27 - 08 - 2024
پیامدهای اتصال افغانستان به چین برای ایران
گروه حملونقل- ترانزیت و تجارت بینالمللی همواره یکی از مهمترین عوامل توسعه اقتصادی کشورها بوده و در این میان، افغانستان به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژهاش، نقش بالقوهای در کریدورهای ترانزیتی منطقه دارد. ایران به عنوان همسایه غربی افغانستان و یکی از مسیرهای کلیدی ترانزیت در منطقه، همواره در تلاش بوده تا با تقویت مناسبات تجاری و ترانزیتی خود با افغانستان، جایگاه خود را در شبکه حملونقل منطقهای تثبیت کند. با این حال، سیاستهای افغانستان در این زمینه هنوز به طور کامل شفاف و مشخص نشده است. به خصوص با توجه به طرحهای جدیدی که افغانستان برای توسعه زیرساختهای خود و اتصال به کشورهای دیگر مانند چین در نظر گرفته، نقش ایران به عنوان یک کریدور ترانزیتی مهم ممکن است تحت تاثیر قرار گیرد.
کریدور شمال- جنوب یک مسیر ترانزیتی کلیدی است که از طریق ایران، کشورهای آسیای مرکزی را به خلیجفارس و از آنجا به بازارهای جهانی متصل میکند. این کریدور نهتنها برای ایران، بلکه برای کشورهای محصور در خشکی مانند افغانستان و کشورهای آسیای میانه نیز اهمیت ویژهای دارد چراکه دسترسی آنها را به آبهای آزاد و بازارهای بینالمللی فراهم میکند. ایران با سرمایهگذاری در توسعه بنادر و زیرساختهای حملونقل خود، تلاش کرده نقش خود را در این کریدور تقویت کند و به عنوان یک محور اصلی ترانزیت کالا در منطقه شناخته شود.
افغانستان به تازگی طرح ساخت جاده واخان را با هدف اتصال به چین مطرح کرده است. این جاده که از طریق مناطق کوهستانی واخان در شمال شرقی افغانستان عبور میکند، افغانستان را مستقیما به شبکه حملونقل چین متصل میکند و یک مسیر جایگزین برای ترانزیت کالاهای افغانستان به بازارهای آسیایی و بینالمللی فراهم میکند. اجرای این پروژه میتواند به کاهش اهمیت کریدور شمال-جنوب منجر شود و نقش ایران در ترانزیت منطقه را به چالش بکشد.
از سوی دیگر، ساخت این جاده میتواند به کاهش وابستگی افغانستان به مسیرهای ترانزیتی از طریق ایران منجر شود. اگرچه این پروژه به دلیل چالشهای فنی و مالی با موانع زیادی روبهرو است، اما در صورت اجرای موفقیتآمیز، میتواند تغییرات قابل توجهی در نقشه ترانزیتی منطقه ایجاد کند.
در این شرایط، ایران میتواند با اتخاذ سیاستهای هوشمندانه و تقویت همکاریهای ترانزیتی با افغانستان، از کاهش نقش خود در منطقه جلوگیری کند. ایران میتواند با ارائه تسهیلات ویژه برای ترانزیت کالاهای افغانستان، کاهش تعرفهها و توسعه زیرساختهای مرزی، انگیزههای بیشتری برای افغانستان جهت استفاده از کریدور شمال- جنوب ایجاد کند. علاوه بر این، تقویت همکاریهای سهجانبه با چین و افغانستان و مشارکت در پروژههای مشترک زیرساختی میتواند به تقویت نقش ایران در ترانزیت منطقه کمک کند. ایران میتواند با تمرکز بر توسعه کریدورهای جایگزین و متنوعسازی مسیرهای ترانزیتی خود، از وابستگی به یک مسیر خاص جلوگیری کرده و بدین ترتیب موقعیت استراتژیک خود را در منطقه حفظ کند.
به تازگی مقامهای دولت طالبان در حالی از ساخت ۵۰کیلومتر از جاده واخان به منظور اتصال به چین خبر دادهاند که سیاستهای طالبان درخصوص توسعه مناسبات ترانزیتی و تجاری با ایران هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد.
حکومت طالبان از زمان بازگشت مجدد به راس قدرت در افغانستان، اقدامات بعضا مثبتی برای بهبود شرایط اقتصادی این کشور به کار بستهاند. تمرکز طالبان به ویژه طی یک سال گذشته، عمدتا بر مسیرهای ترانزیتی عبوری از این کشور بوده که البته در حال حاضر، هیچیک از این مسیرها وجود خارجی ندارند. با این حال، قراردادهای متعدد طالبان با کشورهای ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان و پاکستان طی ماههای گذشته نشانگر رویکرد مثبت حکومت جدید افغانستان برای توسعه درآمدهای ارزی این کشور است. طالبان حتی در تلاش است میزان پروازهای ترانزیتی از آسمان افغانستان که به گفته مقامهای ارشد این کشور، بیش از ۷۰۰دلار در هر پرواز برای کابل درآمد ارزی خواهد داشت را افزایش دهد.
اگرچه تمامی کریدورهای ترانزیتی عبوری از خاک یک کشور، قطعا حامل درآمدهای ارزی قابل توجهی برای آن کشور خواهند بود، اما برخی از کریدورها مانند کریدور شمال- جنوب عبوری از ایران، در صورت تکمیل میتوانند اقتصاد ملی کشور را متحول کنند. در شرق افغانستان، این روزها شاهد شکلگیری کریدوری به نام واخان هستیم که ظاهرا حکومت طالبان تمرکز ویژهای روی آن دارد. البته مسیر جاده واخان را میتوان از جمله قدیمیترین مسیرهای جاده ابریشم باستانی دانست که تا زمان حاکمیت شوروی سابق بر افغانستان، از آن به عنوان مسیری ارتباطی با چین و انتقال تسلیحات و نیروی نظامی از شوروی به افغانستان استفاده میشد اما پس از فروپاشی شوروی و روی کار آمدن طالبان در اواسط دهه ۹۰ میلادی، جنگ داخلی میان نیروهای طالبان و قومیتهای مختلف افغانستان منجر به رها شدن واخان به عنوان یک پل ارتباطی مهم با چین شد.
البته چینیها هم آن زمان به دلیل همسایگی اویغورها با واخان و جلوگیری از ایجاد هرگونه ارتباط میان اسلامگرایان طالبان با مسلمانان چینی، این مرز ارتباطی را به صورت کامل مسدود ساخته و مانع از ارتباط در دو سوی مرزها با یکدیگر شدند.
اکنون با گذشت حدود ۳۰سال از آن زمان و به لطف ارتباط مثبت موجود میان طالبان و پکن، دو طرف از بازگشایی جاده واخان و تبدیل مجدد آن به پل ارتباطی میان دو کشور استقبال کردهاند.
در همین راستا سخنگوی وزارت احیا و انکشاف دهات افغانستان، از تکمیل مسیر ۵۰کیلومتری متصلکننده منطقه واخان به چین خبر داده است. به گفته نجیبالله هارون، کار ساخت جاده واخان از منطقه بازگنبد واقع در ولایت بدخشان به سمت نقطه صفر مرزی با چین به اتمام رسیده است. وی تاکید کرد که دولت طالبان حدود ۳۶۹میلیون افغانی برای اتصال جادهای به نقطه سفر مرزی هزینه کرده است.
طالبان امیدوار است با اتصال به مسیرهای ترانزیتی چین، بتوانند اقتصاد منطقه واخان به عنوان یکی از محرومترین مناطق داخل این کشور را احیا نمایند. به نوشته طلوعنیوز، ساکنان ولایت بدخشان و منطقه واخان نیز استقبال گستردهای از اتصال مرزی با چین کردهاند. در همین حال، خیرالدین مایل، رییس اتاق تجارت و سرمایهگذاری افغانستان نیز ضمن تاکید بر ضرورت اتصال با چین گفت که راهاندازی جاده واخان نقش مهمی در مبادلات کالا و صادرات افغانستان به چین، به ویژه در بخش معادن به همراه خواهد داشت.
اگرچه حکومت طالبان از زمان بازگشت مجدد به قدرت در سال ۲۰۲۱، همواره از علاقه خود برای همکاری با کشورهای منطقه به ویژه ایران سخن گفتهاند، اما حقیقت امر این است که سیاست خارجی این گروه هنوز در سطح کلان همچنان چندان روشن نبوده و نمیتوان با قطعیت درخصوص آن صحبت کرد. آنچه تا به امروز شاهد بودهایم این است که با وجود میزبانی چند 10ساله ایران از پناهجویان افغان به ویژه طی سه سال اخیر (از زمان بازگشت مجدد طالبان به قدرت) که به یکی از موضوعات بحثبرانگیز حکمرانی در کشورمان نیز تبدیل شده، میزان مشارکت و تعاملات طالبان با کشورهای آسیای مرکزی و پاکستان بسیار بیشتر از سطح روابط با ایران بوده است. به عنوان مثال، دستکم طی یک سال گذشته، طالبان قراردادهای بزرگی در زمینه ترانزیت با کشورهای CIS مانند ازبکستان، ترکمنستان و اخیرا نیز تاجیکستان به امضا رسانده که قرار است این کشورهای محصور در خشکی را از طریق خاک افغانستان به پاکستان و سپس اقیانوس هند متصل نمایند. بدیهی است این کریدورها تمام به موازات کریدور شمال- جنوب ایران طراحی شده که در صورت عملیاتی شدن میتواند منجر به کاهش اهمیت مسیر شمال- جنوب ایران شود.
حقیقت امر این است که نمیتوان مانع از ساخت مسیرهای رقیب در کشورهای همسایه شد و هر کشوری محق است در حوزه حاکمیت خود، هر مسیر جدید را بسازد و تحقق بخشد، لذا رویکرد فعلی ایران برای نقشآفرینی در ترانزیت افغانستان، به ویژه درخصوص کریدور واخان که در صورت اتصال میتواند بار چین را به سمت این کشور روانه کند، باید کاملا در تعامل با طالبان باشد. در صورتی که خط ریلی خواف- هرات بتواند به سمت مزارشریف و سپس شرق افغانستان توسعه یابد، کریدور واخان در نهایت به سمت ایران رهسپار خواهد شد که این موضوع میتواند سود بزرگی از طریق بار چین، برای ایران به همراه داشته باشد.
هرگونه انفعال در تعامل با طالبان یا مخالفت بیهوده با ساخت کریدور واخان و کریدورهای طراحی شده دیگر برای توسعه ترانزیت افغانستان، قطعا محصولی جز کنار رفتن ایران از بازار ترانزیت افغانستان در پی نخواهد داشت. نکته دیگر اینکه بار ریلی چین در حال حاضر به دلیل تحریمها و البته تلاش کشورهای CIS برای رونق بخشیدن به کریدور ترانس کاسپین، راهی ایران نشده و از طریق دریای خزر رهسپار اروپا میشود. تمامی تلاشها برای جلب نظر موافق چینیها برای عبور دادن بار ترانزیتی خود از ایران نیز یا ناموفق بوده یا در خوشبینانهترین حالت، منجر به ایجاد جریان بار پایدار نشده است. حال آنکه شاید بتوان دستکم روی مسیر ترانزیتی افغانستان برای انتقال بار چین به ایران حساب ویژهای باز کرد که البته تمامی این موارد بستگی به نوع تعامل ایران با طالبان خواهد داشت.
باید توجه داشت در کنار فرصتهایی که همکاری با افغانستان برای ایران به همراه دارد، چالشهایی نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. یکی از این چالشها، تغییرات در سیاستهای خارجی و اقتصادی افغانستان است که میتواند به تغییرات ناگهانی در مناسبات ترانزیتی منجر شود. رقابت با دیگر کشورها برای دسترسی به بازارهای آسیای میانه و جنوب آسیا نیز از دیگر چالشهای پیش روی ایران است.
با این حال، فرصتهایی نیز برای ایران وجود دارد. توسعه مناسبات ترانزیتی با افغانستان میتواند به تعمیق روابط اقتصادی بین دو کشور منجر شود و نقش ایران را به عنوان یک بازیگر کلیدی در ترانزیت منطقه تقویت کند، همچنین با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران، این کشور میتواند به عنوان یک پل ارتباطی بین شرق و غرب عمل کرده و از این طریق منافع اقتصادی قابل توجهی کسب کند.
در نهایت سیاستهای افغانستان درخصوص توسعه مناسبات ترانزیتی و تجاری با ایران هنوز به طور کامل روشن نیست، اما اجرای پروژههایی مانند جاده واخان نشان میدهد که افغانستان به دنبال متنوعسازی مسیرهای ترانزیتی خود است. در چنین شرایطی، ایران میتواند با تقویت همکاریهای خود با افغانستان و ارائه تسهیلات ویژه، نقش خود را در ترانزیت منطقه حفظ کرده و از کاهش اهمیت کریدور شمال- جنوب جلوگیری کند. اتخاذ سیاستهای هوشمندانه و بهرهبرداری از فرصتها میتواند به تقویت نقش ایران در ترانزیت منطقه منجر شود و به توسعه اقتصادی و تجاری کشور کمک کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد