9 - 03 - 2025
چماق پلاستیکی ترامپ
نادر کریمیجونی
چماق بزرگی که در دست ترامپ بود و همه را میترساند اکنون دیگر آنقدرها ترسناک به نظر نمیرسد و کشورهای مختلف هر یک به فراخور موقعیت و احوالشان راههای بیاثر و یا دست کم، کم اثر کردن آسیبهای احتمالی ناشی از ضربات این چماق بزرگ را تجربه میکنند. در موارد متعددی، البته این تمهیدات موثر واقع شده و ترامپ که در بادی امر با مشت آهنین و فریادهای بلند دیگران را مجبور به اجرای فرامین میکرد، حالا گاهی از ادعاهای خود عقبنشینی میکند و بیسر و صدا جبهه خود را تغییر میدهد.
این پایین آمدن چماق بزرگ را دونالد ترامپ از همان جایی شروع کرد که آغاز کرده بود. او بلافاصله پس از صدور فرمان وضع تعرفه بر روی کالاهای کانادا و…، اجرای این فرمانها را برای یک تا سه ماه به تعویق انداخت. پایین آوردن چماق را ترامپ باز هم تجربه کرده است آن زمانی که اعلام کرد در صورتی که حماس، تمامی گروگانها را آزاد نکند در غزه، جهنم به راه خواهد انداخت اما حماس روال عادی اقدامات خویش را ادامه داد وترامپ به جای به راه انداختن جهنم، مسوولیت راهاندازی جهنم را به دوش نتانیاهو انداخت و گفت این اسرائیل است که اگر بخواهد میتواند در غزه جهنم راهاندازی کند. حالا و در مرحله دوم برپایی جهنم، ترامپ دیگر تهدید نکرده که در صورت آزاد نشدن گروگانها، جهنم را در غزه برپا خواهد کرد، بلکه رییسجمهور ایالات متحده فریاد برآورده که هر آنچه اسرائیل نیاز دارد را به او داده و میدهد تا اگر اسرائیلیها خواستند در نوار غزه جهنم را برپا کنند. قابل درک است که هیچ یک از مقامات اسرائیلی تمایل چندانی به راه انداختن جهنم ندارند.
حالا در اقدامی جدیدتر بمبافکنهای راهبردی آمریکایی به همراه جنگندههای اسرائیلی رزمایش اجرا کرده و بدون آنکه مستقیما هدف این رزمایش اعلام شود مقامات آمریکایی و اسرائیلی تلویحا ایران را منظور این رزمایش معرفی میکنند. جالب است که وزیران و معاونان ترامپ برای تهدید مخاطبان خود، نسبت به عصبانی شدن ترامپ هشدار و کشورهای هدف را از عصبانی کردن ترامپ پرهیز میدهند. نمونه این هشدارها را بسنت، وزیر خزانهداری ایالات متحده پنجشنبه گذشته خطاب به مخالفان ایالات متحده و از جمله ایران بیان کرد. او تصریح کرد که ایالات متحده مصمم است توان اقتصادی ایران را به صفر کاهش دهد و از اثرگذاری مقاومت و هواداران آن در منطقه خاورمیانه بکاهد.
پرده بعدی این نمایش را دونالد ترامپ جمعه گذشته و در جریان مصاحبهاش با فاکسنیوز اقتصادی اجرا کرد. او گفت که به رهبری ایران نامهای نوشته و ارسال کرده و او را به مذاکره فراخوانده است. البته در همان ابتدا تردیدهای زیادی در مورد وجود یا ارسال این نامه از سوی رسانهها و مقامات آمریکایی ابراز شد. در طرف مقابل ایران نیز اعلام کرده که اصولا چنین نامهای را دریافت نکرده است. با این حال روشن است که اگر چنین نامهای وجود داشته باشد و به دست مقامات ایرانی برسد، تغییر زیادی در مواضع گذشته ترامپ و این نامه مشاهده نمیشود. در واقع ترامپ نه فقط اصل را بر اجرای خواستههای اسرائیل در مورد ایران گذاشته بلکه آنچه در گفتار و مواضع- ترامپ مشاهده میشود، رییسجمهور ایالاتمتحده، در نهایت تبدیل جمهوری اسلامی ایران را به کشور معمولی، بدون اثرگذاری منطقهای، بدون تواناییهای هستهای و فاقد خطر برای اسرائیل و ایالاتمتحده هدف گرفته است. در این صورت روشن است که حتی تواناییهای نظامی ایران نیز باید به طور کلی و ماهوی تعدیل شود. آیا مقامات تهران چنین تنزلی را خواهند پذیرفت؟ از این منظر، جمهوری اسلامی ایران تداوم منازعه و حتی جنگ را بر تسلیم ترجیح میدهد. بر این پایه مقامات جمهوری اسلامی ایران همانطور که پنهان هم نکردهاند، گزینه ادامه مقاومت و مقابله با ایالاتمتحده آمریکا را انتخاب میکنند چراکه در گزینه بعدی جز تسلیم محض و نابودی ماهوی و راهبردی حکومت ایران، چیزی وجود ندارد یعنی ترامپ عملا ایران را در موقعیتی قرار داده است که مرگ خویش را با دست خویش رقم بزند.
همانطور که قابل درک است ایران این پیشنهاد ترامپ را نه پذیرفته و نه خواهد پذیرفت. تجربه دولت پیشین ترامپ نشان میدهد که او در معاملهها و توافقها
نه فقط به طور مطلق نفع خویش را دنبال میکند بلکه اصولا به ادعاها و اظهاراتی که بیان میکند هم چندان پایبند نیست چنان که در گفتوگو با رییس حکومت کره شمالی هم پس از ملاقات به وعدههایی که داده بود، عمل نکرد.
مشکل بزرگی که در رفتار ترامپ وجود دارد، آن است که او همچنان خود را در مبارزات انتخاباتی فرض میکند در واقع تمام آنچه رییسجمهور ایالاتمتحده انجام میدهد به خودی خود اصالت ندارد بلکه با این هدف انجام میشود که نشان دهد ترامپ بسیار بهتر، داناتر، دلسوزتر و مفیدتر از بایدن است؛ در تمامی اقداماتی که رییسجمهور در چند ماه اخیر انجام داده، این هدف و راهبرد به صراحت مشاهده میشود و چه پیش از اجرا یا پس از پایان، ترامپ در ملاقات عمومی با خبرنگاران بر این نکته پای میفشارد که از بایدن باهوشتر و مفیدتر است و کارهایی که کرده، چندین برابر بایدن به ایالاتمتحده سود و منفعت رسانده است.
با این وجود، گمان نمیرود که جنگ- حتی جنگ محدود- در دستور کار ترامپ قرار داشته باشد؛ نمیتوان انکار کرد که تمام ادعاهایی که ترامپ در مورد نابودی حماس و گروههای مقاومت فلسطینی بیان کرده، نه فقط محقق نشده بلکه حتی مقدمات آن هم فراهم نشده است. یعنی حتی در یک جغرافیای محدود مانند نوار غزه هم ایالاتمتحده و دونالد ترامپ ریسک ورود به جنگ را نپذیرفته است. حتی باز گذاشتن دست سنتکام برای حمله و نابودی اهداف که برای آمریکا خطرآفرین هستند، هم تاثیر چندانی در معادلات منطقهای ایجاد نکرده است.
اما نکته مهم در مورد جنگ با ایران و حمله به اهدافی در خاک کشورمان این است که آیا حمله به ایران- حتی اگر حمله مشترک اسرائیل و آمریکا علیه ایران صورت بگیرد- ظرف مدت کوتاهی به پایان میرسد و همه توان نظامی- هستهای کشورمان در عرض چند ساعت یا حداکثر یک روز نابود میشود؟ حتما چنین نخواهد بود. سوال بعدی هم اهمیت راهبردی دارد آیا ایران در قبال حمله آمریکا و اسرائیل سکوت خواهد کرد و اقدام متقابل انجام نخواهد داد؟ پاسخ این سوال هم منفی است. سوال سوم آن است که این زد و خورد میان آمریکا و اسرائیل از یک سو و ایران از سوی دیگر، آیا به سرعت پایان خواهد یافت؟ پاسخ این سوال هم منفی است و دست آخر سوال پایانی که اهمیت راهبردی و حیاتی در توسل به جنگ دارد، آن است که آیا پس از پایان این منازعه، جمهوری اسلامی ایران نابود خواهد شد و یا راهبردهای فعلی در رفتار حکومت ایران، تغییر ماهوی خواهد یافت؟ تجربه حماس در مقیاس کوچکتر، گواه آن است که حمله به جمهوری اسلامی ایران در قیاسهایی که بیان میشود، نه حکومت جمهوری اسلامی را برخواهد چید و نه رهبران ایران را از پیگیری سیاستها و راهبردهای کنونی بازخواهد داشت.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد