29 - 01 - 2025
هنر معامله با ترامپ
«جهانصنعت»- آن- ماری اسلاتر، مدیر سابق برنامهریزی سیاست در وزارت امور خارجه آمریکا، مدیرعامل اندیشکده نیو آمریکا، استاد بازنشسته سیاست و امور بینالملل در دانشگاه پرینستون و نویسنده کتاب تجدید: از بحران تا تحول در زندگی، کار و سیاستهای ما (انتشارات دانشگاه پرینستون،2021) سیاستهای دولت جدید آمریکا را نقد و بررسی میکند که به شرح زیر است.
رویکرد معاملهگرایانه دونالد ترامپ در روابط خارجی بر پایه قدرت چانهزنی تعریف میشود: توانایی وادار کردن کشورهای دیگر به پذیرش توافقاتی که منافع شما را تامین میکنند اما مشخص شده است که در چنین دنیایی، قدرتهای میانه حتی اگر از نظر اندازه، ثروت و قدرت نظامی از قدرتهای بزرگ ضعیفتر باشند، مزایای زیادی دارند.
شاید هفته بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید زمانی عجیب برای تاکید بر رشد قدرت و نقش کشورهای میانه غیرغربی مانند هند، برزیل، اندونزی، آفریقای جنوبی، نیجریه، عربستان سعودی و مکزیک به نظر برسد. ترامپ در سخنرانی افتتاحیه خود اعلام کرد: «آمریکا جایگاه شایسته خود را بهعنوان بزرگترین، قدرتمندترین و محترمترین ملت روی زمین بازپس خواهد گرفت» و حتی اظهار داشت که ایالاتمتحده «کانال پاناما را بازپس خواهد گرفت.»
اما پس از سه هفته سفر در آسیا و گفتوگو با دانشگاهیان، مقامات دولتی، راهنمایان تور و کارکنان هتل، مشخص شد که بسیاری از نقاط جهان در حال فاصله گرفتن از مرکزیت آمریکا هستند. بسیاری از افرادی که با آنها صحبت کردم نظرات قوی در مورد آمریکا داشتند: برخی کشور و رییسجمهور جدیدش را تحسین میکردند، درحالیکه برخی دیگر بهسختی میتوانستند تحقیر خود را پنهان کنند. با این حال، اکثر آنها بیشتر نگران جایگاه کشور خود در این دنیای پیچیده بودند تا اقدامات آمریکا.
طنز ماجرا اینجاست که دولت ترامپ ممکن است به تسریع تغییر بهسوی یک نظم جهانی کمک کند که در آن بسیاری از کشورها آزادی بیشتری برای ابراز قدرت خود داشته باشند. در دیدگاه ترامپ از جهان، او و دیگر رهبران قدرتهای بزرگ- که به قدرت هستهای، نظامی، اقتصادی یا استراتژیک خود شناخته میشوند- میتوانند با نادیده گرفتن نظرات کشورهای همسایه و قوانین بینالمللی، مسیر آینده را از طریق توافقات تعیین کنند. همزمان، ترامپ ارزشی برای جنگهای دیگران قائل نیست و ترجیح میدهد بهجای جنگ، با تعرفههای سنگین تهدید کند و سپس پای میز مذاکره بنشیند.
قدرت چانهزنی و عصر جدید قدرت ملی
این دیدگاه معاملهگرایانه، مفهوم قدرت ملی در قرن بیستویکم را به گونهای متفاوت تعریف میکند. در دنیای معاملات، آنچه بیش از همه اهمیت دارد قدرت چانهزنی است: توانایی مجبور کردن کشورهای دیگر به پذیرش توافقاتی که به نفع شماست و در چنین جهانی، قدرتهای میانه مزایای زیادی دارند، حتی اگر از نظر اندازه، ثروت و قدرت نظامی بسیار ضعیفتر از قدرتهای بزرگ سنتی باشند.
در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، زمانی که کشورها میتوانستند از زور با مصونیت استفاده کنند، قدرت وابسته به قدرت نظامی و اقتصادی بود که به نوبه خود به عواملی مانند وسعت قلمرو، جمعیت، منابع طبیعی و انسانی و توانایی استخراج و استفاده از آنها برای اهداف حکومتی بستگی داشت. قدرتهای بزرگ با استفاده از ارتشها و بازارهای خود حوزههای نفوذی ایجاد میکردند که در آنها تقریبا بدون محدودیت میتوانستند مداخله کنند.
اما در دنیای امروز که هند آن را «چندهمگرایی» مینامد، قدرتهای میانه میتوانند با قدرتهای بزرگ و یکدیگر برای اهداف مختلف توافق کنند. هند میتواند برای امنیت با ژاپن، استرالیا و آمریکا، برای نفت و گاز با روسیه و برای انرژی سبز با سنگاپور و دیگر کشورهای آسهآن وارد مذاکره شود. شعار «اول آمریکا»ی ترامپ کاملا بهنفع قدرتهای میانه است زیرا به آنها اجازه میدهد از یک مدل مشابه پیروی کنند.
ائتلافهای متغیر و بریکسپلاس
دنی رودریک، اقتصاددان دانشگاههاروارد، اشاره کرده است که قدرتهای میانه خواهان ایجاد ائتلافهای متغیر هستند. بسیاری از این کشورها اعضای بریکسپلاس هستند، گروهی غیررسمی که با برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی آغاز شد و اکنون شامل مصر، اتیوپی، ایران، امارات متحده عربی و اندونزی است. این سازمان بیشتر از هر چیز بهعنوان ابزاری برای اتحادهای موقت عمل میکند؛ راهی برای افزایش قدرت چانهزنی اعضا در نهادهای سنتی تحت رهبری غرب.
تجارت بین اعضای بریکسپلاس بهسرعت در حال رشد است. علاوه بر این، امارات، ایران و اندونزی و شرکای جدید بریکسپلاس یعنی نیجریه و قزاقستان، همگی تولیدکنندگان و صادرکنندگان بزرگ یا متوسط نفت هستند. اگر عربستان سعودی که هنوز عضویتش را بررسی میکند، تصمیم به پیوستن بگیرد، یک گروه بزرگ از کشورهای اوپک میتوانند نشستهایی در حاشیه اجلاسهای بریکسپلاس برگزار کنند. سوال برای این کشور این است که آیا عضویت در بریکسپلاس قدرت چانهزنی آن را افزایش میدهد یا کاهش.
توانایی ترک میز مذاکره
قویترین دارایی در هر مذاکره، توانایی ترک میز است. این به چیزی بستگی دارد که کارشناسان حل اختلاف آن را BATNA (بهترین جایگزین برای توافق مذاکرهشده)“best alternative to a negotiated agreement.” مینامند.
قدرتهای میانه در حال ساخت جایگزینهایی برای توافقاتی هستند که براساس شرایط غربی تعریف شدهاند. چهار سال پیش، رییسجمهور سابق ایالات متحده، جو بایدن، تمرکز سخنرانی افتتاحیه خود را بر بازسازی و تقویت دموکراسی در داخل و خارج قرار داد. او قصد داشت یک بلوک دموکراتیک جهانی برای مقابله با رشد استبداد ایجاد کند، اگرچه در طول ریاستجمهوری خود موضعش را اصلاح کرد تا شامل کشورهایی غیردموکراتیک شود که آمریکا مجبور به معامله با آنها بود. این رویکرد را «دموکراسی+» نامید. ترامپ رییسجمهور چین، شی جینپینگ را به مراسم افتتاحیه خود دعوت کرد تا تعهد خود به تعامل دیپلماتیک- که منظور او از آن مذاکره است- نشان دهد. این هفته ترامپ اعلام کرد که قصد دارد «صلحساز و وحدتبخش» باشد، جنگها را پایان دهد و از آغاز جنگهای جدید جلوگیری کند. او بالاتر از همه میخواهد «برنده شود» و از طریق معامله، نه سلاح.
در چنین محیطی، سختترین مذاکرهکننده پادشاه است. بسیاری از کشورها مشتاق خواهند بود که پای میز بیایند، تقویتشده با قدرت ترک میز زمانی که معامله پیشنهادی مطابق میلشان نباشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد