5 - 03 - 2024
نقش و جایگاه هوش مصنوعی در صنعت
محمدعبده ابطحی*- ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺍﺧﯿﺮ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻭ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺭﻭﺯﺍﻓﺰﻭﻥ ﺷﻮﮎها ﻭ ﺍﺧﺘﻼﻻﺕ، ﻓﺸﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﻧﺠﯿﺮﻩﻫﺎﯼ ﺍﺭﺯﺵ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻣﺘﺰﻟﺰﻝ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎﯼ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻭ ﺯﻧﺠﯿﺮﻩﻫﺎﯼ ﺍﺭﺯﺵ تاﺛﯿﺮ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻧﺪ، ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺍﺑﺰﺍﺭﻫﺎﯼ ﺳﻨﺘﯽ ﺭﺍﻧﺪﻥ ﺑﻬﺮﻩﻭﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﻒ ﻣﻮﺝ ﺑﻌﺪﯼ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﺐﻭﮐﺎﺭﻫﺎ، ﻧﯿﺮﻭﯼ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻣﺤﯿﻂﺯﯾﺴﺖ ﺭﺍ ﻣﯽﻃﻠﺒﺪ، لذا یکی از مهمترین ویژگیهای کارخانههای آینده، به نحوه تعامل آنها با هوش مصنوعی برمیگردد، اما بهکارگیری هوش مصنوعی در صنعت در دو سطح مختلف چالشبرانگیز است؛ اول اینکه نیروی انسانی باید مهارت لازم را برای تعامل و استفاده از هوش مصنوعی دارا باشد و دوم اینکه قابلیتهای کارخانه باید به اندازهای بالا برود که بتواند از هوش مصنوعی خلقارزش کند.
در ارتباط با مهارتهای انسانی، بخشی از مهارتها که با عنوان مهارتهای نرم شناخته میشوند، روزبهروز از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند. همانطور که هوش مصنوعی وظایف بیشتری را خودکار میکند، کارگران باید بتوانند بهطور موثر با یکدیگر و با ماشینها ارتباط برقرار کنند. تعامل چهره به چهره و به اصطلاح «مهارتهای نرم» مانند اخلاق، ارتباطات و درستکاری در حال تبدیل شدن به مهارتهای حیاتی در محیط کار میشوند که در این گزارش به تفصیل درخصوص این موارد بحث خواهد شد.
ترکیه خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی جهانی در تولید پیشرفت تثبیت کرده است و قصد دارد جایگاه خود را از طریق فناوریهای انقلاب صنعتی چهارم تقویت کند. در دهههای اخیر این کشور تلاشهای قابلتوجهی برای ارتقای جایگاه خود به عنوان یک قطب جهانی نوآوری انجام داده و در توسعه فناوریهای پیشرفته در شرکتهای پیشرو در زمینههای مختلف سرآمد است. کاربردهای فناوری هوش مصنوعی بخشی از این تلاش است. در اصل هوش مصنوعی میتواند بیش از ۱۳ تریلیون دلار را در اقتصاد جهانی باز کند و تولید ناخالص داخلی را تا ۲ درصد در سال افزایش دهد. با این حال شرکتها در تلاش هستند تا از ارزشی که برنامههای هوش مصنوعی میتوانند ایجاد کنند، بهره ببرند. این گزارش به دنبال کشف پتانسیل پنهان هوش مصنوعی در بخش تولید و سیستمهای انتها به انتهای مربوطه با ارائه موارد کاربرد عملی و توانمندسازیهای حیاتی برای کمک به مهار پتانسیل آن است. همراه با بحران انرژی و کمبود موادی که جهان با آن مواجه است، بازیگران تولید باید برای افزایش کارایی و پایداری از روشهای عملیاتی سنتی فراتر بروند.
چالشهای دوگانه پیشرفت فناوری و پریشانی سیاسی – اجتماعی شکلهای جدیدی از همکاری را میطلبد که به تقاضای افزایشیافته برای بومیسازی پاسخ میدهد و در عین حال محرکهای اتصال که تاثیر جهانی را شکل میدهند، میشناسد. با اذعان به این موضوع مرکز انقلاب چهارم صنعتی ترکیه که با پشتیبانی وزارت صنعت و فناوری و توسط انجمن کارفرمایان صنایع فلزی ترکیه (MESS) تاسیس شده است، به شبکه مراکز انقلاب چهارم صنعتی مجمع جهانی اقتصاد (WEF) پیوست که مهمترین پلتفرمی است که به رهبران کمک میکند تا فناوریهای نوظهور را پیشبینی و پذیرش فراگیر و پایدار آنها را هدایت کنند. این شبکه تجربه و اقدامات عملیاتی و اجرایی را با همکاری یادگیری و مقیاسبندی مبتنیبر شبکه جهانی پیوند میدهد. این گزارش خروجی مشارکت در حال انجام بین پلتفرم WEF برای شکل دادن به آینده تولید پیشرفته و زنجیرههای ارزش و پلتفرم شکل دادن به آینده حکمرانی فناوری هوش مصنوعی و یادگیری ماشین و مرکز انقلاب چهارم صنعتی در ترکیه وابسته به MESS است. این مطالعه موردی امکانسنجی و مقیاسپذیری هوش مصنوعی در تولید را برجسته و چندین فرصت و درسآموخته از جامعه در مورد چگونگی افزایش کارایی عملیاتی پایداری و مشارکت نیروی کار در تولید و زنجیرههای ارزش با استفاده از هوش مصنوعی را شناسایی میکند. امیدواریم این گزارش به تصمیمگیرندگان درک بهتری از نحوه رمزگشایی پتانسیل استفادهنشده هوش مصنوعی صنعتی ارائه دهد.
ظهور هوش مصنوعی به عنوان عامل تغییردهنده بخش تولید
مانند هر انقلاب دیگری ما در عصر تغییرات سریع هستیم، زیرا موجی از نوآوری سیستمهای قدیمی مدلهای تجاری و کل صنایع را برای ایجاد فرصتهای جدید از بین میبرد در حالی که بیشتر سازمانها نیاز به پذیرش فناوریهای جدید را درک میکنند. شکستن مراحل اولیه پذیرش اغلب یک چالش جدی است.
مجمع جهانی اقتصاد در گزارشی و با جزئیات بیشتر به مسائل پیش روی بخش تولید در هنگام پذیرش فناوریهای جدید پرداخته و شرکتهای پیشرو را که در حال نمایش آینده هستند، تحت عنوان فانوس دریایی شناسایی کرده است. کارخانههای فانوس دریایی در شرکتهای بزرگ و کوچک در همه صنایع و مناطق یافت میشوند. به جای جایگزینی اپراتورها با ماشینها، کارخانههای فانوس دریایی کار را تغییر میدهند تا آن را کمتر، تکراری جالبتر متنوعتر و مولد کنند.
این گزارش در مورد خطرات رکود بهرهوری و به اصطلاح برزخ پایلوت- که در آن شرکتها نمیتوانند فراتر از مرحله آزمایشی نوآوری حرکت کنند – هشدار میدهد. این تحقیق با همکاریMcKinsey & Company انجام شده و بیش از ۱۰۰۰ سازنده پیشرو را بررسی دقیق کرده و شامل بازدید از پیشرفتهترین سایتهای تولیدی برای دیدن درسهایی بوده که میتوان آنها را آموخت. آنها دریافتند که فانوسهای دریایی توانستهاند عملیات خود را در سه حوزه کلیدی زیر تطبیق دهند:
– قابلیت اتصال
– هوشمندی
– اتوماسیون انعطافپذیر
و این ابر روندها طرحی را برای سایر تولیدکنندگان ارائه میدهند تا از آن پیروی کنند. این گزارش تجزیه و تحلیل دقیقی از دو شرکت بهطور خاص ارائه میدهد؛ اولا کارخانه Procter & Gamble در Rakona در جمهوری چک که حدود ۴ میلیون عدد در روز مایعات ظرفشویی پودر و تقویتکننده پارچه تولید کرده است. در مواجهه با تغییر تقاضای مشتریان و افزایش فشار بازار، مدیریت کارخانه تصمیم گرفت ۱۰۰ سازمان را در نوآوری دیجیتال مشارکت دهد و به همه کارکنان مهارتهای لازم برای پذیرش فناوریهای جدید مانند تجزیه و تحلیل روباتیک هوشمند و ساخت مواد افزودنی داده شد. این مهارتهای جدید منجر به تنظیم جهت دیجیتال کنترل کیفیت در فرآیند یک سیستم بستهبندی جهانی و همگامسازی زنجیره تامین انتها به انتها شد. نتایج چشمگیر بود؛ تنها در سه سال بهرهوری در شرکت ۱۶۰ درصد افزایش یافت در حالی که رضایت مشتری ۱۱۶ درصد افزایش یافت و در همان زمان هزینههای کارخانه تا ۲۰ درصد کاهش یافت.
ثانیا، Elettrotecnica Rold Srl یک شرکت کوچک و متوسط ایتالیایی با تنها ۲۵۰ کارمند است که قفل درب ماشین لباسشویی را تولید میکنند، اما اندازه و بودجه محدود آن شرکت را از پذیرش کامل تحول دیجیتال باز نداشت. داشبوردهای دیجیتال را برای نظارت بر اثربخشی کلی تجهیزات معرفی کرد، جمعآوری بلادرنگ دادههای تولید را پیادهسازی کرد، از جمعآوری دادهها براساس دستگاههای اینترنت اشیا برای مدلسازی هزینه استفاده و از طریق نمونهسازی سریع طراحی نوآوری کرد. نتایج با رشد ۸-۷ درصدی کل درآمد شرکت بین سالهای ۲۰۱۷-۲۰۱۶ چشمگیر بود.
قدرت هوش مصنوعی
با به هم پیوستن شبکهها و سیستمها با اجزای مختلف دیجیتالی یک فرآیند تولید، تولیدکنندگان پیشرو میتوانند از هوش مصنوعی برای برنامهریزی نظارت و بهبود مستمر خروجی استفاده کنند. از آنجایی که کلاندادهها و الگوریتمها تولید را کارآمدتر میکنند، پذیرش زودهنگام فناوری به تولیدکنندگان آیندهنگر برتری قدرتمندی نسبت به رقبای خود میدهد. تحقیقات نشان میدهد نشستن و منتظر ماندن برای عرضه فناوری ارزانتر یا بهتر بهصرفه نیست. مککینزی پیشنهاد میکند که پیشتازان هوش مصنوعی میتوانند انتظار افزایش ۱۳۲درصدی جریان نقدی را به دلیل افزایش بهرهوری داشته باشند، در حالی که این رقم برای دنبالکنندگان فقط ۱۰درصد است. در یک بخش تولید دائما در حال تحول، تولیدکنندگان باید چابک باشند و از انعطاف کافی در عملیات خود اطمینان حاصل کنند تا سریعا با نیازهای متغیر بازار و تحولات فناوری سازگار شوند.
نیاز به تعویض تجهیزات برای هر انقلاب صنعتی
برخلاف برخی دورههای قبلی تغییرات چشمگیر در بخش تولید بسیاری از مزایای انقلاب صنعتی چهارم را میتوان بدون نیاز به زیرساختهای جدید مهار کرد. وضعیت امروز بسیار متفاوت از انقلاب صنعتی اول است؛ جایی که تجهیزات مکانیکی جایگزین ماشینهای بافندگی فردی شدند یا در زمان اتوماسیون که ابزارها با ماشینهای گرانقیمت جایگزین شدند، بسیاری از عملیاتهای فانوس دریایی امروزی با تغییر زیرساختهای تولیدی موجود با اضافه شدن برخی ماشینآلات جدید منتخب ایجاد شدند. نتیجه افزایش بهرهوری بالا برای هزینه سرمایه محدود است؛ جایی که سود بهرهوری بسیار بیشتر از هزینههای سرمایهای اتخاذ فناوریهای جدید است.
مهارتهای مورد نیاز در محیط کار تولیدی جهت بهرهبرداری از هوش مصنوعی
هرجومرج اخیر در OpenAl ریشه در درگیری بین فناوران خوشبین و کسانی داشت که در مورد اینکه آینده مبتنی بر هوش مصنوعی ما چگونه به نظر میرسد، تردید دارند. نسخه کوچکتری از این نبرد در محیطهای کاری در سرتاسر جهان در حال انجام است، زیرا شرکتها فناوریهای جدید هوش مصنوعی را در جریان کاری خود قرار میدهند.
بسیاری از کارمندان و مدیران از اینکه چگونه هوش مصنوعی میتواند کار آنها را آسانتر و کارآمدتر کند هیجان زده هستند، اما برخی دیگر نگران آن هستند که هوش مصنوعی جایگزین افراد شود، خلاقیت و نبوغ را کاهش دهد، مهارتهای خود را منسوخ و مکانهای کاری ایجاد کند که بیشتر احساس ماشینمحوری و کمتر انسانی داشته باشند.
به جای آینده بیروح و روباتیکی که برخی افراد از آن میترسند، پیشبینی میشود که ادغام هوش مصنوعی مستلزم آن است که محیطهای کاری حتی انسانمحورتر شوند. آخرین تحقیقات نشان میدهد که در عصر هوش مصنوعی کارفرمایان انتظار دارند بهطور فزایندهای برای مهارتهای نرم ارزش قائل شوند که تعاملات انسانی و فرهنگهای شرکتی غنی و انسانمحور را تقویت میکند. آنها پیشبینی میکنند که هوش مصنوعی زمانی بهترین کارایی را خواهد داشت که استعداد افراد را افزایش دهد و به ایجاد ارتباط انسانی کمک کند.
در یک مطالعه جدید، نزدیک به ۷۰۰ رهبر کسبوکار در مورد مهارتهایی که کارمندان به آن نیاز دارند، مورد بررسی قرار گرفتهاند. شرکتکنندگان از طیف وسیعی از صنایع و نقشهای شغلی بودند. از آنجایی که کارگران و مشاغل برای رقابتی ماندن تلاش میکنند، برخی در حال تقویت مهارتهای فنی خود هستند. تحقیقات نشان میدهد که کارمندان و شرکتها باید در عوض توسعه مهارتهای نرم بهویژه در مورد اخلاق و ارتباطات بینفردی را در اولویت قرار دهند.
مهارتهای نرم انسانمحور
در حالی که بسیاری میترسند هوش مصنوعی محل کارشان را بیروح کند، اما تحقیقات نشان میدهد که در واقع میتواند ما را به بهبود مهارتهای نرم انسانمحور خود سوق دهد. کارگران و شرکتها باید در مورد پرورش این مهارتها آگاه باشند؛ مهارتهایی که غالبا تسلط بر آنها دشوارتر است و اغلب به نفع مجموعههای مهارتهای فنی کنار گذاشته میشوند.
اگر فعالیتها بهطور متفکرانه انجام شود، تمرکز مجدد بر مهارتهای نرم میتواند منجر به بهبود چشمگیر محیطهای کاری شود که در آن ارتباط انسانی ارزشهای قوی ارتباطات غنی و نوآوری پویا فراوان است. هوش مصنوعی ما را برای رویارویی با بسیاری از مسائل پیچیده محل کار به چالش میکشد و اگر با دقت به آن رسیدگی کنیم فرصتهای موفقیت و فرصتهای جدید بیپایان است. این ما هستیم که تصمیم میگیریم که آیا به هوش مصنوعی اجازه بدهیم مهارتها و ارتباطات ارزشمند منحصر به فردی را که ما را انسان میسازد، افزایش دهد یا کاهش.
گزارش استعدادهای جهانی لینکدین نشان میدهد که ۹۲ درصد از متخصصان با استعداد اطلاع دادهاند که در استخدام مهارتهای نرم به همان اندازه یا مهمتر از مهارتهای سخت هستند. همین مطالعه نشان میدهد که ۸۹ درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی گفتهاند که وقتی استخدام جدید به نتیجه نمیرسد، به این دلیل است که مهارتهای نرم مورد نیاز را ندارند.
شرکتها در سراسر زنجیرههای ارزش اکنون با بحران انرژی و کمبود مواد و اجزای کلیدی مواجه هستند، حتی زمانی که هنوز در حال بهبود و سازگاری با اثرات ۱۹COVID- هستند. پیچیدگی چالشهای تاثیرگذار بر عملیات، نیاز به فراتر رفتن از ابزارهای سنتی افزایش بهرهوری برای کشف موج بعدی ارزش و رسیدگی به چالشهای پایداری و نیروی کار را میطلبد، هوش مصنوعی میتواند عصر جدیدی را در سفر تحول دیجیتال ایجاد کند و پتانسیل فوقالعادهای را برای متحول کردن صنایع به منظور دستیابی به کارایی پایداری و مشارکت بیشتر نیروی کار با ایجاد بینشهای جدید از مقادیر زیادی داده ارائه دهد. باوجود این، پتانسیل ایجاد ارزش امیدوارکننده استقرار هوش مصنوعی در تولید و زنجیرههای ارزش همچنان پایینتر از سطح مورد انتظار است.
براساس یک نظرسنجی جهانی که در چهار سال گذشته از بیش از ۳۰۰۰ شرکت در صنایع و مناطق جغرافیایی انجام شده است، تعداد فزایندهای از شرکتها ضرورت کسبوکار برای بهبود شایستگیهای هوش مصنوعی خود را تشخیص میدهند:
– ۷۰ درصد از پاسخدهندگان میدانند که چگونه هوش مصنوعی میتواند ارزش تجاری ایجاد کند.
– ۵۹ درصد دارای استراتژی هوش مصنوعی هستند.
– ۵۷ درصد تایید میکنند که شرکتهای آنها در حال اجرای آزمایشی با استقرار هوش مصنوعی هستند.
باوجود این روندها از هر ۱۰ شرکت تنها یک شرکت معتقد است که با هوش مصنوعی مزایای مالی قابلتوجهی ایجاد میکند. در حالی که سازندگان اهمیت و فوریت تعبیه هوش مصنوعی را در فرآیندهای خود تصدیق میکنند و در حالی که شرکتهای پیشرو قبلا آن را در فرآیندهای تجاری خود درونی کردهان، بسیاری از تلاشهای خود برای به دست آوردن ارزش از آن ناامید شده و در توسعه قابلیتهای هوش مصنوعی مناسب عقب ماندهاند. درک هدف و نقش هوش مصنوعی کلید حل چالشهای تولید است. با رویکردی مشکلگرا تلاشهای هوش مصنوعی را میتوان به اهداف تجاری واضح مرتبط کرد و به واحدهای تجاری و عملکردهای تجاری علاقه مشترکی در موفقیتآمیز کردن تحول میدهد.
این گزارش مزایایی را که میتوان از طریق هوش مصنوعی صنعتی و برنامههای کاربردی موفق هوش مصنوعی در صنایع بهدست آورد، درسهای آموختهشده و تاثیرات ملموس در صنعت را روشن میکند. رایزنیهای انجامشده با جامعه ابتکاری چندجانبه نشان میدهد که هوش مصنوعی سمتی به مردم کمک میکند تا به روشی هوشمندانهتر، ایمنتر و کارآمدتر کار کنند. با این حال برای باز کردن پتانسیل کامل آن شرکتها نیاز به درک موانع فعلی برای پذیرش و یک رویکرد ساختاریافته برای غلبه بر آنها دارند. بنابراین این گزارش همچنین یک نمونه از یک راهنمای گامبهگام برای اجرای موفقیتآمیز موارد کاربرد از هوش مصنوعی صنعتی مقیاسپذیر را ارائه میدهد.
باز کردن قفل ارزش در تولید از طریق هوش مصنوعی
انقلاب هوش مصنوعی امکان تبدیل مقادیر زیادی از دادهها را به بینشها و پیشبینیهای عملی میدهد که میتوانند انگیزهای برای فرآیندهای دادهمحور ایجاد کنند. شرکتهای تولیدی با استفاده از مکانیسمهای مختلف ارزش را از هوش مصنوعی میگیرند که رایجترین آنها حذف کارهای زائد حل مشکلات موجود و آشکار کردن ارزشهای پنهان با تجزیهوتحلیل و شناسایی الگوها در دادههاست. هوش مصنوعی برای تقویت وظایفی مانند طبقهبندی، تخمین مستمر، خوشهبندی، بهینهسازی تشخیص ناهنجاری رتبهبندی توصیهها و تولید داده برای حل مشکلات صنعتی استفاده میشود.
رایزنی با مدیران ارشد پلتفرم مجمع جهانی اقتصاد برای شکلدهی به آینده تولید پیشرفته و زنجیرههای ارزش و پلتفرم شکلدهی به آینده حکمرانی فناوری هوش مصنوعی و یادگیری ماشین و همچنین اعضا و شرکای مرکز انقلاب صنعتی چهارم ترکیه، مشخص میکند که هوش مصنوعی میتواند به ایجاد یک تغییر کلی در تولید کمک کند و مزایای قابلتوجهی را در سه دسته به همراه داشته باشد:
– عملکرد عملیاتی با خودکارسازی و بهینهسازی فرآیندها و وظایف معمول افزایش بهرهوری و کارایی عملیاتی بهبود کیفیت به عنوان مثال کاهش عیوب پیشبینی خرابیهای ناخواسته و بهینهسازی پارامترهای تولید.
– پایداری با بهینهسازی مصرف مواد و انرژی، افزایش بازده انرژی، کاهش نرخ ضایعات و افزایش طول عمر دستگاه.
– افزایش کارآمدی نیروی کاری با هدایت فرآیند تصمیمگیری و تنظیم پارامترها، افزایش دقت پیشبینیها، کاهش وظایف تکراری و افزایش تعاملات انسان و روبات.
موانع مشترک برای پذیرش هوش مصنوعی صنعتی
شرکتها هنوز بهطور کامل پتانسیل چشمانداز سیستمهای تولیدی مبتنی بر هوش مصنوعی را درک نکردهاند. برای باز کردن ارزش دستنخورده هوش مصنوعی صنعتی، مشخص کردن منبع تلاشهای یک شرکت و تعریف مواقع، مسیر جدیدی را برای اندیشیدن و استخراج راهحلهای مناسب برای غلبه بر آنها باز میکند. از آنجایی که موانع پذیرش هوش مصنوعی سازمانی، استراتژیک و فنی است، درک آنها به شناسایی مسیری برای پیادهسازی برنامههای کاربردی هوش مصنوعی مقیاسپذیر کمک میکند. رایزنی با بیش از ۳۵ مدیر ارشد عملیات کارشناسان فناوری و دانشگاهیان، ۶ چالش را شناسایی کرده است که مانع پذیرش هوش مصنوعی در تولید و زنجیره ارزش میشود.
عدم تطابق بین قابلیتهای هوش مصنوعی و نیازهای عملیاتی
تولیدکنندگان اغلب پروژههای هوش مصنوعی را براساس قابلیتهای فنی موجود به جای تمرکز بر تاثیر بر عملیات تجاری انتخاب میکنند. تطابق بین نقاط فشار کسبوکار و فناوریهای هوش مصنوعی همیشه بهطور کامل در نظر گرفته نمیشود، بنابراین راهحلهای هوش مصنوعی ممکن است از نظر فنی امکانپذیر باشند، اما نتوانند یک مشکل مرتبط و تاثیرگذار را حل کنند.
این عملیات باعث عدم تطابق انتظارات و مانع پذیرش گستردهتر آنها در تولید میشود. ساختن یک مورد تجاری محکم با رویکردی مشکلگرا که نیازهای کسبوکار را به وضوح تعریف میکند و ارزش یک راهحل هوش مصنوعی در مقایسه با راهحلهای جایگزین را مشخص میکند، اولین قدمها برای غلبه بر این مانع برای پذیرش است.
فقدان رویکرد استراتژیک و ارتباطات رهبری
استراتژی هوش مصنوعی و برنامه ارتباطی واضح در شرکتها اغلب نادیده گرفته میشوند. بدون حامیان مالی مناسب و رهبران متعهد برای شروع گفتوگو و جمعآوری نیاز از کاربران نهایی، نصب برنامههای هوش مصنوعی در سراسر شرکت امکانپذیر نیست. بیمیلی نیروی کار از آنجایی که هوش مصنوعی روشهای کار را تغییر میدهد، میتواند مانع بزرگی در عمل باشد، اما برقراری ارتباط با رویکردهای استراتژیک و تبیین مزایا و فرآیندهای جدید میتواند به افزایش تمایل کاربران نهایی برای پذیرش آن در کارهای روزمره کمک کند.
مهارتهای ناکافی در حوزه مشترک هوش مصنوعی و عملیات
مشاوران خارجی یا کارشناسان فناوری اطلاعات که درک محدودی از الزامات تولید در سطح محیط عملیاتی تولید را دارند، اغلب پروژههای هوش مصنوعی را رهبری میکنند. با این حال برای موفقیت برنامههای کاربردی هوش مصنوعی نیاز این افراد باید در قالب تیمهایی توسعه یابند و پیادهسازی توسط تیمهای متقابل با تخصصهای متنوع در زمینه همگرایی فناوری اطلاعات، فناوری عملیاتی دادهها و فناوریهای هوش مصنوعی میتواند به موفقیت پروژهها در محیط عملیاتی تولید کمک شایانی کند. این امر مستلزم ارتقای مهارت نیروی کار و جذب استعدادهای جدید در تولید است.
در دسترس بودن دادهها و عدم وجود ساختار حکمرانی داده
استفاده از مدلهای یادگیری ماشینی نیازمند آموزش روی مقادیر زیادی از دادهها برای تشخیص الگوها و روابط است. با این حال شرکتهای تولیدی اغلب بر مجموعه دادههای کوچک و دادههای تکهتکه تکیه میکنند که مانع از دقت بینشهای حاصل میشود حتی در صورت موجود بودن این مجموعه دادهها ممکن است موارد شکست مناسب یا موقعیتهای فرآیند مربوطه را نشان ندهند و عمدتا قابل تعامل نیستند.
ایجاد یک منبع اطلاعاتی واحد تضمین میکند که کسبوکارها براساس دادههای استاندارد شده و مرتبط در سراسر سازمان عمل میکنند. برای غلبه بر این چالش به اشتراکگذاری دادهها در سراسر مرزهای شرکتها میتواند از تلاشهای مشترک برای اتخاذ تکنیکهای هوش مصنوعی در بخش تولید حمایت کرده و به نوبه خود بر مجموعهای از عوامل موفقیت سازمانی و فناوری تکیه کند.
فقدان مدلهای هوش مصنوعی قابل توضیح در بخش تولید
درک مدلهای هوش مصنوعی به عنوان سیستمهای پیچیده غیرشفاف و غیرقابل تفسیر مانع استقرار آنها میشود. تولیدکنندگان به مدلهای هوش مصنوعی نیاز دارند که برای ایجاد اعتماد در پیشبینیها و نتایج خاص یا قابل تفسیر برای کارشناسان حوزه برای پذیرش آنها باز و شفاف باشند. پیشبینیهای ارائهشده توسط هوش مصنوعی باید معنادار و قابل توضیح دقیق و دارای مکانیسم هشداردهنده برای به حداقل رساندن خطرات باشند. ابزارها و تکنیکهای قابل توضیح هوش مصنوعی به متخصصان اجازه میدهد تا نتایج خود را در قالبی توجیه کنند که کاربران سازنده بتوانند آن را درک کنند. هرچه اعتماد به خروجی مبتنی بر هوش مصنوعی بیشتر باشد، استقرار هوش مصنوعی سریعتر و گستردهتر میتواند اتفاق بیفتد.
تلاشهای قابلتوجه برای سفارشیسازی در سراسر عملیات تولید
کارخانهها سیستمهای مهندسی پیچیدهای هستند و مدلهای هوش مصنوعی برای تطبیق با هر فرآیند و مطابقت با محدودیتهای آن به پیکربندی نیاز دارند. از اینرو نمیتوان به سادگی مدلهای آموزشدیده هوش مصنوعی را از یک مورد کاربرد تولیدی به مورد دیگر اعمال کرد. طراحی یک مجموعه یادگیری ماشین و پیشپردازش آموزش و آزمایش مدلهای هوش مصنوعی برای سفارشیسازی نیاز به مداخله دستی دارد که هنوز کاملا خودکار نیست. علاوهبر این، شرکتهای صنعتی برای یافتن سختافزار و نرمافزار تجاری در دسترس با ویژگیهای هوش مصنوعی که نیاز به سفارشیسازی جزئی دارند، تلاش میکنند. روشن کردن این چالشها و درک آنها میتواند به شناسایی راهحلها و رویکردهای مناسب برای غلبه بر آنها کمک کند. دیجیتالی شدن و هوش مصنوعی میتوانند عصر جدیدی را برای بهبود مستمر در تولید فراتر از ابزارهای سنتی افزایش بهرهوری ایجاد و در نتیجه ارزش بیشتری را خلق کنند. اگرچه سازندگان پیشرو قبلا از مزایای قابلتوجهی از برنامههای هوش مصنوعی بهره بردهاند، اما برخی هنوز در تلاش برای شروع و به دنبال چارچوب مشترکی هستند که راه را برای استقرار هوش مصنوعی در تولید با بازگشت سرمایه مثبت هموار کند. این مطالعه نشان داده است که میتوان با یک رویکرد کلنگر پتانسیلهای دستنخورده هوش مصنوعی را کشف کرد. توسعه برنامههای کاربردی مبتنی بر هوش مصنوعی با بسترسازی و برخی مراحل اساسی آغاز میشود. با یک رویکرد گامبهگام و مرحلهای و مجموعه ابزار مورد نیاز بخش تولید میتواند چشماندازهای جدیدی برای غلبه بر چالشهای مهم خود بهدست آورد. برای انجام این کار، مرکز نوآوری INC چارچوبی را با عنوان Al Navigator توسعه داده است. این چارچوب شامل یک مجموعه ابزار ساختاریافته برای کمک به شرکتها برای دستیابی به پتانسیل استفادهنشده هوش مصنوعی و شناسایی موارد کاربرد با بیشترین شانس برای اجرای موفقیتآمیز است.
*پژوهشگر اقتصادی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد