26 - 10 - 2023
همسویی نسبی مواضع جریانهای ناهمسو
گروه سیاسی – سومین هفته از آغاز جنگی خونین در باریکه غزه رو به پایان است و کماکان نه هیچ نشانهای از فرونشستن آتش این جنگ به چشم میآید و نه توفیقی هرچند کوچک در راستای دستیابی به آتشبس میان طرفین. تحولاتی تلخ و ناگوار که همچون تمامی جنگهایی که بشر در طول تاریخ از سر گذرانده، نتیجهای جز مرگ و ویرانی در پی نداشته و در حالی شاهد ناکام ماندن تلاشها برای دستیابی به آتشبس هستیم که تقریباً تمامی بازیگران کوچک و بزرگ عرصه سیاست جهانی بهنحوی به آنچه در باریکه غزه میگذرد، واکنش نشان داده و کمتر کشور و دولتی را میشناسیم که در این حدود سه هفته، درگیر تحولات و آتش این جنگ خونین نشده باشد.
در شرایطی که از همان نخستین دقایق پس از آغاز عملیات طوفانالاقصی علیه مواضع رژیم صهیونیستی و آغاز جنگ غزه، مقامهای ارشد جمهوری اسلامی نیز همچون سران اغلب کشورهای جهان به آنچه در باریکه غزه در جریان است، واکنش نشان داده و در ادامه نیز تقریباً هر روز نسبتبه سیر و چگونگی تحولات موضعگیری کردند، میتوان گفت که در مجموع شاهد نوعی انسجام و همسویی در نظرات و مواضعی بودیم که ازسوی طیفها و نیروهای سیاسی مختلف ایرانی در این رابطه ابراز و اعلام شد.
بهرغم این همسویی و انسجام در رویکرد کلی مواضع نیروهای سیاسی گوناگون ایرانی نسبت به تحولات غزه که مطابق انتظار در راستای محکوم کردن طرف اسرائیلی و دفاع از مسلمانان فلسطینی بود:، اما شاهد تفاوتهایی نیز میان برخی طیفها و جریانهای سیاسی داخل کشور بودیم. چنانکه شاید بتوان در یک دستهبندی کلان، از چند دسته گوناگون در این موضعگیریها سخن گفت.
شاید مهمترین و رساترین صدایی که در قبال تحولات غزه از داخل ایران به گوش میرسد، همان صدایی باشد که از تریبونهای رسمی و از سوی مسوولان ارشد و عالی مملکتی میشنویم. موضعی در راستای محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی و تاکید بر مظلومیت مسلمانان فلسطینی که ازقضا همین دیروز نیز بار دیگر ازسوی مقام معظم رهبری مطرح شد، آن هم در حالی که سخنرانی روز گذشته ایشان در دیدار اعضای کنگره بزرگداشت شهدای استان لرستان انجام شد، سومین سخنرانی رهبری از آغاز جنگ غزه تاکنون بود. حال آنکه مطابق انتظار در هر سه سخنرانی بر چند محور کلی تاکید شد و از جمله پس از تاکید بر مظلومیت فلسطینیان و اعلام انزجار نسبت به خشونت، ظلم و جنگافروزی دولت نتانیاهو و ارتش رژیم صهیونیستی، بر این مهم تاکید شد که جمهوری اسلامی بهرغم حمایت همیشگی از جبهه مقاومت، هیچگونه دخالتی در عملیات طوفان الاقصی و دیگر اقدامات جبهه مقاومت در روزها و هفتههای گذشته نداشته است.
این راهبرد حکومتی که ازطرفی همسو و همراستا با راهبرد بلندمدت و کلان سیاستخارجی جمهوری اسلامی در قبال مساله فلسطین طراحی شده و بهنحوی از آرمان فلسطین دفاع میکرد و از طرف دیگر، بهنحوی هوشمندانه با تکذیب هرگونه دخالت ایران در عملیات اخیر حماس، تلاش برخی جریانهای افراطی اسرائیلی و آمریکایی برای اعمال فشار علیه ایران را ناکام میگذاشت، نهتنها از سوی دولت و مجلس انقلابی، دستگاه قضایی و البته ارتش و سپاه پاسداران و مجموعه نهادهای حاکمیتی موردحمایت قرار گرفت، بلکه حتی برخی نیروهای بیرون حاکمیت نیز از آن حمایت کرده و از همین زاویه در قبال مسائل اخیر غزه موضعگیری کردند.
این در حالی بود که سیدمحمد خاتمی نیز هنوز ۴۸ ساعت از آغاز جنگ و عملیات طوفانالاقصی نگذشته بود که در بیانیهای به این تحولات واکنش نشان داد و جالبتر آنکه موضعگیری رییس دولت اصلاحات که سالهاست چندان جایگاهی در سیاست رسمی کشور ندارد، تقریبا با موضع کلی حکومت همسو بود. خاتمی در بخشی از بیانیه خود تاکید کرد: «بیش از نیمقرن است که دولتی با اشغال سرزمین دیگری بر آنجا مسلط شده و آنچه کرده عبارت است از سلاخی مداوم مردم فلسطین در درون و آواره کردن آنان و نیز تحقیر دولتهایی که به هر حال دچار ملاحظهکاری شده و موضع درستی در قبال آنچه جریان دارد، نگرفتهاند.» رییسجمهوری پیشین ایران همچنین نوشت: «غرب دارد با دستپاچگی از اسرائیل طرفداری بیقید و شرط میکند و فقط برای کشتهشدگان اسرائیلی ابراز ناراحتی میکند ولی از کشتار و جنایتهایی که در غزه انجام میشود، حرفی نمیزند.» جالب آنکه این بیانیه خاتمی با استقبال ارگان رسانهای دولت رییسی روبهرو شد و درنتیجه روزنامه ایران با انتشار بخشی از بیانیه او، از این بیانیه تقدیر کرد.
این تنها سیدمحمد خاتمی نبود که بهعنوان یکی از چهرههای تاثیرگذار در جریان اصلاحات با این رویکرد نسبتبه تحولات غزه واکنش نشان داد. چنانکه حدود ۱۰ روز پس از آغاز جنگ غزه و در حالی که تا آن زمان، تقریبا تمامی چهرههای شاخص جریان اصلاحات با موضعی بهنسبت مشابه آنچه در بیانیه خاتمی دیدیم، به تحولات غزه واکنش نشان داده بودند، مهدی کروبی نیز در بیانیهای مواضعی به نسبت مشابه اتخاذ کرد. این در حالی بود که به هر حال کروبی همچنان در حصر خانگی بهسر میبرد و بدین ترتیب شاید کمتر کسی از او انتظار داشت که نسبت به آنه در باریکه غزه میگذرد، واکنش نشان دهد. کروبی که بیانیهاش را با ابیات معروف سعدی به پایان برد و بر لزوم توجه به «غم» و «محنت» دیگران تاکید کرد، همچنین نوشت: «جنایات متعدد این رژیم آپارتاید یک روی سکه و حمایتهای غیرمشروط دول غربی از خشونت و ویرانگری بیحد و مرز این رژیم که خود را فراتر از همه اصول و قوانین بینالمللی میداند، روی دیگر این سکه است که متاسفانه با سکوت سازمانهای بینالمللی و انفعال دول اسلامی همراه شده است. فراموش نکنیم تقابل با ظلم، تعدی و جنایت به هدف برقراری عدالت، مساوات و برابری در هر نقطه از زمین با رعایت اصول انسانی و اخلاقی وظیفهایست همگانی!»
حسن روحانی نیز که ابتدا از طریق بازنشر بخشی از سخنرانی سال ۹۳ خود، به آغاز جنگ و عملیات طوفانالاقصی واکنش نشان داده بود، وقتی حملات اسرائیل ادامه یافت و هر روز بر شمار تلفات انسانی و مرگ غیرنظامیان فلسطینی افزوده شد، در بیانیهای با محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی، خواستار اقدام فوری کشورهای اسلامی در جلوگیری از نسلکشی فلسطینیان و پایان محاصره ۱۷ساله غزه شد. او نوشت: «صدای وجدانهای بیدار مردم در آمریکا و اروپا در حمایت از حق مردم فلسطین به جای خاموش شدن توسط سیاستمداران غربی، باید شنیده شود. امروز جهانیان به این نتیجه رسیدهاند که مساله فلسطین را باید در خود فلسطین توسط مردم فلسطین حل کرد نه در هیچ پایتخت غربی و عربی.» روحانی همچنین نوشت: «امید است سران کشورهای اسلامی در اقدامی فوری به پایان بمباران وحشیانه علیه مردم فلسطین کمک و تلاش همهجانبهای برای رفع محاصره نوار غزه آغاز کنند. حماسه مردم فلسطین در ۱۵ مهرماه میتواند طلیعه آزادی سرزمینهای اشغالشده باشد و مقاومت آنها به همراه وحدت جهان اسلام، به سالها رنج و آوارگی و جنگ و خشونت مستمر علیه صاحبان واقعی آن سرزمین مقدس پایان دهد.»
با این همه، در شرایطی شاهد اعلام موضع مهدی کروبی از حصر بودیم و همزمان برخی روسایجمهور پیشین از جمله سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی نیز در بیانیههایی تقریباً همسو با موضع کلی حاکمیت، جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم کردند که یکی از دیگر روسایجمهور ایران در سالهای نهچندان دور کماکان از سکوت کامل، از هرگونه واکنش به تحولات غزه خودداری کرده است. آن هم رییسجمهوری که زمانی از محبوبترین نیروهای جناح راست بود و در حال حاضر نیز دستکم از جایگاهی بهمراتب بهتر از روحانی و خاتمی نزد حاکمیت برخوردار است. با این همه اما محمود احمدینژاد که روزگاری نهچندان دور در قامت رییسجمهوری و به نمایندگی از ملت ایران در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد حاضر میشد و هولوکاست را انکار میکرد، حالا در شرایطی حاضر به اعلام موضع در قبال جنایات رژیم صهیونیستی نیست که ظاهرا این روزها ترجیح میدهد با نوهاش بازی کند!
احمدینژاد البته نهتنها نسبت به تحولات حدود سه هفته گذشته غزه سکوت کرده، بلکه حتی حاضر نیست درباره علت این سکوت سیاسی خود توضیح دهد. با این همه دیروز یکی از نمایندگان مجلس انقلابی که از جمله چهرههای نزدیک به احمدینژاد شناخته میشود، در این رابطه توضیح داده و گفته: «خب، آقای احمدینژاد الان یک شخصیت سیاسی است که شرایط ویژهای برایش به وجود آمده؛ اگر بنا باشد در مورد موضوع غزه صحبت کند، حتما در مورد وقایع ١۴٠١ هم اظهارنظر میکرد و اعلام میکرد که چرا سکوت کرده و علت سکوت چه بوده است! طبیعتا کسی نسبت به نظرات ایشان درباره رژیم اشغالگر قدس شک و ابهامی ندارد؛ چون ایشان بزرگترین عملیات مبارزه با رژیم صهیونیستی را در دو جنگ ٢٢روزه و ٣٣روزه مدیریت کرد و آن را به نتیجه رساند! پس از این جهت کسی نباید ابهام داشته باشد.» احمد علیرضابیگی که در این رابطه با ایلنا به گفتوگو نشسته، همچنین گفته: «موضوعی که وجود دارد نوع رفتاری است که دارد با آقای احمدینژاد صورت میگیرد و او دارد به این ترتیب به این رفتار اعتراض میکند. همان اهالی فتنه که شعار «نه غزه، نه لبنان» سر میدادند، الان امکان پیدا کردند که در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران حضور پیدا کنند و در مورد غزه صحبت میکنند و از این استفاده میکنند که به سکوت آقای احمدینژاد بتازند و بعد هم برای آقای احمدینژاد هیچ امکانی فراهم نمیشود که بتواند از خود دفاع کند و مواضع خود را بهعنوان یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بیان کند.» این نماینده مجلس انقلابی همچنین گفته: «الان آقای احمدینژاد اگر بخواهد در مورد غزه اعلامنظر کند، حتما باید موضع خود را در قبال مدیریت داخلی کشور هم مشخص کند، در مورد اتفاقهایی که در روابط خارجی کشور رخ میدهد، مشخص کند؛ خب این یعنی چه؟ یعنی آب ریختن به آسیاب دیگرانی که حتما همین آدمها که الان به ایشان خرده میگیرند قبول دارند که نباید این صحبتها بیان شود چون به نفعشان نیست.» جالب آنکه وقتی علیرضابیگی با این پرسش مواجه شد که «احمدینژاد قبلا هم پیامهای مکتوب و ویدئویی منتشر کرده و با این حساب، آیا این سکوت به دلیل عدم حضور در صداوسیما، یک بهانه نیست»، گفت: «ایشان اصلا نسبت به عالم سیاست سکوت کرده، تنها تصویری که از آقای احمدینژاد منتشر میشود، این است که دارد با نوهاش بازی میکند!»
بدینترتیب به نظر میرسد بهجز برخی افراد انگشتشمار در میان بزرگان سیاسی در ایران، باقی نیروهای سیاسی در ارتباط با تحولات غزه، موضعی بهنسبت مشابه یکدیگر اتخاذ کردهاند. نکتهای که ازقضا چندی پیش یک تحلیلگر سیاسی نیز به آن اشاره کرد و بهویژه با تاکید بر همسویی اصلاحطلبان با اصولگرایان در این راستا، نوشت: «در بیانیههای احزاب اصلاحطلب و اظهارنظرهای سران آنها، بهجز موارد انگشتشماری که گونهای تحفظ نسبت به برخی جنبههای عملیات طوفانالاقصی نشان داده شده، حتی نوع بهکارگیری واژهها تفاوت چشمگیری با ادبیات رقیب اصولگرا ندارد، بهطوریکه گاه تصور میشود همه آنها از یک مرکز صادر شدهاند.» احمد زیدآبادی که ازقضا معتقد است «آنچه این همگرایی را در چشم ناظران پررنگتر میکند، انتقاد برخی محافل هر دو جناح از سکوت محمود احمدینژاد در برابر جنگ غزه است»، در این رابطه نیز نوشته: «احمدینژاد که روزگاری با نفی هولوکاست، خود را در صف مقدم کارزار نفی موجودیت اسرائیل قرار داده بود، اکنون در برابر جنگ غزه بهطور اسرارآمیزی سکوت اختیار کرده است. در واقع، دو دور حضور جنجالبرانگیز احمدینژاد در کاخ ریاستجمهوری، زمینهساز بروز نقار و کدورت و عدواتی ماندگار بین دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا در نظام جمهوری اسلامی شد، اما اکنون گویی او به سهم خود، به صورت عاملی برای همگرایی آنها درآمده است!»
آنچه مسلم است جنگ غزه هنوز در جریان است و این یعنی، ممکن است در ادامه این مسیر، کماکان شاهد تحولاتی در نوع موضعگیری نیروها و طیفهای سیاسی ایرانی در قبال این تحولات باشیم. با این همه اما تا اینجا به نظر میرسد نوعی همگرایی و همسویی در ادبیات و رویکرد این طیفها و نیروهای سیاسی در قبال مساله فلسطین و جنگ غزه ایجاد شده است.