27 - 01 - 2025
نخبگان؛ قطعه گمشده پازل توسعه اقتصاد
شهریار شفیعی*
امسال نیز همچون سالهای گذشته، بهعنوان سال تولید و توجه به رشد اقتصادی نامگذاری شده است. بااینحال در شرایطی که اقتصادهای پیشرو جهان به سمت دانشبنیان شدن حرکت میکنند، دستیابی به رشد اقتصادی پایدار بدون تکیه بر منابع انسانی متخصص و کارآمد امری ناممکن خواهد بود. اینجا دیگر سخن از کشاورزی سنتی نیست که صرفا به نیروی انسانی فیزیکی نیاز داشته باشد. هرچند که حتی کشاورزی امروز نیز با ورود فناوریهای مدرن متحول شده است. اگر ما به سمت اقتصاد دانشبنیان حرکت نکنیم، اقتصاد کشور ممکن است در چرخهای معیوب از سفتهبازی گرفتار شود. چنین اقتصادی براساس خریدوفروش کالاها با نرخهای تورمی شکل میگیرد، به این امید که از غرق شدن در باتلاق تورم جلوگیری شود.
گذار به سوی اقتصاد دانشبنیان اما مستلزم وجود زیرساختهایی است که در رأس آنها نیروی انسانی متخصص و دانشمحور قرار دارد. بااینحال این گذار در شرایط فعلی که نرخ مهاجرت نیروهای ماهر و متخصص کشور به طرز بیسابقهای افزایش یافته است، بسیار دشوار به نظر میرسد. خروج گسترده نیروهای انسانی؛ از پرستاران و پزشکان گرفته تا برنامهنویسان و حتی نیروهای نیمهماهر، چالشهای بزرگی را برای شرکتها ایجاد کرده است، بهویژه شرکتهایی که در حوزه تحقیق و توسعه (R&D) و تولید محصولات نوآورانه فعالیت دارند. حتی شرکتهای خدماتی نیز از این بحران آسیب جدی دیدهاند. جایگزینی نیروهای ماهر با افراد کمتجربه و ناآزموده باعث میشود ارائه خدمات با مشکلات جدی مواجه شود. خدمترسانی در هر زمینهای صرفا وابسته به مهارتهای فنی نیست بلکه جنبههای فرهنگی و عاطفی نیز در آن نقش کلیدی دارند. زمانی که افراد جایگزین، فاقد آموزشهای فرهنگی و تربیت عاطفی مناسب باشند، نتیجه آن بروز رفتارهای سرد و ناهنجار در ارائه خدمات خواهد بود. این مساله نهتنها کیفیت خدمات را کاهش میدهد بلکه بهتدریج موجب نارضایتی عمومی نیز میشود.
یکی از ابعاد کمتر دیدهشده این بحران، کاهش منابع فرهنگی و تعهد در محیطهای کاری است. علاوه بر پدیده فرار مغزها، امروزه کاهش تعهد کاری و مسوولیتپذیری در میان کارکنان نیز بهوضوح قابل مشاهده است. افراد کمتجربهای که جایگزین نیروهای ماهر میشوند، اغلب سازمان را نه محلی برای خدمت بلکه سکویی برای پیشرفت شخصی خود میدانند. باید از خود بپرسیم که این نگرش از کجا نشأت گرفته و چه عواملی آن را تقویت کرده است. ترکیب این دو مساله، یعنی افت فرهنگی محیطهای کاری و کاهش حضور نیروهای متخصص، بهتدریج شرایطی را ایجاد کرده که نهتنها به نزول سطح کیفی محیطهای شغلی انجامیده بلکه بخشهای دانشبنیان و پژوهشی کشور را از نیروی انسانی توانمند تهی کرده است. اگر این روند ادامه یابد اقتصاد کشور بهجای تبدیل شدن به یک اقتصاد پیشرو و دانشبنیان، به سمت اقتصادی وابسته به مونتاژ حرکت خواهد کرد. این وضعیت فاصله ایران را با رقبای منطقهای- که هماکنون نیز قابلتوجه است- به شکل چشمگیری افزایش داده و فرصتهای توسعه اقتصادی و علمی را بیش از پیش محدود خواهد کرد.
*رییس هیات علمی آکادمی برند ایران
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد