23 - 01 - 2025
نگاهی به ابعاد محدود بازیگری ایران در صنعت جهانی گاز
مهدی جلالی- چندی قبل در ستون «نقد روز» روزنامه وزین جهانصنعت یادداشتی با عنوان «کار عجیب صادرات گاز روسیه از ایران» منتشر شده بود.
نویسنده در این یادداشت نسبت به اینکه ایران گاز تولیدی روسیه را از مسیرهای ایران به دیگر کشورها به هند بفروشد، اظهار تعجب کرده و این پرسش را مطرح میسازد که چرا کشور ما باید گاز یک کشور دیگر یا رقیب خود را به جای نفتوگاز خود بفروشد؟ آنگاه نویسنده با اشاره به اینکه دو کشور در بازار نفت و گاز رقیب یکدیگر هستند و ایران قبول کرده به جای گاز خود، گاز رقیب را صادر کند و سودی اندک به دست آورد، بدون معنا تلقی کرده است.
این پرسش و این ابهام هرچند برآمده از نیت خیر و دغدغهمندی نویسنده (که نام وی افشا نشده) و روزنامه مذکور است اما به نظر میرسد همه ابعاد ماجرا را پوشش نمیدهد بنابراین هرچند اخبار رسمی در مقام تایید این خبر برنیامدهاند اما بر فرض صحت آن، چه ایرادی میتوان به این یادداشت و استدلال مربوطه وارد کرد؟
مدیرعامل شرکت ملی گاز در یک سمینار علمی هنگامی که وضع موجود را توضیح میداد، ضمن اشاره به تاسیسات و تجهیزات و ظرفیتها و همچنین کارکردهای گوناگون آن شرکت، هنگامی که به بخش مراودات بینالمللی رسید، اظهار داشت که «متاسفانه» میزان واردات گاز کشور صفر است. این لفظ خاص ناظر بر تاسف، به چه معنی است و چرا مدیرعامل شرکت ملی گاز آن لفظ را استعمال کرده است؟
همانطور که در متن یادداشت روزنامه اشاره شده است، کشور ما دومین کشور صاحب ذخایر است. رتبه اول متعلق به روسیه است. آمریکا رتبه پنجم ذخایر را دارد. از حیث تولید اما اوضاع کاملا متفاوت است. آمریکا حدود 920میلیارد و روسیه 638میلیارد و ایران حدود 251میلیارد مترمکعب گاز در سال تولید میکنند (ارقام مربوط به 2022 است).
بهتر است خودمان را با همین روسیه مقایسه کنیم. این کشور با 144میلیون نفر جمعیت چیزی حدود
سه برابر ایران تولید گاز دارد. اما آنچه بر سر این گاز میآید، داستان متفاوتی با ایران دارد.
در روسیه حدود 12درصد از گاز کشور به بخش خانگی اختصاص مییابد. این میزان به طور متعارف در طول یک دوره یکساله حدود 58درصد است و در روزهای سرد سال بعضا تا 78درصد هم میرسد.
از سوی دیگر کشورمان حدود 95درصد تولید خود را در داخل مصرف میکند ولی این نرخ برای روسیه فقط 64درصد است.
با تمام اینها در نیمه دوم سال بالغ بر حدود 300میلیون مترمکعب گاز کسری (کمبود، ناترازی یا هر اسمی که روی آن میگذارند) وجود دارد.
بیایید فرص کنیم همین امروز به یکباره حدود 300میلیون مترمکعب گاز به تولیدات کشور اضافه شود. این موضوع چه تغییری در کلیت وضع ما ایجاد میکند؟ احتمالا امسال را به راحتی پشت سر گذاشته ولی از سال بعد دوباره وارد چرخه ناترازی خواهیم شد. برای سال بعد برنامه چه خواهد بود؟
به همین خاطر است که روسیه به یک کشور بزرگ و صاحبنام در عرصه صنعت گاز در سطح جهانی تبدیل شده است اما این جایگاه به خاطر رتبه ذخایر این کشور نبوده بلکه ناشی از رفتاری است که با گاز خود میکند. همین چند روز قبل ترامپ به اروپا هشدار داد که یا باید نفت و گاز آمریکا را بخرند یا آنها را با موانع تعرفهای مواجه خواهد ساخت. این دو کشور چه رفتاری با تولیدات خود دارند که ما از آن بیبهره هستیم؟ آیا برای کشوری مثل آمریکا تقاضای داخلی گاز وجود ندارد؟ چرا این کشور کل تولید گاز خود را در اختیار بخشهای خانگی و تجاری و صنایع قرار نمیدهد؟ چرا روسیه با اقلیم نوعاً سرد همه تولیدات خود را برای شهروندان در آن زمستانهای استخوانشکن عرضه نمیکند؟
پاسخ این است که آنها رفتار «بازیگری» را در صنعت گاز پیشه کردهاند. در عرصه اقتصاد خرد و کلان ویژگیهای متعددی برای یک بازیگر اقتصادی تعریف میشود اما به طور خیلی خلاصه شاید بتوان ادعا کرد در مورد کشوری مثل ایران، بسیاری از این ویژگیها رعایت نشده بنابراین باوجود اینکه کشورمان در رتبه دوم ذخایر و احتمالا چهارمین تولیدکننده در سطح جهان است ولی متاسفانه بازیگر بزرگی در سطح بینالمللی محسوب نمیشود. به عنوان نمونه صرف اینکه یک کشور تولیدکننده بزرگی است اما این باعث نمیشود که تمام تولیدات خود را در داخل کشورش (آن هم به نرخ یارانهای) عرضه کند. این به معنای آن است که مقادیر چندانی برای صادرات به دیگر کشورها باقی نمیماند. اگر این قراردادهای صادراتی وجود نداشت، قطعا آن میزان صادرات به ترکیه هم در بخاریهای فوقکمبازده منازل میسوخت و از بین میرفت. از سوی دیگر یکی از رفتارهای بازیگری آن است که کشور به شبکه ترانزیت گاز پیوند بخورد. آنچه در روزنامه به آن اشاره شده احتمالا همین رفتار است (معلوم نیست که موضوع هند که در متن یادداشت روزنامه ذکر شده، درست باشد). بازارهای ترانزیت علاوه بر آنکه عرصه پیوندهای راهبردی کشورها را پدید میآورند، محل اخذ درآمدها نیز هستند. کشور ما سالهاست که از ترکنمستان گاز وارد میکند. عمده گاز کشور در جنوب تولید میشود واز طریق خطوط لوله و ایستگاههای تقویت/تقلیل فشار به سرحدات کشور و اقصینقاط مملکت منتقل میشود. نوار شمالی کشور در انتهای این مسیر قرار دارد و معضل کاهش فشار همواره وجود داشته است. به همین خاطر علاوه بر آرایش خط لوله برای اطمینان از فشار گاز، همواره میزانی گاز از ترکمنستان وارد میشده تا به خطوط لوله نوار شمالی کشور تزریق شود تا هموطنان شمال کشور نیز در خطر کاهش فشار قرار نداشته باشند. این مصداقی از همان رفتارهای بازیگری است. درواقع یک بازیگر قدرتمند باید به همان اندازه که تولید میکند، آمادگی ایفای سایر نقشها را نیز داشته باشد. گاهی این نقش میتواند به صورت «واردکننده» درآید و دفعهای در قالب «صادرکننده» و نوبتی هم میتواند ذیل انجام سوآپ و معوض و ترانزیت باشد. با این اوصاف اگر چناچه خبر مورد اشاره در ستون نقد روز روزنامه جهانصنعت درست باشد باید از آن استقبال کرد. بعید نیست که مدیران کلان کشور به این نتیجه رسیده باشند که باید وضع موجود تغییر کرده بنابراین به دنبال ایفای نقشهای مهمتری غیر از تولید و عرضه به داخل باشند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد