28 - 05 - 2024
هزینههای یک تصمیم بر خواب صادرات
رضا شهرستانی*
متاسفانه شرایط فعلی اقتصادی و جوی کشور بهگونهای است که شاهد رکود شدید در عرصه فولاد هستیم که تمام آن هم نتیجه سیاستگذاری دولت است. وقتی که دولت اعلام کرد قیمت فولاد و سیمان باعث افزایش قیمت تمامشده ساختوساز میشود این حوزه نیز با مشکل روبهرو شد.
درواقع از هنگامی که مطرح شد قیمت فولاد باعث افزایش قیمت مسکن شده این توقع برای مردم ایجاد شد که قیمت فولاد بالاست و درنتیجه باید منتظر بمانند که قیمتش کاهشی شود.
با اینکه برای هر کیلو فولاد هزینههای زیادی صرف میشود اما در آخر سودی به دست نمیآید! بهطور مثال میتوان گفت که برای یک کیلو فولاد حدود یکونیم کیلووات ساعت برق مصرف میشود. از طرفی در تمام زنجیره حجم بالایی از انرژی و سرمایهگذاری صورت میگیرد تا درنهایت به میلگرد برسیم اما در آخر قیمت نهایی بسیار پایین تمام میشود!
مساله مهم این است که وقتی دولت از تاثیرگذاری قیمت فولاد بر مسکن سخن گفت اتفاقا باعث ضربه به رشد مسکن شد. درواقع یکی از بزرگترین صنایع در کشور ما مسکن بوده که مدتی است با رکود چشمگیری روبهرو شده است اما به جای اینکه دولت مشکل اصلی را حل کند تمرکز را به سمت بازار فولاد و سیمان برد که باعث شد عواقب ناگواری برای کشور رقم بخورد. در این بین مساله این است که افزایش قیمت یک ساختمان به قیمت زمین و روند بوروکراسی اداری مرتبط است. تنها گرفتن مجوز ساخت شاید ۲سال طول بکشد که خود باعث شده قیمت تمامشده خانه افزایشی شود. این در حالی است که اگر حتی قیمت ساخت را هم در نظر بگیریم سهم فولاد بین ۵ تا ۱۰درصد میشود بنابراین شاهدیم که فولاد نقش چندانی در افزایش قیمت مسکن ندارد.
امروز فولادیها در ضرر و زیان قرار گرفتهاند. در کل شرکتهای فولادی که کل زنجیره را در اختیار دارند شرایط نامساعدی دارند چه برسد به آنها که تنها یک بخش را در بر گرفتهاند. از طرفی اگر دولت عوارض صادراتی را دوباره برگرداند موضوع به شدت چالشبرانگیز میشود. با تعرفهای که برای صادرات فولاد گذاشتند شاهد آن خواهیم بود که حتی صادرات را هم از دست میدهیم. مساله مهم این است که علت اعمال تعرفه این است که اگر کالایی با کمبود روبهرو بود در نتیجه روی آن تعرفه میگذارند که جلوی صادراتش گرفته شود و در داخل استفاده شود.
این در حالی است که ما نهتنها کمبود نداریم بلکه مازاد تولید هم وجود دارد! درحالی که در تمام دنیا حتی مشوقهایی همچون کاهش هزینه مالیاتی و تعرفه وارداتی هم ارائه میدهند اما شرایط در کشور ما بهگونهای دیگر است. البته تعرفهای که در کل زنجیره گذاشتهاند برای برخی کالاها مثل آهن اسفنجی معقول است به این خاطر که ما در این عرصه کمبود داریم و باید برای آن تعرفه بگذاریم اما در حوزههای دیگر به این خاطر که مازاد وجود دارد نباید تعرفه گذاشت.
باید گفت که متاسفانه قیمت مواد اولیه و حاملهای انرژی افزایشی شدهاند. بهطور مثال قیمت برق ۵/۲برابر از اوایل سال گذشته افزایش یافته است. در نتیجه امروز تمام هزینههای فعالان اقتصادی با قیمت دلار آزاد محاسبه میشود. سال گذشته ۱۲هزار مگاوات و امسال ۱۹هزار مگاوات کمبود برق داریم. حالا اگر صادرات هم صورت نگیرد مواد فولادی در ایران افزایش یافته و رقابت داخلی باعث میشود که قیمتها پایین بمانند اما در ادامه خیلی از شرکتهای کوچک دیگر بعد از مدتی توان تولید ندارند و کارخانه را با دست خودشان خاموش میکنند! با همین روند میتوان گفت تا آخر خرداد تمام اجناس شرکتهای فولادی از نظر قیمت و کمبود منفجر میشوند. به این ترتیب اوضاع وخیمی خواهیم داشت.
در ادامه مشکل دیگر فولادیها سیاستهای ارزی دولت است. درباره سیاستهای ارزی که اخیرا در پیش گرفته شده باید گفت نظر بر این است که باید ارز حاصل از صادرات به بانک مرکزی با دلار نیمایی برگردد اما اختلاف دلار نیمایی و آزاد ۲۰هزار تومان است و ملاحظه میشود که این اختلاف زیاد است. در نتیجه وقتی قیمت صادرات کمتر از قیمت تمامشده است، این مهم باعث میشود که فعالان اقتصادی تمایلی به صادرات نداشته و درواقع صادرات برایشان توجیهی نداشته باشد. در این روند شرکتها دیگر صادر نمیکنند یا از کارت بازرگانی اجارهای استفاده میکنند. درنهایت شاهد آن خواهیم بود که کل صادرات میخوابد و دودش هم به چشم دولت و ملت میرود.
*عضو انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد