6 - 01 - 2024
پیچ و خم گوشتی
گروه اقتصادی- سیاستگذاران اقتصادی جهان از دیرباز، همواره به حاشیه مصرف خوراک توسط مردم توجه ویژهای داشتند و کاهش مصرف مواد غذایی کلیدی را به عنوان یک سیگنال از وقوع بحرانی کلانتر در اقتصاد قلمداد میکردند. این رویه در ایران نیز از روزگار باستان به چشم میآید و در تاریخ معاصر نیز نشانههایی از حساسیتهای سیاستگذاران به این پارامتر کلیدی، میتوان یافت. در خاطرات قهرمان میرزا سالور (عینالسلطنه) چنین آمده که یکی از موضوعات کلیدی در تلگرافات ناصرالدینشاه قاجار در زمان سفرهای سهگانه به اروپا با دارالحکومه تهران، گزارش قیمت اقلام اساسی نظیر گوشت قرمز، روغن، قند و چای و نان و حبوبات بوده و شخص ناصرالدینشاه نگرانی بسیار زیادی در این زمینه داشته است. یکی از دلایل طولانی بودن دوران سلطنت ناصرالدینشاه قاجار (۵۰ سال، سه سال کمتر از سلسله پهلوی) را در همین حساسیت بالایش نسبت به معیشت عمومی ارزیابی میکنند.
طی سالیان اخیر و بهطور مشخص از ابتدای دهه ۹۰ خورشیدی تاکنون، سیر مصرف کیفی کالاهای خوراکی تنزل پیدا کرده و از سوی دیگر مصرف کالاهای جایگزین شتاب بیشتری به خود گرفته است. به گواه آمارها، تورم مواد خوراکی در سال گذشته میلادی در ایران، در رتبه چهارم بالاترین تورم خوراکی در جهان قرار داشته و این در نوع خود یک از بحران کلانتر در اقتصاد کشور پردهبرداری میکند. مطابق با آمارها، خانوارهای دهک اول درآمدی به عنوان کمدرآمدترین اقشار اقتصادی کشور، حدود ۴۳ درصد از منابع درآمدی خود را مصروف تامین غذای خود میکنند. پردرآمدترین دهک درآمدی (دهکدهم) نیز حدود ۲۰ درصد از درآمد خود را مصروف تامین غذا میکند. افزایش میانگین سطح تورم خوراکی از ۲۱ درصد مربوط به سالهای ۱۳۶۰ الی ۱۳۹۶، به میانگین ۵۱ درصدی فعلی (به روایت مرکز آمار) که از سال ۱۳۹۷ تاکنون تداوم داشته است، از یک وضعیت ناگوار حکایت دارد. با بررسی میانگین اثرات وزنی قیمت گروههای کالایی خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات، میتوان به وضوح چنین دریافت که یکی از دلایل گسترش خط فقر در ایران تا سطح ۲۸ میلیون نفر (به گواه آمارهای بانک جهانی)، همین افزایش سرسامآور هزینههای تامین کالری و خوراک مورد نیاز افراد است. افزایش هزینهها که مشمول همه دهکهای درآمدی میشود، بسیاری از اقشار طبقه متوسط درآمدی کشور را نیز به لبه پرتگاه فقر کشانده و امکان پسانداز و سرمایهگذاری خرد و خرید کالاهای با دوام توسط عمده خانوارها را از میان برده است.
گوشتزدایی از مصرف خانوار
میانگین سرانه مصرف گوشت قرمز (گاو، گوساله، گوسفند و خوک) در جهان بیش از ۶۸ کیلیوگرم است و این آمار از ۱۲ کیلوگرم برای ایرانیان در سال ۱۳۹۷، به کمتر از ۶ کیلوگرم در سال جاری رسیده است و این فقره جایی ترسناک میشود که مطابق با بررسی آمار فائو، بدانیم که فلسطینیها با وضعیت بغرنج سیاسی و امنیتی خاص خودشان، سرانه مصرف ۹۷ کیلوگرمی گوشت در طول سال دارند. حتی در آرژانتین نیز که تورم خوراکی و پولی بسیار بیشتری نسبت به ایران دارد (حدود ۱۴۰ درصد)، ۸۸ کیلوگرم سرانه مصرف گوشت قرمز برای سال ۲۰۲۳ به ثبت رسیده است. برچیده شدن گوشت قرمز از سفرههای ایرانیان که همراه با تغییرات ذائقه و فرهنگ خوراکی آنها نیز خواهد بود، باعث میشود کشور با مسائل بغرنجی در حوزه سلامت در کوتاهمدت و در حوزه بلندمدت در مباحث آموزشی روبهرو شود. مطابق با بررسیهای پژوهشگران فائو، کاهش مصرف گوشت قرمز در بزرگسالان با اختلالات روحی و روانی و کاهش توانایی فعالیتهای جسمی و شغلی همراه خواهد بود و در کهنسالان باعث تشدید بیماریهای مغزی و حرکتی شده و در کودکان نیز کاهش مصرف گوشت قرمز با اختلالات شدید در رشد جسمی و ذهنی و حرکتی همراه خواهد بود و با کاهش بهره هوشی افراد، نظام آموزشی را به چالش خواهد کشید (نتایج امتحانات نهایی سال جاری به خوبی از اثرات میانمدت این چالش در کشور پرده برمیدارد).
شایان ذکر است که سرانه مصرف گوشت پرندگان (در ایران عمدتا با مصرف مرغ اندازهگیری میشود) نیز مطابق با آمارهای فائو، ۱۷ کیلوگرم از میانگین جهانی کمتر است. این در شرایطی است که در سال ۹۶، سرانه مصرف مرغ در ایران ۵۵ درصد بالاتر از میانگین جهانی بود. این فقره به دلیل تشدید تورم مواد خوراکی در کشور است که در دو مورد گوشت قرمز و سفید در کشور، کاهش واردات نهادههای دام و ماکیان و آبزیان به دلیل شوکهای ارزی و تشدید مشکلات تجاری ناشی از تحریمها، در این فقره به شدت موثر بوده است. از سوی دیگر، ترجیح دولت به تخصیص ارز ترجیحی برای واردات مستقیم کالاهای یادشده نظیر مرغ و گوشت و تخممرغ به جای تخصیص ارز ترجیحی برای واردات نهادههای مورد نیاز تولیدکنندگان، از دلایل داخلی این افزایش شوکآفرین قیمت این کالاهای کلیدی بوده است. بهینه این بود که دولت با بازنگری در سیاست تجاری خود در شرایط یادشده، از تشدید بحران جلوگیری میکرد، اما دولت با تخصیص ارز برای واردات کالاهای مصرفی آماده به جای واردات کالاهای واسطهای یا ماشینآلات مورد نیاز برای تولید آنها (نهادهها)، خود در این بحران نقشی مستقیم داشته است.
فرار مغزها از سفرهها
بروز بحران در مصرف خشکبار نیز که پیشتر رخ داده بود، باعث شد تا مصرف مغزها که اصلیترین تامینکنندههای مربوط به میکروارگانیسمهای حیاتی بود، با کاهشی تا سرحد به صفر رسیدن مصرف آجیل در بیش از ۷ دهک درآمدی توام شده است. در حوزه مصرف تخممرغ به عنوان یک کالای کلیدی کمکشش که هم منبع تامین پروتئین است و هم از منابع تامین کلسیم و سایر میکروارگانیسمها به شمار میرود، از میانگین مصرف جهانی حدود ۱۱۰ عدد کمتر است. سرانه مصرف تخممرغ در ایران مطابق با آمار فائو، ۱۹۰ تخممرغ در سال است که میانگین جهانی برای هر فرد ۳۰۰ تخممرغ را در سال به نمایش میگذارد. در حوزه مصرف لبنیات نیز خوشبینانهترین آمار حسب گفتههای محمدرضا بنیطبا (سخنگوی انجمن صنایع لبنی کشور) ۷۰ کیلوگرم در سال است و این در شرایطی بوده که میانگین مصرف سرانه لبنیات در جهان، بیش از ۱۶۵ کیلوگرم در سال است که یک شکاف ۹۵ کیلوگرمی میان مصرف سرانه در ایران و جهان ایجاد کرده است.
در آخرین آمار مرکز آمار ایران، اینبار به دلیل هجوم مردم برای تامین کالای جایگزین، سبزیجات و میوهها و حبوبات، پرچمدار اصلی هسته تورمی مواد خوراکی بودند. به نظر میرسد در صورتی که دولت درصدد تخفیف آثار تحریم و تعدیل شبکه نگهدارنده تحریمها برنیاید، اقتصاد ایران با تشدید در بحران مصرف و افزایش کالاهای جایگزین برای تامین کالری، نظیر ماکارونی، نان و شکر و سیبزمینی پیش خواهد رفت که آثار مخرب خودش را برجای خواهد گذاشت. تداوم این رویه باعث خواهد شد که همپا با کاهش رفاه خانوار و مصرف، تنشهای اجتماعی و سیاسی تشدید شود. بهینهترین راه ممکن برای جبران این نقیصه، نه تخصیص ارز ترجیحی رانتیر، بلکه آزادسازی تجارت، سختگیری در قبال الگوی کشت منطقهای و تلاش برای لغو تحریمهاست. با توجه به اینکه عمدهترین دلیل افزایش تورم در ماه گذشته، افزایش قیمت مواد خوراکی بوده است. آیا دولت میتواند با سر سلامت از این پیچ گوشتی گذر کند یا این مرحله به بحران معیشتی منتهی خواهد شد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد