5 - 02 - 2024
نرخ سود ۳۰ درصدی؛ تهدید یا فرصت؟
یک کارشناس مالی گفت: در شرایط کنونی که بازارها به دنبال ایجاد ثبات هستند، سیاستگذاران در بهرهگیری از دانش مدیریت ریسک عقب ماندهاند. به گزارش صدای بورس، عبدالرضا عیسوندحیدری گفت: در شرایط کنونی که بازارها به دنبال ایجاد ثبات هستند، سیاستگذاران در بهرهگیری از دانش مدیریت ریسک عقب ماندهاند. در عصر حاضر که هوشمندسازی فرآیندهای سنتی و انسانی کاملا در حال تغییر و تبدیل است همچنان در محیط کلان اقتصادی ایران به صورت تکبعدی به مسائل و چالشها نگریسته میشود. در شرایطی که نرخ ارز برای رسیدن به ارزش ذاتی خود فرآیند رشد را آغاز کرده است احتمال اینکه انتظارات تورمی بالقوه با یک وقفه کوتاهی رشد دوباره و فراگیر خود را آغاز کند، بسیار زیاد است. او اضافه کرد: بانک مرکزی نهم بهمن ۱۴۰۲ اختیار انتشار گواهی سپرده خاص را با نرخ سود علیالحساب ۳۰ درصد به بانکها داده است. پرسش این است که آیا این سیاستگذاری برای منقبض کردن نقدینگی سطح جامعه است یا جلوگیری از ریسک ورشکستگی برخی از بانکهایی که ناترازی معناداری دارند. تحلیل اول اینکه، این گونه اختیار، سیگنال رشد تورم را به دنبال دارد که این موضوع اجتنابناپذیر است. تحلیل دوم، اثر این تصمیم بانک مرکزی بر سایر بازارهای مالی و بیمهای به شدت تاثیرگذار است. ابتدا این ریسک یک تهدید جدی برای تقویت ریسک نقدینگی صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت است که به دنبال آن دارندگان اوراق درآمد ثابت با سود پایینتر تصمیم به فروش خواهند گرفت. اگر از کل ۶۰۰ همت صندوقهای با درآمد ثابت که به صورت تقریبی ۵۰ درصد آنها یعنی ۳۰۰ همت اوراق با درآمد ثابت است که بخش اعظم آنها تاکنون نرخ بهره پایینتر از نرخ بازده موثر تا سررسید (YTM) بازار را دارند، اگر تنها ۲۰ درصد از ارزش این اوراق بخواهد از صندوقها خارج شود بیشتر از ۶۰ همت در زمان کوتاهی در معرض ریسک خروج از صندوقهای مذکور خواهند داشت. این کارشناس بازارهای مالی گفت: بخش سوم تحلیل متوجه بیمههای زندگی صنعت بیمه و در مجموع به آییننامه ۱۰۴ بیمه مرکزی مربوط میشود. سود تضمینشده بیمههای زندگی که در شرایط فعلی به منابع بیمههای زندگی اختصاص دارد در ۳ سال اول ۱۶ درصد، سال چهارم و پنجم ۱۳ درصد و از سال پنجم به بعد ۱۰ درصد است و این سطح از تضمین سود به سرمایهگذاران بیمههای زندگی در مقایسه با نرخ بهره بازار (YTM) و نرخ سود گواهی سپرده خاص و مشابه آن، چقدر تفاوت معنادار ایجاد کرده است. این مساله البته یک ابرچالش برای صنعت بیمه به حساب میآید. از نظر نگارنده تصمیمگیری و سیاستگذاری با چنین رویکردی باید به شیوهای باشد که اوراقی که منتشر و منابعی که جمعآوری میشوند با مکانیسم نظارتی هوشمندی طراحی شوند که این منابع را تا مقصد نهایی مصرف و اختصاص آن را دنبال کنند؛ چیزی که تاکنون سازمان بورس به عنوان نهاد ناظر بازار سرمایه و بانک مرکزی به عنوان سیاستگذار پولی به آن حتی فکر نکردهاند که صدالبته شواهد نشان از مکانیسمهای نظارتی سنتی و پرهزینه و به مراتب دستوری دارد. او افزود: پیشنهاد میشود یک بستر دیجیتال و هوشمند برای این اوراق طراحی شود تا منابع آن مثلا صرف پروژههای زیرساختی، پروژههایی با پایه فناوری نوین و مشابه به آن طراحی شود، نه اینکه با یک قانون مانند اعمال ۱۵ درصد مالیات به سپردههای بانکی حقوقی آنها را از سمت بانکها به صندوقهای وابسته به بانکها انتقال و با یک تصمیم مجدد آنها را به سمت بانکها برای پوشش ریسک عدم مدیریت منابع سرازیر کنند. قصه نرخ بهره به عنوان شاهکلید تصمیمگیری در تمام بانکهای مرکزی در سطح جهان به خصوص در کشورهای توسعهیافته یک ابزار توانا به حساب آمده؛ چیزی که طی چند دهه اخیر در سیاستگذاری پولی مغفول مانده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد