22 - 10 - 2019
نصب کارتخوان یا تلهگذاری مالیاتی در مطب پزشکان
غلامرضا کیامهر
به درستی نمیدانم این توصیه معروف از کدامیک از فلاسفه بزرگ یونان قدیم است که گفته است افراد سه قشر جامعه باید همیشه مورد تکریم و احترام قرار گیرند، در رفاه و آسایش زندگی کنند و هیچگونه دغدغه معیشتی نداشته باشند؛ نخست معلمان که تربیتکنندگان مدیران فردای جامعه هستند، دوم گزمهها و پاسبانان که نظم و امنیت و آرامش جامعه را تامین میکنند و سوم قضات و دادرسانی که پاسداران قانون و اجرای عدالت در جامعه به حساب میآیند و در انجام وظایف خود نباید تحت تاثیر وسوسههای صاحبان ثروت و مکنت قرار گیرند.
امروز هزاران سال از توصیههای آن فیلسوف بزرگ میگذرد و به اعتقاد نویسنده به دلیل تغییر و تحولات گستردهای که در این مدت زمان طولانی در ساختار جوامع بشری و در سبد اولویتهای زندگی انسانها ایجاد شده، اگر آن فیلسوف امروز در قید حیات میبود، بدون شک قشرهای دیگری از مردم جامعه را که باید در زندگی از رفاه و آسایش بیشتری برخوردار باشند و در همه جا مورد تکریم و احترام آحاد جامعه قرار گیرند، اضافه میکرد که درمانکننده بیماریها و آلام جسمی انسانها یعنی جامعه پزشکان در زمره مهمترین این قشرها قرار داشتند هرچند متاسفانه در جامعه ما به هیچیک از توصیههای فیلسوف بزرگ یونانی در خصوص آن سه گروه اجتماعی خصوصا معلمان توجهی نشان داده نشده که افراد جامعه پزشکان ما نیز مورد انواع بیمهریها هم از سوی برخی مراجع دولتی همچون سازمان امور مالیاتی و متاسفانه هم از سوی پارهای از رسانهها و اهالی مطبوعات قرار گرفته و میگیرند و این درست در نقطه مقابل تکریم و احترامی است که پزشکان در جوامع پیشرفته امروزی برخوردارند و متقابلا پزشکان نیز با روحیه شادتر، مطمئنتر و آرامتر دانش و تخصص پزشکی خود را در راه درمان بیماران خود به کار میاندازند. به همین دلیل است که در این قبیل جوامع ضریب درجه رضامندی مردم از پزشکان و خدماتی که از آنها دریافت میکنند، به مراتب بالاتر از جامعه ماست که در آن پزشکان همواره آماج انواع اتهامها و بیمهریها قرار میگیرند. شاهد این مدعا میل و اشتیاق فراوانی است که برخی از بلندپایگان و بزرگان جامعه خودمان برای درمان بیماریهای کوچک و بزرگ خود نزد پزشکان و مراکز درمانی خارج از کشور نشان میدهند. طرفه آنکه حتی در آن کشورها هم سروکار اغلب این بزرگان به مطب پزشکان مهاجر ایرانی میافتد که جایگاه رفیعی در جامعه میزبان خود دارند و در رفاه و آسایش زندگی میکنند. برخی محافل و تریبونها به تجاری شدن حرفه پزشکی در کشور و علاقه پزشکان به کسب پول و ثروت متهم میکنند. باید از این منتقدان پرسید مگر آموزشوپرورش در کشور ما سالهاست به یک تجارت بزرگ و عاملی برای طبقاتی کردن امر تحصیل و علمآموزی در کشور ما تبدیل شده است؟ مگر بسیاری از پزشکان امروزی ما محصول همین مدارس و دانشگاههای به اصطلاح غیرانتفاعی نیستند که دانشآموزان و دانشجویان برای تحصیل در آنها باید همه ساله چند ده میلیون تومان بابت تحصیل در آنها شهریه بپردازند؟
پس چرا وقتی که نوبت حرفه پزشکی میرسد انگ تجاری شدن به آن میزنیم و از سیر تا پیاز عملکرد جامعه پزشکی کشور ایراد میگیریم. در مملکتی که کسانی هزاران میلیارد تومان اختلاس میکنند و رانتخواران حرفهای و از ما بهتران از راه رانتخواریهای پنهان و آشکار یکشبه ثروتهای نجومی به دست میآورند و فعالان حرفه دلالی و واسطهگری بیآنکه نام و نشانی از خود بر جای گذارند و بسیاری مالیات به دولت بپردازند ثروتاندوزی میکنند از همه جوانب زندگی در حد اعلا برخوردار میشوند اما انتظار داریم پزشکی که علاوه بر تحصیلات دوره ابتدایی و متوسطه، افزون بر دلال، از بهترین سالهای عمر و جوانی خود را صرف تحصیلات پزشکی و دورههای بسیار دشوار و جانفرسای تخصصی آن کرده و تازه پس از فارغالتحصیلی و انجام خدمت سربازی چند سالی هم در شهرهای کوچک و روستاهای دورافتاده کشور در خدمت معالجه و درمان بیماران کمبضاعت و بیبضاعت بوده حق ندارد در باقیمانده سالهای عمر با پرداختن به حرفه پزشکی در رفاه و آسایش کامل زندگی کند؟ اگر نظام درمانی کشور به دلیل عدم اختصاص توجه کافی و انواع و اقسام نواقص ساختاری قادر به ارائه خدمات مناسب درمانی و بهداشتی به مردم نیست. اگر داروهای مورد نیاز مردم در داروخانهها پیدا نمیشود، اگر قیمت دارو گران است و اگر بیمههای درمانی به وظایف و مقررات خود در قبال بیمهشدگان به درستی عمل نمیکنند، اگر به دلیل تحریمها و بالا بودن نرخ ارز قیمت وسایل و تجهیزات پزشکی مورد نیاز پزشکان و مراکز درمانی هر روز بالا و بالاتر میرود و پزشکان را ناگزیر به افزایش نرخ خدمات خود میکند چرا کاسه کوزهها و همه این مشکلات را بر سر پزشکان و جامعه پزشکی کشور میشکنیم و آنها را از ادامه کار و خدمت به مردم دلسرد میکنیم و زمینه را برای مهاجرت هر چه بیشتر آنها به خارج از کشور فراهم میسازیم. از همه بدتر رفتار بسیار تجاری و کاسبکارانهای است که سازمان امور مالیاتی به نیابت از دولت در قبال پزشکان در پیش گرفته و با راه انداختن هیاهو و جنجال رسانهای در جامعه از پزشکان خواسته اقدام به نصب کارتخوان در مطبهای خود کنند. سازمان پزشکی به زعم خود میخواهد با این اقدام به اصطلاح نظارت بیشتری بر میزان درآمد مشمول مالیات پزشکان داشته باشد و این یعنی قرار دادن پزشکان در ردیف فراریان مالیاتی یعنی بدترین تعرضی که میتواند به کرامت انسانی و حریم حرمت اعضای جامعه پزشکی کشور شود و نوعی فضای تقابل و تخاصم را میان مردم و کسانی که مسوولیت درمانی و شفای بیماریهای آنها را برعهده دارند و این مهم از عهده هیچ کس دیگری جز خود پزشکان ساخته نیست ایجاد کند. اگر دولت جلوی حیف و میلها و ریختوپاشهای خود را بگیرد و از بروز مفاسد کلان اقتصادی و اختلاسهای آشکار و پنهان در سازمانهای دولتی، شرکتها و بنگاههای اقتصادی وابسته به دولت همچون شستا و شرکت سرمایهگذاری فرهنگیان و امثال اینها جلوگیری کند، دیگر نیازی به این همه سختگیری و تلهگذاریهای مالیاتی بر سر راه پزشکان و متولیان اصلی امر درمان و سلامت مردم نخواهد داشت. تا زمانی که سازمان امور مالیاتی ما به پزشکان و صاحبان همه کسبوکارهای کوچک و بزرگ به چشم متخلف و فراری از پرداخت مالیات نگاه میکند و اساس کار خود را بر نادرست بودن اظهارنامههای مودیان مالیاتی قرار میدهد، این قبیل تلهگذاریهای مالیاتی راه به جایی نخواهد برد و شکستن حریم حرمت و کرامت انسانی اعضای جامعه پزشکی ما یعنی کسانی که حتی در شعر و ادبیات ایران از قدیمالایام جایگاه والایی داشته و شعرا همگان را از آزرده ساختن خاطر آنان برحذر داشتهاند راه به جایی نخواهد برد که شاعری فرموده است:
چو به گشتی طبیب از خود میازار
چراغ از بهر خاموشی نگهدار
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد