1 - 06 - 2023
نگاهی به پدیده تورم و تصمیمات اقتصادی مردم
مجید سلیمیبروجنی*
امسال سالی سختتر از سالهای قبل است؛ طی پنج سال گذشته و از سال ۱۳۹۶ به بعد هر سالی که در پیش بوده، چشمانداز مبهم و تاریکتری از سالی که در حال گذر بوده، داشته است. برای ارزیابی شرایط امروز اقتصاد ایران و ترسیم یک تصویر ساده نیازی نیست که اقتصاددان باشید بلکه میتوان با نگاهی به روند حرکتی شاخصهای کلی مانند تورم، رشد اقتصادی، سرمایهگذاری و… متوجه شد که شرایط اقتصاد تا چه اندازه بد است.
در یک سناریوی دور از انتظار احتمال میرود که دولت ابراهیم رییسی بتواند برای رفع تحریمها و خارج کردن اقتصاد از تله انزوا با غرب به توافق برسد. در این صورت با تسهیل فروش و صادرات نفت و بالا رفتن درآمدهای ارزی و باز شدن راههای تجارت کالا و انتقال پول، یک دوره تنفس کوتاه همراه با تعدیل مثبت انتظارات شکل خواهد گرفت که فرصت مناسبی برای تقویت اقتصاد و اجرای برخی اصلاحات ساختاری فراهم میکند. با این همه احتمال بروز این سناریو بسیار اندک است.
در سناریوی دوم که محتملترین است، اقتصاد ایران با همان سیاستها و راهبردهایی که در دهههای گذشته و بهخصوص در یکی، دو سال گذشته داشته پیش میرود که نتیجه آن ادامه سیطره تورم بالا و احتمالا فزاینده رشد پایین در حدود دو درصد و قرارگیری بازارها در نوسان است.
سناریوی سوم نیز که احتمال اتفاق افتادنش کمتر است اما ناممکن نیست،گرفتار شدن در بحرانهای پیاپی اقتصادی و اجتماعی است که زمینه بروز تورمهای بسیار بالا را فراهم میکند. اما اینکه کدام یک از این سناریوها در چند ماه آینده رخ دهد بیش از آنکه به تیم اقتصادی دولت یا سیاستگذار اقتصادی مرتبط باشد، به سیاستهای کلی حکمرانی کشور و همچنین اینکه نهاد دولت چه تصمیمهایی بگیرد و چه سیاستهایی را اجرا کند، وابسته است.
تورم افسارگسیخته که در نتیجه رشد روزافزون نقدینگی در اقتصاد همچون آفتاب تموز در حال آب کردن ریال به ریال سرمایه یک عمر زندگی مردم است، نتیجه تصمیمهای غلط متعددی است که در نیمقرن گذشته از سوی مسوولان گرفته شده است. زمانی که قوانین یک بازی به درستی نوشته و اجرا میشود میتوان بازیکنان را در هنگام ارتکاب خطاهای پیشبینیشده، شماتت کرد و به آنها اخطار داد، اما اگر زمین بازی استاندارد نباشد یا قوانین درستی وجود نداشته باشد آیا میتوان بازیکنان را به منظور آنچه در هنگام بازی رخ میدهد، بازخواست کرد؟
اقتصاد یک بازی هوشمند است که در آن عمل، عکسالعمل دارد. در این بازی نمیتوان بازیکنان را به خاطر آنچه بیشتر نتیجه سیاستهای سیاستگذاران است شماتت کرد. اینکه مردم برای بدیهیات پسانداز یک عمر زندگی خود به دنبال تبدیل آن به هر چیزی جز ریال هستند، مقصری جز سیاستگذار ندارد.
مردمی که داراییهایی مانند سکه، ارز و خودرو خریداری میکنند تا جایگزین ریال کنند، مقصر نیستند، بلکه مقصر سیاستگذارانی هستند که تصمیماتی میگیرند که این نتایج را به بار میآورند. نقدینگی در اقتصاد ایران طی سالهای متمادی پیوسته رشد کرده است. البته در کشورهای دیگر نیز رشد نقدینگی وجود دارد غالبا موردی و برای دورههای کوتاهمدت است. در اقتصاد ایران از اوایل دهه ۵۰ نقدینگی با درصدهای دورقمی پیوسته رشد کرده است. چرا؟ به دلیل ناترازیهای مالی و غیرمالی که در اقتصاد حاکم است. ما در بودجه ناترازی داریم. در حوزه تجارت خارجی ناترازی داریم. در سیستم بانکی ناترازی داریم. ما حتی در حوزههای آب و زیستمحیطی هم ناترازی داریم. به دلیل اینکه راهبرد توسعه کشور از اوایل دهه ۵۰ عملا مصرف منابع حاصل از افزایش منابع طبیعی بوده است. به جای اینکه از انگیزه و توان مالی و فکری و جسمی منابع انسانی خود برای تولید ثروت به عنوان راهبرد توسعه استفاده شود، راهبرد ما مصرف منابع طبیعی بوده است.
اما این منابع طبیعی کفاف خواستههای مردم و سیاستمداران را نمیدهد، از اینرو مجبور به تولید نقدینگی میشویم. در واقع این ناترازیها در نهایت خود را در نقدینگی نشان میدهد و در نتیجه نقدینگی برای سالهای متمادی است که با ارقام بالا در حال رشد است.
دولتها همواره سعی کردهاند با کمک دلارهای نفتی اثر نقدینگی را روی قیمتها سرکوب کنند اما نتوانستهاند این کار را برای مدت طولانی ادامه دهند زیرا شوکهای سیاسی و اقتصادی پیش میآمده و اجازه نمیداد دولتها سرکوب قیمتی را در سطوح قبلی قیمت ارز ادامه دهند. در نتیجه چنین شوکهایی نرخ ارز جهش میکند و به دنبال آن اثرات سرکوبشدهای که روی قیمتها داشته از بین میرود و قیمتها نیز جهش مییابند. این روزها که شاهد رشد تورم در همه بازارها هستیم برخی سیاسیون و امامان جمعه معتقدند مردم نباید با خرید کالاهای سرمایهای به نوسان بازارها دامن بزنند. آنها با تاکید بر اینکه نگهداری کالاهایی همچون سکه و دلار عملی غیراخلاقی است، سعی میکنند از طریق توصیههای اخلاقی مردم را از سرمایهگذاری در این بازارهای دارایی مصرف منع کنند. واقعیت این است که در گذشته قناعت را بسیار محترم به حساب میآوردند، اما از زمانی که تورمهای سنگین به زندگیشان تحمیل شد، متوجه شدند که برای حفاظت از اصل سرمایه خود ناچارند آن را به پناهگاه ببرند و مراقبش باشند. مردم سعی میکنند با پناه بردن به داراییهایی که افت ارزش ندارند ارزش دارایی خود را حفظ کنند. این افراد سود نمیبرند بلکه صرفا تلاش میکنند ارزش داراییهای ریالی خود را حفظ کنند. مقصر همه این اتفاقات سیاستگذارانی هستند که تصمیمات غلطشان این حال و روز خراب را برای اقتصاد به ارمغان آورده است.
* کارشناس اقتصادی