8 - 12 - 2024
چرا کشاورزی در ایران غیراقتصادی است
فریدون عسکری*
کشور عزیزمان ایران با مساحت 1648195کیلومتر مربع معادل 165میلیون هکتار در اقلیم خشک و نیمهخشک دنیا قرار دارد و با توجه به اینکه میانگین بارش سالانه دنیا فراتر از 700میلیمتر است ولی بارش در ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی و خصوصیات اقلیمی بسیار شکننده است به طوری که در بعضی سالها بارندگی در ایران کمتر از 180میلیمتر و در برخی سالهای دیگر فراتر از 230میلیمتر ثبت میشود. در نتیجه از آنجا که تراز ميانگين بارش سالانه در تولید محصولات کشاورزی (زراعی و باغی) نقش کلیدی دارد، سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در نظر تخصصی خود تاکید دارد: اگر بارندگی کشوری کمتر از 150میلیمتر باشد کشاورزی در آن کشور توجیه اقتصادی ندارد.
در همین رابطه است که شاهد هستیم ایران همزمان با اینکه از یک رژیم بارشی مطلوب برخوردار نیست، نوع کشت آن نیز به صورت سنتی و اراضی محدود کشاورزی است. در واقع بررسی تطبیقی نوع کشاورزی و بهرهوری آن میان ایران و سایر نقاط دنیا نشان میدهد در 205کشور دنیا سطح زیر کشت اراضی کشاورزی (زراعی و باغی) معادل 4/1میلیارد هکتار و عملکرد تولید سالانه محصولات کشاورزی در دنیا نیز حدود 4/9میلیارد تن است. این در حالی است که سطح زیر کشت اراضی کشاورزی در ایران 14میلیون هکتار بوده و تولید سالانه محصولات نیز 6/1میلیون تن است. از سوی دیگر آمارها نشان میدهد که در دنیا به طور میانگین از هر یک مترمکعب آب، 5/2کیلوگرم محصول به دست میآید که این میزان در ایران در ازای هر یک مترمکعب آب حدود 900گرم محصول است یعنی ما در ایران از هر یک مترمکعب آب حدود 30درصد معدل جهانی محصول تولید میکنیم که این امر نشان دهنده واقعیت غیراقتصادی بودن کشاورزی در کشورمان است.
نکته قابل تامل این است که سالانه در ایران 400میلیارد مترمکعب آورد آبی از طریق نزولات آسمانی داریم که از این مقدار فقط توان 100میلیارد مترمکعب بهرهبرداری و استحصال وجود داشته و مابقی به دلیل بیبرنامگی یا تبخير شده یا از دسترس خارج میشود. همچنین دادههای آماری نشان میدهد از همین 100میلیارد مترمکعب آب نیز بخش کشاورزی به تنهایی 70درصد آن را مصرف میکند.علاوه بر این از 106میلیون تن محصول تولیدی در بخش کشاورزی متاسفانه 35درصد آن به واسطه کشت سنتی و غرقابی، بیتوجهی به نوع اقلیم و کاشت محصول نامرتبط، عدم اصلاح الگوی کشت و بهکارگیری سیستمهای نوین آبیاری و عدم بهکارگیری صنایع تبدیلی دور ریز و ضایعات میشود. در همین رابطه لازم به ذکر است در حالی باید در ازای مصرف 70میلیارد مترمکعب آب در ایران سالانه 200میلیون تن محصول تولید شود، شاهد هستیم همزمان با بد مصرفی آب، در بخش فلات مرکزی ایران که تمام استانهای نابرخوردار آبی در این منطقه قرار دارند و بارش هر کدام از آنها نیز کمتر از 120میلیمتر در سال است، به ابتداییترین شکل ممکن برنج تولید میشود به طوری که در استان اصفهان 7هزار هکتار، در استان فارس 45هزار هکتار و در استان خراسان جنوبی نیز بیش از 1000 هکتار سطح زیر کشت برنج وجود دارد که هم آب زیادی مصرف میکنند و هم تولید ناچیز و غیراقتصادی دارند؛ امری که نشان میدهد در ایران در بخش زراعت و باغداری توجهی به توان اکولوژیک کشور، تبخیر رطوبت و دانهبندی خاک وجود ندارد. این در حالی است که طبق اسناد برنامه ششم توسعه با کمال تاسف در بخش گلخانهای که میتواند یکی از راههای گریز از کشاورزی غیراقتصادی باشد به شدت ضعیف عمل شده و به نسبت برنامه به طور کلی کمتر از 20درصد اهداف کشت گلخانهای محقق شده است.
چاره چیست؟
امروزه یکی از راههای برخورداری از کشاورزی اقتصادی
(Economic Agriculture) پرداختن به صنایع تبدیلی است. دقیقا مانند کاری که کشورهای اروپایی انجام میدهند و ما از انجام آن غافل هستیم. به عنوان مثال در ایران بیش از 28هزار هکتار باغ گلمحمدی وجود دارد که ارزش اقتصادی آن نسبت به سطح زیر کشت به 300میلیون دلار هم نمیرسد در حالی که بلغارستان با وسعت 2هزار هکتار باغ گلمحمدی، سالانه بیش از 2میلیارد دلار درآمد دارد.
اکنون در دنیا با به خدمت گرفتن پالایشگاه غلات (Grain Refinery) فقط از گندم بیش از 12محصول با ارزش افزوده بالا تولید میشود ولی در ایران از گندم تولید شده تنها آرد و نشاسته تولید میشود که این امر نشاندهنده غفلت از ارزشافزوده در بخش کشاورزی است. یا اینکه شاهد هستیم در آلمان کل مصرف آب در بخش کشاورزی، شرب و صنعت سالانه 30میلیارد مترمعکب بوده و بیش از 200میلیون تن محصول کشاورزی در این راستا تولید میشود. در شرایطی در سایه عدم توجه به بخش آب در برنامه هفتم توسعه پرواضح است که ما در مزیت اقتصادی میدان را به نفع رقبای منطقهای خود مانند ترکیه، عربستان و پاکستان خالی میکنیم.
در پایان نیز لازم به یادآوری است که در دنیای کمآب امروز بخش از تامین هزینه زندگی با میکرو دامپروری به صورت کمآببر، پرسود و امکان صادرات صورت میگیرد به طوری که امروز میکرو دامپروری نهتنها ناجی جوامع روستایی تحت بحران آب است بلکه میتواند ناجی جنگلها، مراتع و منابع آب نیز باشد. در واقع توسعه پرورش زنبور عسل، حلزونهای خوراکی، حشرات خوراکی، حشرات دارویی و… بدون محدودیتهای دامهای بزرگ با سود چند برابر و زحمت کمتر در حال جایگزین شدن هستند. مانند نیجریه و برخی دیگر از کشورهای آفریقایی که همزمان با توسعه این روش صادرات قابلتوجهی به شرق آسیا و اروپا دارند.
*کارشناس کشاورزی و توسعه روستایی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد