24 - 12 - 2024
چه چیزی در انتظار اقتصاد جهانی است؟
آخرین باری که دونالد ترامپ رییسجمهور آمریکا بود، این کشور وارد جنگ تجاری با چین و اروپا شد اما باوجود لافزنیها و اعمال تعرفههای ترامپ، کسری تجاری آمریکا بهبود نیافت.
نرخ دور اول تعرفههای اعمالشده توسط دونالد ترامپ حداکثر ۲۵درصد بود و بر روی تعدادی از کالاهای منتخب اعمال شد. در آن دوران، اجرای تعرفهها کسری تجاری آمریکا را بهبود نداد و از ۱۹۵میلیارد دلار در سهماهه اول سال ۲۰۱۷ به ۲۶۰میلیارد دلار در مدت مشابه سال۲۰۲۱ کاهش یافت.
اینبار بهنظر میرسد سیاست او این باشد که آمریکا تعرفههای ۱۰ درصد یا ۲۰درصد را برای اکثر کالاهای وارداتی اعمال خواهد کرد. کانادا و مکزیک ممکن است با تعرفههای ۲۵درصدی مواجه شوند و محصولات چینی ممکن است با ۶۰درصد تعرفه مواجه شوند. بهنظر میرسد این برنامه جدید تفاوت قابلتوجهی با برنامه او در دور قبلی ریاستجمهوریاش داشته باشد. بر همین اساس باید دید سناریوهای احتمالی برای آمریکا، انگلیس و اقتصاد جهانی چه خواهد بود؟
سناریوی اول: تقابل
به گزارش اتاق ایران آنلاین، اگر دونالد ترامپ رییسجمهور منتخب آمریکا در مورد تعرفههای همهجانبه جدی باشد و آنها را به اجرا بگذارد، یک پیامد ممکن است این باشد که اقتصاد آمریکا با واردات گرانتر و قیمتهای بالاتر مواجه شود. تقاضا برای کالاهای تولیدشده در آمریکا افزایش خواهد یافت که احتمالا دستمزدهای داخلی را افزایش میدهد و درنهایت میتواند به تورمی درهمتنیده منجر شود.
تصور اینکه اقتصاد آمریکا بهسرعت درگیر تورم و التهاب شود، دشوار نیست. با این حال، نیروهای مخالفی نیز وجود دارند. تعرفههای بالاتر و سرمایهگذاریهای بزرگ در آمریکا قبل از اعمال تعرفهها به احتمال زیاد باعث افزایش ارزش دلار میشود، به این معنی که واردات در مرزها ارزانتر خواهد شد. این میتواند تورم را خنثی کند.
علاوهبراین، وعده اخراجهای گسترده در بخش دولتی ممکن است فشار بر بازار کار را کاهش دهد. نوآوریهای فناورانه مثل خودروهای بدون راننده هم ممکن است همه چیز را در جهت کاهش فشار بر بازار کار حرکت دهد. درنهایت، لغو مقررات زیستمحیطی در بخش انرژی همراه با صلح بالقوه با روسیه و شاید حتی در خاورمیانه ممکن است قیمت انرژی را مقرونبهصرفهتر سازد.
سناریوی دوم: هنر معاملهگری
دونالد ترامپ به دلیل رویکرد سوداگرایانهاش به سیاست، مشهور است. در جهان تجارت، این به آن معناست که رویکرد او به سیاست تحت فرمان قوانین بینالمللی که پس از جنگ جهانی دوم بر تجارت بینالمللی حاکم بوده است، نخواهد بود. نامزدی اسکات بِسِنت بهعنوان وزیر خزانهداری تأکید دیگری بر این رویکرد است. به گفته او، تعرفهها «ابزار تحریمی» در بازیهای سیاسی و اقتصادی گستردهتر است. این منجر به ایجاد یک سناریوی محتمل برای روابط تجاری آتی آمریکا با بقیه جهان میشود که در آن آمریکا شرایط نسبتا جذابی برای دسترسی به بازار خود در ازای طیف گستردهای از امتیازات بالقوه دارد. اینها میتواند شامل همسویی نزدیکتر سیاسی، سرمایهگذاریهای بزرگ در آمریکا، یا ایجاد فرصتهای بیشتر برای سرمایهگذاری یا صادرات در آمریکا باشد.
بهطور کلی، ممکن است یک تجدید ساختار عمده در زنجیرههای تامین ایجاد شود که براساس آن واردات از کارآمدترین کشورها با کشورهایی با کارایی کمتر جایگزین شود. این کار میتواند کسری تجاری آمریکا با چین را کاهش دهد اما کسری تجاری این کشور با اتحادیه اروپا، انگلیس، مکزیک و کانادا را افزایش خواهد داد.
پرسش پیشرو این است که آیا این معاملات به چین نیز تعمیم خواهد یافت و آیا چین آنها را قبول خواهد کرد؟ در غیر این صورت، چشمانداز ایجاد دو بلوک اقتصادی، یکی حول محور چین و دیگری حول محور آمریکا، ممکن است.
سناریوی سوم: بازدارندگی
در سناریوی سوم که احتمال کمتری دارد، دولت چین ممکن است با پذیرش این موضوع که هنوز زمان مناسب برای رقابت با برتری آمریکا فرا نرسیده است، درخواستهای آمریکا برای متعادل کردن کسری تجاری دوجانبه را بپذیرد.
حفظ یک مدل رشد صادراتی، تقویت قدرت، نفوذ به بازارهای خارجی و منزوی شدن در دوره ریاستجمهوری ترامپ میتواند بهترین استراتژی چین باشد. دولت چین باید خریدهای بزرگتر و سریعتر از کالاها و خدمات ساخت آمریکا را بپذیرد که در توافق قبلی بین دولت ترامپ و شی جینپینگ آمده است.
اما انگلیس و اروپا چه خواهند شد؟ صادرات انگلیس به آمریکا با تعرفه ۲۰درصدی مواجه خواهد شد که فروش را کاهش میدهد؛ تعرفههایی که بر تولیدکنندگان و صادرکنندگان انگلیسی درخصوص کالاهایی مانند داروها یا ماشینآلات را که آمریکا خریداری میکند، تاثیر میگذارد. اولین معضل انگلیس این خواهد بود که آیا اقدام تلافیجویانه و اعمال تعرفه برای کالاهای آمریکایی انجام دهد یا خیر و اگر بله باشد در چه سطحی است؟
جنگ تجاری با آمریکا به نفع انگلیس نیست اما آنچه در آینده رخ میدهد به شرایطی بستگی دارد که دولت ترامپ تحمیل خواهد کرد. در حال حاضر با این فرض که بلوکهای تجاری منطقهای به دلیل اقدامات تلافیجویانه سایر کشورها ظهور خواهند کرد، صحبتهایی دراینباره وجود دارد که انگلیس باید بین آمریکا یا اتحادیه اروپا یکی را انتخاب کند.
برای اتحادیه اروپا هم شرایط مشابه خواهد بود، اگرچه یک تفاوت قابلتوجه وجود دارد. اتحادیه اروپا بهعنوان یک بلوک، سیاست تجاری مخصوص به خود و اقتصاد مشابهی با اقتصاد آمریکا دارد. به این ترتیب، انگیزه برای تلافی و جنگ تجاری بین اتحادیه اروپا و آمریکا قوی است.
اگر اتحادیه اروپا تصمیم بگیرد مسیر تلافیجویی را طی کند، اوضاع را برای انگلیس پیچیده خواهد کرد. در این سناریو، انگلیس درنهایت باید طرفی را انتخاب کند. این کشور باید یا رابطه ویژه با آمریکا و وخامت بیشتر تجارت با اتحادیه اروپا؛ نزدیکترین بازار به این کشور را انتخاب کند و یا باید از نظر سیاسی و اقتصادی به اتحادیه اروپا نزدیکتر شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد