18 - 03 - 2024
نوروز؛ جشن شادی و زندگی
مصطفی اشتری*
نوروز جشن رستاخیز و نمایشی از تکرار آفرینش به یادگارمانده در تاریخ غبارگرفته است؛ جشنی که همچون دیگر جشنهای ایرانی نه زادروز و نه سالمرگ فردی است. دلیل ماندگاری و جاودانی آن جشن گاهنباره و آئین زروانی باور به آفرینش، آسمان، آب، زمین، گیاهان، جانوران و انسان در شش مرحله ایمانی است که در تورات و قرآن تکرار شده است.
«و خداوند جهان را در شش روز آفرید و روز هفتم به استراحت پرداخت.» (سفر تکوین) قرآن. «به درستی پروردگار شما آنچنان خدایی است که آسمان و زمین را در شش روز آفرید.» (سوره اعراف آیه ۵۲). ایرانیان از دیرباز تا به امروز نو شدن سال را نمادی از آفرینش میدانند و روزی که جمشید بر اهریمن پیروز شد را روز نو نامیدند و هر سال به استقبال نوروز میروند و مراسم گوناگونی را برگزار میکنند. در باور ایرانیان اهریمن برکت را از مردم زائل میکرد، جلوی باد و باران را میگرفت و نمیگذاشت سبزهزارها و درختان سبز شوند و با اشتهایی سیریناپذیر تمامی خوردنیها و آشامیدنیها را تناول میکرد که سرانجام به دستور اهورا مزدا جم به جنگ اهریمن برخاست و وی را شکست داد تا جهان از نو به حالت اعتدال و برکت برگردد. سبزهزارها و درختان سبز شدند. مردمان همهساله قبل از نوروز در ظرفی از هفت غله به نشانه هفت نوشته جاوید سبزه سبز میکنند و آن را در خوان نوروزی به هنگام فرود ارواح در ۵ روز آخر سال و استقبال از آنان به همراه دیگر تنقلات، شهد، شیرینی، آجیل هفتمغز قرار میدهند و با افروختن آتش، ورود ارواح را جشن میگیرند و به آن جشن سوری نام نهادهاند. از دیگر مراسم استقبال از نوروز، میرنوروزی یا نوروزخوانی، آتشافروزی، جمشیددر، حاجیفیروز و کوسه برنشین هستند که به پیکهای نوروزی معروفند و رسم است که مردمان به این پیکهای نوروزی هدایا یا مژدگانی میدهند. کوسه برنشین پیامآور گرما و رفتن سرما و تاریکی مردی کوسهای بوده که بر الاغی سوار شده و کلاغی در یک دست و بادبزنی در دست دیگر، خود را باد میزده و در شهر میگردیده و هدایایی دریافت میکرده است. نیمی از این هدایا متعلق به حکمران بوده و نیمی دیگر از آن او بوده و هنگام غروب از شهر خارج میشده و حق دریافت هدیه نداشته است. از مهمترین جشنهای پیش از نوروز جشن سوری یا بازگشت ارواح ۵ روز قبل از نوروز به میان بازماندگان است تا خوشی و شادمانی را به خانواده خود به ارمغان بیاورند.
بازماندگان برای خشنودی ارواح به نظافت و خانهتکانی میپردازند و خوان برای پذیرایی از آنان میگسترانند و آتشی که نشانه پاکی و روشنایی است در پشتبامها روشن میکنند. در این ایام مردم از یکدیگر خشنودی میطلبند و کینهها و خشم را میبخشند و چون ارواح به شکلهای گوناگون در بین آنان بودند سخنی به زشتی و بدخواهی بر زبان نمیرانند. فالگوشی و قاشقزنی جشن سوری برگرفته از همین باور است. بعد از حمله اعراب به ایران چون اعراب روز چهارشنبه را نحس میدانستند جشن سوری را مناسب برای رفع نحوست دانسته و از آن پس جشن سوری را چهارشنبهسوری نامیدند. از دیگر جشنهای نوروزی جشن آبریزگان است. ابوریحان بیرونی مبداء جشن را در دوران جمشید میداند. زمانی که جم بر اهریمن پیروز شد فرمان داد تا مردمان غسل کنند تا از گناهان پاک شوند و در روایت دیگر چون کیخسرو از کوهی بالا رفت و در کنار چشمهای به استراحت پرداخت فرشتهای پدیدار شد، کیخسرو از هوش برفت، بیژن پسر گودرز سر رسید و از آب چشمه به صورت او پاشید تا به هوش آید. از آن زمان آب پاشیدن به یادگار مانده و ایرانیان در اولین بامداد به کنار چشمه و چاه رفته به شستوشو پرداخته و بر یکدیگر آب پاشیده و لباس نو پوشیده و در ۵ روز اول نوروز که به نام نوروز عامه است به دیدار یکدیگر رفته و جشن سور برگزار میکنند. ششمین روز که عید بزرگ است متعلق به شاهان است. در بامداد این روز شاه بر تخت نشسته، موبدان و مغان حکومتیان بر وی وارد شده، سینی بزرگی در مقابل شاه گذاشته، موبد موبدان هفت قرص نان که از هفت غله درست شده است را به همراه هفت شاخه از درختان انار، انجیر، زیتون، شمشاد، بید و هوم در سینی نهاده و سپس هفت جام سفید که در آنها آب، شیر، عسل یا شکر، سنجد، سیر، سیب و سمنو همراه ظرفی از تخممرغ در سینیای که معروف به سینی هفتسین است قرار داده و به خواندن دعا و نیایش میپرداخت و در پایان هر یک از مردمان به دلخواه هدیهای به شاه پیشکش میکردند که نام و میزان و نوع آن در دفتری ثبت و در خزانه نگهداری میشد تا چنانچه برای هدیهدهنده تنگدستی پیش آید تا ۱۰ برابر آن از خزانه دریافت کند و چنانچه تهیدستی به رسم هدیه نارنجی به شاه داده باشد به وقت نیاز به دستور شاه نارنجی پر از سکه طلا برای رفع نیاز به او بازپس دهند. متاسفانه در زمان اعراب این هدایا را به نام نوروز به جبر اخذ و به خزانه خلیفه واریز میکردند و هیچگونه بازگشتی نداشت. آخرین مراسم عید بزرگ دادخواهی از ظلم بوده است. در این هنگام شاه از تخت پایین آمده و با اعلام اینکه اگر کسی توسط شاه و یا حکمرانان و دولتمردان مورد ظلم و تعدی قرار گرفته توسط موبد موبدان که به عنوان قاضی حضور دارد محاکمه میشد و شاکیان حضوری یا به وسیله نامه شکایت خود را از شاه یا دولتمردان اعلام میکردند و موبد موبدان حکم به عدالت صادر میکرد و اگر شاه محکوم شود باید خسارت پرداخت میکرد. این رسم نیز از بعد از حمله اعراب توسط خلفا متوقف شد. جشن نوروز تا غروب سیزدهمین روز از ماه فروردین یا بدرقه ارواح تا خارج شهر با سرور و شادمانی و انداختن سبزه به آب روان پایان میگیرد.
* پژوهشگر و پیشکسوت مطبوعات
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد