش یافته است. مالیات بر ثروت امری نامطلوب قلمداد میشود، بازارهای سهام عملکرد فوقالعادهای داشتهاند، در حالی که نرخ تورم حداقل تا همین اواخر پایین بوده است.
به دلیل ظهور مدیران متخصص در مدیریت ثروت و صندوقهای شاخص، ثروتمندان بهتر میتوانند از دچار شدن به سرنوشت خانواده وندربیلت جلوگیری کنند. عامل دوم جمعیت شناسی است. اعضای نسل بیبی بومرز (نسل متولد ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۴) درست زمانی که قیمت مسکن و بازارهای سهام شروع به افزایش کردند، ثروت را جذب نمودهاند. آلمانیهای بالای ۶۵سال که یکپنجم جمعیت آلمان را تشکیل میدهند، صاحب یکسوم ثروت کشورشان هستند. آمریکاییهای نسل بیبیبومرز که یکپنجم جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند، نیمی از ثروت خالص آن کشور یا ۸۲تریلیون دلار را در اختیار دارند. اکنون که روند مرگ اعضای آن نسل رو به افزایش است آنان املاک بزرگ خود را برای وارثانشان برجای میگذارند. رشد اقتصادی سومین عامل تاثیرگذار است. توماس پیکتی از دانشکده اقتصاد پاریس و گابریل زوکمن از دانشکده اقتصاد لندن در سال۲۰۱۴میلادی شواهدی را ارائه کردند که نشان میداد کشورهای با رشد آهسته ثروت بیشتری را در رابطه با درآمد ملی انباشته میکنند. افراد با نرخ نسبتا ثابتی به پسانداز خود میافزایند اما تولید ناخالص داخلی با سرعت کمتری افزایش مییابد. در سالیان اخیر به دلیل رشد ضعیف هم در جمعیت و هم در بهرهوری، رشد تولید ناخالص داخلی کشورهای ثروتمند بهطور قابلتوجهی کاهش یافته است. طبق دادههای «اکونومیست» کشورهایی مانند آمریکا و ایرلند که سریعترین رشد اقتصادی را دارند، در مقایسه با کندترین کشورها از نظر رشد اقتصادی مانند آلمان و ایتالیا، کمتر تحتتاثیر ارثسالاری قرار گرفتهاند. رونق ارث ممکن است به نوبه خود به روند رشد اقتصادی کندتر دامن زده و آن را تشدید کند. اکنون درست مانند زمان حیات آنوره دو بالزاک، نویسنده نامدار فرانسوی قرن نوزدهمی بهترین راه برای ثروتمند شدن به طور فزایندهای نه سخت کار کردن بلکه ازدواج خوب است. در قرن بیستویکم، درآمد یک درصد از صاحبان ارث فرانسوی بیشتر از درآمد یک درصد از کارگران برتر است. پیامدهای اقتصادی این موضوع ممکن است عظیم باشد. اگر افراد به جای راهاندازی یک شرکت بر خواستگاری و ازدواج با افراد صاحب ارث تمرکز کنند نوآوری آسیب خواهد دید. در حال حاضر در سراسر جهان ثروتمند، کارآفرینی در بلندمدت در حال افول است.»
تاثیرات اجتماعی ارثسالاری
این نشریه با اشاره به تاثیرات اجتماعی بزرگتر «ارثسالاری» مینویسد: «این موضوع باعث افزایش شکاف اجتماعی بین طبقات بالا و پایین جامعه میشود. دادههای فدرالرزرو نشان میدهند که میانگین آمریکاییهای قرار گرفته در ۵درصد بالای درآمدی بیش از ۵۰هزار دلار ارث نصیبشان شده در حالی که این رقم برای یک فرد با درآمد متوسط حدود ۵هزار دلار است.
تخمینها نشان میدهند که انتقال ثروت بین نسلی یکچهارم شکاف ثروت بین سیاهپوستان و سفیدپوستان آمریکایی را توضیح میدهد. رونق ارث، نابرابریهای خاصی را در بازار مسکن ایجاد میکند، چه انتقال ثروت در زمان مرگ فرد یا در زمان در قید حیات بودن او انجام شود. تحقیقات انجام شده توسط Legal & General، یک شرکت خدمات مالی نشان میدهند که اگر به اصطلاح «بانک پدر و مادر» به مثابه یک کسبوکار و تجارت بود در بین 10شرکت بزرگ وام مسکن قرار میگرفت! در این میان، افرادی که ارثی به آنان نمیرسد سرشان بیکلاه میماند.»
پیامدهای ارثسالاری بر بازار ازدواج
اکونومیست با اشاره به تاثیر ارثسالاری در زمانه ما بر بازار ازدواج مینویسد: «توصیه ما واضح است! شما باید یک «آقای بینگلی» امروزی را با «4 یا 5هزار نفر در سال» پیدا کنید، نه فردی که باهوش یا سختکوش است! رونق ارث در حال حاضر بازار ازدواج را متحول ساخته است. در بخشهای ثروتمندتر آمریکا، افراد در دهه دوم یا سوم عمرشان به طور آشکارا در مورد نیاز به ازدواج با افراد ثروتمند صحبت میکنند. اکثر تحقیقات روی تحصیلات یا درآمد متمرکز هستند اما تحقیقات جدیدتر نشان میدهد که تحصیلات یا درآمد متمرکز هستند اما تحقیقات جدیدتر نشان میدهند افرادی که ارث میبرند نیز احتمالا با یکدیگر ازدواج خواهند کرد. تخمینها نشان میدهند موضوع ارث دو و نیم برابر بیشتر از درآمد حاصل از کار در توضیح انتخاب آلمانیها برای ازدواج تاثیرگذار است. مقاله دیگری با تمرکز بر دانمارک نشان میدهد که با گذشت زمان مقوله ارث در توضیح انتخاب همسر از سوی مردم آن کشور اهمیت بیشتری پیدا کرده است.»
چرا ارثسالاری ادامه خواهد یافت؟
اکونومیست در پایان در بیان چرایی تداوم روند ارثسالاری در سالهای آتی مینویسد: «براساس محاسبات ما، رونق مقوله ارث برای مدتی ادامه خواهد یافت. ارزش مسکن و سهام احتمالا افزایش خواهد یافت و مبالغ در ابعاد انبوهی را که قرار است در قالب ارث انتقال یابد، افزایش خواهد داد. در دنیایی با نرخ بهره بالاتر، کسی که ارث میبرد و پول را در بانک میگذارد یا اوراق قرضه دولتی را خریداری میکند، میتواند صاحب دارایی باشد. در همین حال، دولتها به جای افزایش، مالیات بر ارث را کاهش میدهند. جهان در طول سالیان آینده میتواند شاهد ظهور طبقه وارثی باشد که حتی ماندگارتر از نجیبزادههای دوران رمان «غرور و تعصب» خواهد بود.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد