22 - 11 - 2023
پایان پرونیسم در سرزمین نقره
مجتبی اسکندری*
اقتصاد کشور آرژانتین در دهههای چهل و پنجاه میلادی به اندازه کشورهای توسعهیافته اروپایی مطلوبیت داشت و پس از ایالاتمتحده، دومین سرزمین ثروتمند در قاره سرخ به شمار میآمد. در یک نظرسنجی معروف که توسط بنیاد گالوب انجام شد، در میانه دهه پنجاه سده گذشته میلادی، بیش از نیمی از اهالی ایالات آریزونا، پنسیلوانیا، داکوتای جنوبی، فلوریدا و جورجیای آمریکا مایل بودند که دوران بازنشستگی خود را در بوئنوسآیرس سپری کنند.
آرژانتین به مازاد پسانداز شهره بود و اتوبانهای این کشور و سواحلش از تمیزترین و جذابترین نوارهای ساحلی دنیا برای گذران اوقات فراغت به شمار میآمد. آرخنتینا در زبان اسپانیولی به معنای سرزمین نقره است و این کشور توانسته بود با استحصال و فروش نقره همانند شیلی که با فروش کاتد مس ثروتمند شده بود، به ثروتی قابل توجه دست یابد، اما بنمایه اصلی ثروتمندی این کشور، پروژههای کشت و صنعت کشاورزی در این کشور بود که زیر نظر صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، باعث ایجاد میانگین نرخ رشد اقتصادی ۵ درصدی در ۲ دهه برای این کشور شد.
چه چیز باعث فروافتادن آرژانتین و کشورهایی چون کوبا و بولیوی و ونزوئلا شد؟ پاسخ اختصاریاش را باید در اوهام سوسیالیستی جستوجو کرد. همین اوهامی که باعث شد تا افرادی از گوشه و کنار برآیند و بگویند که کشورشان مسوول تامین مواد خام در اقتصاد امپریالیستی جهان است و مملکت ما نباید به پیچ و مهره دستگاه امپریالیسم سرمایهداری تبدیل شود. این جملات مشهور نخستینبار توسط یک آرژانتینی مارکسیست- بولیواریست دورهگرد به نام ارنستو چهگوارا در ممالک دیگر آمریکای لاتین از جمله کوبا به گوش رسید و سپس توسط ژنرال خوآن پرون آرژانتینی به زمزمهای همهگیر تبدیل شد. در آن زمان تندباد ایدههای چپگرایانه با وسوسههای شوروی، ممالک بسیاری را در چهار گوشه عالم درمینوردید. این تب در آمریکای لاتین تندتر از همه جا بود. ژنرال خوآن دومینگو پرون که در دوران جنگ جهانی دوم و کمی پیش از آن در ایتالیا حضور داشت و شاهد چگونگی برآمدن موسولینی و جو حمایتی ایتالیاییها از موسولینی بود، این غوغاسالاری را دیده و پسندیده بود. پس از کودتا و روی کار آمدن در آرژانتین، او اعلام کرد که آرژانتین باید به سرعت صنعتی شود و تداوم توجه به طرحهای توسعهای کشاورزی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول باید به سرآید، زیرا این رویکرد باعث تامین مواد خام و نیمهخام مورد نیاز امپریالیسم آمریکا میشود و آرژانتین به سرعت باید خود را از بازی کنار بکشد.
رییسجمهوری کودتاچی محبوب به سرعت دست به کار شد و به خیال خودش اقدام به واردات تکنولوژیهای سنگین صنعتی نظیر فولادسازی و خودروسازی از آلمان غربی کرد. شگفتانگیز آنکه سرمایه لازم برای این واردات تکنولوژی جاهطلبانه را نیز از محل همان پساندازهای طرحهای کشاورزی به دست آورده بود. چون برای این طرحها مهندس و نیروی فنی کافی در آرژانتین وجود نداشت، دولت مجبور به واردات نیروی فنی و مهندسی مستشاری در مقیاس وسیع از آلمان شد و هزینههای این جاهطلبی بیش از پیش افزایش یافت. نیروی کار آرژانتینی نیز که تا آن زمان صرفا کار در مزارع یا صنایع غذایی و کنسروسازی را آموخته بود، به ناچار و با اعمال فشار دولت در این صنایع پیچیدهتر مشغول به کار شد و به طور طبیعی بازدهی بهرهوری این صنایع با شیب نزولی تندی همراه بود. البته برای خودروسازیهای بنز و فولکس واگن آلمان که با نیروی کار ارزانتر از آلمان اقدام به تولید خودروهای ارزان میکرد، بازارهای بکرتر و بزرگتری به دست آمد که باعث شد تا چند دهه خودروسازان آلمان غربی بر فراز رقبای آمریکایی و ژاپنی خود بایستند. با این حال، این رویکرد به دلیل غیربهرهور بودن باعث افزایش بدهیهای دولت آرژانتین شد، زیرا از بانکهایی نظیر دویچ بانک آلمان برای تامین نقدینگی مورد نیاز این صنایع وام میگرفت و این صنایع نیز امکان بازپرداخت اصل وام و سود اقساطی آن را نداشتند و با هر بار عدم تادیه وام پیشین، آلمانیها اقدام به افزایش نرخ بهره پرداخت تسهیلات خود به آرژانتینیها میکردند و آرژانتینیها نیز برای جبران مافات این وضعیت مجبور به افزایش چاپ پول برای جبران هزینههای هنگفت دولتی خود شدند و بسیاری از مزارع کشت و صنعت که به عنوان وثیقه وام مورد قبول آلمانیها واقع شده بود، به تملک بانکهای آلمانی در میآمد.
به عبارت دیگر آرژانتین نهتنها صنعتی نشد، بلکه بدهکارتر از همیشه، با تورمی سرسامآور (اکنون ۱۴۰ درصد)، بسیاری از مزارع حاصلخیز و معادن غنی خود را در قمار وامگیری بانکی از آلمان و شوروی از دست داد. در همین شرایط پرون و پس از وی پرونیستها که نام جریان خود را نیز Pronicimo گذاشته بودند و به مدت بیش از ۳ دهه پس از او قدرت را به شکل مطلقالعنان در اختیار داشتند، آرژانتین را به یک کشور بدهکار تبدیل کردند که پول قدرتمندش به یکی از بیارزشترین پولهای جهان بدل شده است. پزوی آرژانتین در دوران پیش از پرون، دومین ارز قدرتمند قاره آمریکا بود و در میان پانزده ارز معتبر جهان قرار داشت. پرونیستها تحت عنوان تلاش برای افزایش عدالت اجتماعی منابع سنگینی برای آموزش و بهداشت به اصطلاح رایگان تخصیص دادند، در حالی که در اقتصاد هیچ کالای رایگانی وجود ندارد و برای تامین منابع مورد نیاز برای رایگانسازی این کالاهای عمومی، دولت آرژانتین مجبور به انتشار گاه و بیگاه پول فاقد پشتوانه بود.
اکنون خاویر میلی، اقتصاددان لیبرتارین آرژانتینی، با وعده برچیدن تمامی بنیادهای یادشده روی کار آمده است. او وعده داده که نهادهای موسوم به تولید کالاهای عمومی رایگان را به کل منحل کند، وزارتخانههای بهداشت و آموزش و فرهنگ و محیطزیست و ورزش منحل شوند و بسیاری از وزارتخانههای دیگر را نیز در یکدیگر ادغام خواهد کرد، بودجه دولت را به یکدهم مقدار فعلی تقلیل دهد و مالیاتها را به کمترین میزان ممکن برساند، پزو را به عنوان پولی که ارزش خود را از دست داده کنار خواهد گذاشت و اقتصاد را به دلار آمریکا و تحولاتش گره خواهد زد. همچنین قول داده تا تعرفههای گمرکی واردات و صادرات کالاها را به صفر برساند و داراییهای دولت را برای تسویه بدهیهای داخلی و خارجی بفروشد، ارزهای دیجیتال و پول خصوصی را به رسمیت بشناسد و دولت را تنها به عنوان ضامن اجرای قراردادها در معاملات مسوول بداند و تمام قیمتگذاریهای دستوری را لغو کند. نکته مهم نه در این وعدهها، که در اقبال مردم آرژانتین به رویکردی است که کاملا از خلافآمد عادت در هفت دهه گذشته است. مردم آرژانتین که نتایج پوپولیسم پرونی چپگرا را با تمام وجود احساس کردهاند، به این نتیجه رسیدهاند که وعدههای سیاستمداران برای عدالت اجتماعی پوچ است و هیچ عدالت دموکراتیکی فراتر از سیستم بازار در دسترس نخواهد بود. این عبرتی است که مسوولان و سیاستمداران ایرانی باید بیاموزند و کشور را بر پایه اقتصاد آزاد اداره کنند و مردم نیز بیاموزند که هیچ کالای رایگانی وجود ندارد و هیچ سیاستمداری نیز چوب جادویی برای حل مشکلات ندارد.
* پژوهشگر توسعه اقتصادی
عده ای وظیفه دارند اطلاعات غلط و هدفمند منتشر کنند .مثل همین نوشته. علت ها را به صورت دروغ تحویل دهند. کتاب ((اعترافات یک جنایتکار اقتصادی))نوشته جان پرکینز- حداقل ها را در این رابطه نوشته. بخوانید.