26 - 01 - 2023
پشتپای اعراب به السیسی
گروه بینالملل- محمدرضا ستاری-
در حالی که مصر آشفتگی اقتصادی بیسابقهای را تجربه میکند، به نظر میرسد که رهبران خلیجفارس در حال از دست دادن اعتماد خود به عبدالفتاح السیسی رییسجمهوری این کشور هستند؛ شخصی که طی سالهای گذشته به صورت کامل تحت حمایت آنها قرار داشته است.
شواهد نشان میدهد که بحران اقتصادی در مصر بسیار فراتر از آن چیزی است که تصور میکنیم؛ پوند مصر به عنوان واحد پول این کشور در طول یکسال گذشته نیمی از ارزش خود را از دست داده و آمارهای رسمی تورم را تا ۴/۲۴ درصد برآورد میکنند. در همین حال بدهی خارجی مصر نیز به رقمی در حدود ۱۷۰ میلیارد دلار رسیده است. دقیقا به واسطه این شرایط است که بسیاری از ناظران و موسسات بینالمللی هشدار دادهاند که اقتصاد مصر ممکن است به سمت فروپاشی برود.
در چنین شرایطی گویا عبدالفتاح السیسی، رییسجمهوری این کشور چندان هم نگران به نظر نمیرسد. وی اخیرا در پاسخ به اعتراضات و شکایتهای گسترده مردم در خصوص شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی، به صورت تحقیرآمیزی گفته که مردم بیاطلاع هستند و تنها کسی که اطلاعات واقعی را در دست دارد، خودش است! در همین رابطه سوال این است که السیسی چطور به چنین اعتماد به نفسی رسیده و آیا رابطهای بین اطلاعات ادعایی وی و حمایت کشورهای خلیجفارس وجود دارد؟
پایان یک «دوران طلایی»
از زمان به قدرت رسیدن السیسی در ژوئیه ۲۰۱۳، کشورهای عربی حوزه خلیجفارس، به ویژه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت، کمکهای مالی قابلتوجهی به وی ارائه کردهاند. این حمایت به اشکال مختلف از جمله سپردهگذاری در بانک مرکزی مصر که در حال حاضر تقریبا ۸۲ درصد از کل ذخایر ارزی این کشور را تشکیل میدهد، ظاهر شده است. علاوه بر این، سرمایهگذاریها و تملک شرکتها و موسسات مصری به عنوان بخشی از سیاست اقتصادی دولت در دستور کار قرار گرفته است. کشورهای حاشیه خلیجفارس همچنین به نهادهای مالی بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول برای حمایت از اقتصاد مصر ضمانتهایی نیز ارائه دادهاند. با این حال، گزارشهای اخیر حاکی از آن است که کشورهای حوزه خلیجفارس به دلیل ادامه بحران اقتصادی در مصر، شروع به لغو حمایت خود از السیسی کردهاند. در واقع ناتوانی السیسی در رسیدگی به این موضوع باعث ناامیدی کشورهای حاشیه خلیجفارس شده است. در همین راستا، برخی از ناظران پا را فراتر گذاشته و میگویند که کشورهای عربی به دلیل ناتوانی السیسی در اداره کشور، برای آنها از نظر مالی هزینهزا شده و ممکن است با تداوم چنین شرایطی دست از حمایتهای خود از دولت قاهره بردارند. اگر این اتفاق بیفتد، علاوه بر قطع شدن حمایتهای اقتصادی، ممکن است با ارتش مصر برای جایگزینی السیسی وارد مذاکره و تعامل شوند.
به گزارش میدلایستآی، این نظریه به ویژه با توجه به عدم تمایل کشورهای عرب خلیجفارس برای ادامه حمایتهای مالی از السیسی که پیش از این از سال ۲۰۱۳ ادامه داشته، مرتبط است. در واقع شخص السیسی در اکتبر امسال به صراحت به چنین موضوعی اعتراف کرد و گفت: دوستان و متحدان متقاعد شدهاند که دولت مصر پس از سالها کمک برای حل این مشکل دیگر قادر به ایستادن نیست.
همچنین تمایل فزایندهای برای مخالفت آشکار با تامین مالی مصر در میان مقامات خلیجفارس وجود دارد. به عنوان مثال، اسامه الشاهین، نماینده کویت، به دولت خود نسبت به تامین مالی دولت السیسی به عنوان بخشی از توافق اخیر صندوق بینالمللی پول هشدار داد. چهرههای رسانهای نزدیک به برخی از رهبران عرب در خلیجفارس، مانند عمرو ادیب روزنامهنگار معروف نیز از سیاستها و عملکرد اقتصادی السیسی انتقاد کردهاند. گفتنی است برنامه روزانه ادیب به نام الحکایا از شبکه امبیسی مصر با بودجه عربستان پخش میشود.
دشمنان مشترک
اکنون مساله مهم این است که آیا اعراب خلیجفارس پشت السیسی را خالی کردهاند؟ برای پاسخ به این پرسش، بررسی پیشینه روابط السیسی با کشورهای حاشیه خلیجفارس به خصوص امارات و عربستان مهم است. این کشورها طی چند سال گذشته به سه دلیل اصلی از السیسی حمایت کردهاند: اولا، سیاستهای سرکوبگرانه السیسی توسط عربستان سعودی و امارات مفید تلقی شده، زیرا این سیاستها خواستهها برای تغییر دموکراتیک در مصر را خنثی و از امکان انقلابها یا قیامهای جدید جلوگیری کرده است. در واقع قیامهای موسوم به بهار عربی از سوی این کشورها به عنوان یک تهدید وجودی تلقی میشد؛ به همین دلیل است که آنها به هر وسیلهای به دنبال جلوگیری از آن هستند.
مساله دوم این است که مواضع شدید السیسی در مواجهه با اخوان المسلمین که از سوی امارات و عربستان به عنوان یک سازمان تروریستی تلقی میشود، برای ابوظبی و ریاض عاملی مهم جهت تداوم حمایتها از رییسجمهوری نظامی مصر بوده است، زیرا چنین مواضعی از سوی السیسی با سیاستهای داخلی اعراب خلیجفارس جهت مبارزه با اسلام سیاسی در منطقه کاملا همسو بوده است. در نهایت، السیسی به عنوان یک شریک قابل اعتماد در حفظ ثبات منطقه در نظر امارات و عربستان تلقی میشود. این امر برای ریاض و ابوظبی از آنجا مهم است که هر سه کشور یعنی مصر، عربستان و امارات به دنبال مقابله با نفوذ ایران در منطقه هستند.
تغییر اولویتها
اکنون سوال این است که آیا این منافع مشترک میان دولت السیسی و کشورهای خلیجفارس هنوز پابرجاست؟ در واقع ارزیابی اینکه آیا این منافع متقابل به اندازه کافی قابل توجه است که حمایت مالی و اقتصادی کشورهای خلیجفارس از السیسی را توجیه کند، بسیار مهم است. در همین رابطه میتوان گفت که منافع کشورهای حاشیه خلیجفارس در مصر در سالهای اخیر دستخوش تغییر شده است. به عنوان مثال شاید اعراب حاشیه خلیجفارس به این باور رسیده باشند که در طول سالهای اخیر و به واسطه نوع برخورد دولت، دیگر خطر چندانی برای انقلاب و تغییر سیاسی بنیادین در مصر وجود ندارد. این موضوع را میتوان تا حدی به سرکوب شدید اعمالشده توسط دولت السیسی در دهه گذشته نسبت داد. در واقع عدم مشارکت سیاسی و بیتفاوتی مردم مصر در نتیجه این سیاستها، ممکن است تهدید تصورشده انقلاب را کاهش داده باشد. علاوه بر این، مشغله مردم مصر برای تامین نیازهای اساسی و عدم امید به تغییر نیز ممکن است در چرخش اولویتهای رهبران عرب خلیجفارس تاثیرگذار بوده باشد.
عامل دیگری که ممکن است در تغییر منافع کشورهای خلیجفارس در مصر نقش داشته باشد، کاهش تهدید اخوان المسلمین است. این را میتوان به ترکیبی از عوامل نسبت داد؛ از جمله سرکوبهای امنیتی هدفمندی که دولت السیسی در طول سالها انجام داده و همچنین شکافهایی که اخوانیها چه در داخل و چه در خارج از مصر در درون خود تجربه کردهاند. لذا با توجه به این تحولات، اخوان المسلمین به طور قابلتوجهی تضعیف شده و مانند قبل از بهار عربی، دیگر به عنوان یک تهدید مهم برای هیچ رژیمی در منطقه خاورمیانه عربی تلقی نمیشود.
السیسی ضعیف میشود؟
در نهایت، این امکان وجود دارد که کشورهای حاشیه خلیجفارس گزینههای جایگزینی برای مقابله با ایران پیدا کرده باشند که ممکن است منجر به تغییر در منافع آنها در مصر شده باشد. این گزینهها ممکن است شامل ایجاد اتحاد با ایالات متحده و متحدانش، به ویژه اسراییل، یا استفاده از گروههای نیابتی و شبهنظامیان مختلف در منطقه باشد.
به گفته برخی از ناظران، شاید گزینههای یادشده برای کشورهای حوزه خلیجفارس، اکنون گزینه مناسبتر و ارجحتر نسبت به السیسی برای مواجهه با نفوذ منطقهای ایران باشد؛ موضوعی که حاکی از تغییر چشمانداز سیاسی و استراتژیک آنها برای ارزیابی مجدد اولویتهای امنیت ملی خود در منطقه است. البته هر چند با وجود منطقی بودن این نظریه که اعراب خلیجفارس دیگر حاضر به حمایت از السیسی نیستند، اما خالی کردن پشت وی به صورت ناگهانی و کامل نیز از سوی آنها چندان متحمل به نظر نمیرسد، زیرا گزینه جایگزین السیسی ممکن است با وضعیتی سردرگم و هرج و مرجگونه مواجه شود که چنین امری قطعا برای اعراب منطقه تاثیری منفی بر جا خواهد گذاشت. بنابراین السیسی ضعیفشده ممکن است گزینه مناسبی برای آنها باشد، چراکه دست اعراب به خصوص عربستان و امارات را برای اعمال فشار بیشتر و افزایش منافع بازتر خواهد کرد. در واقع هر چند روابط کشورهای حاشیه خلیجفارس ممکن است به سمت تیرگی با قاهره برود، اما بعید است که حداقل در حال حاضر به پایان برسد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد