8 - 08 - 2023
مصیبتهای خبرنگاری
محمدصادق جنانصفت
خبرنگاری در هر سرزمینی با هر گرایش سیاسی دولتها یک شغل با ریسک بالا به حساب میآید. سرچشمه این ریسکهای بالا این است که دولتها و سازمانهای دارای قدرت رسمی و غیررسمی نمیخواهند حقیقت پدیدهها و رخدادها درباره مسائل گوناگون از تاریکخانه بیرون آید و شهروندان از خبرنگاران انتظار دارند این پنهانشده در تاریکخانهها را با هر ترفندی و به هر قیمتی بیرون بیاورند و در برابر دیدگان آنها قرار دهند. درجه سختی کار رسانهنگاران البته بسته به اندازهای که آیین و ادب دموکراسی در سرزمینی ریشه داشته باشد و دولتها با رسانههای نیرومند و نهادهای مدنی با توانایی بالا روبهرو باشند کمتر یا بیشتر خواهد بود و هست. در برخی کشورها خبرنگاران به دلیل اقبال شهروندان از کار سخت آنها و نیز پرشمار بودن مخاطبان و داشتن اتحادیهها و انجمنها و کانونهای پرقدرت، میتوانند اثرگذار باشند و در کنار دیگر اقشار نیرومند مثل سیاستمداران یا سرمایهگذاران قرار بگیرند. در برخی از کشورها به دلیل ساختار قدرت سیاسی و اقتصادی رسانهنگاران با مصیبتهایی روبهرو هستند و شوربختانه اعتماد عمومی را از دست داده و یک جریان اثربخش مستمر نیستند و برخی اوقات تکستارههایی در این سپهر دیده میشوند و همچون شهاب ظاهر شده و به دلایل گوناگون از جمله برخورد برخی نهادهای مسوول روندی را سپری میکنند که در سرازیری است.
شوربختانه نگاه برخی مسوولان در این سرزمین به رسانهنگاران به ویژه خبرنگارانی که حاضر نیستند مقررات و آییننامهها و دستورهای شفاهی غیرقانونی آنها را در کار خود لحاظ کنند، از سر ناخیرخواهی است و به همین دلیل است که حاضر نیستند این قشر از شهروندان ایرانی اوج بگیرند. مصیبت خبرنگاران ایرانی پرشمار است و جنبههای گوناگون را شامل میشود، اما بدترین مصیبت این است که نهادهای قدرت در ایران روزنهها و حفرههایی که میتوان از دل آنها خبر خوب درآورد را به سختی بستهاند و هر روز در این باره شدت عمل بیشتری نشان میدهند. در چنین وضعیتی که خبر به مثابه کالایی خاص از جنس نو و جامع بودن و نیز دادن آگاهی درباره پشتپردههای مورد علاقه مردم به سختی به دست میآید و انحصارهای دولتی راه خبریابی را بستهاند، خبرنگاران ایرانی ناگزیرند به خبرهای تکراری و تحلیلهایی که اساس آنها را خبرهای ناب تشکیل نمیدهند رو بیاورند. بدیهی است شهروندان نیز هوشیارند و حاضر نیستند خبر کهنه و بیخاصیت یا تحلیلهایی که نیمهکاره رها میشوند را خریداری کنند. از همین جاست که کار سختتر میشود. روزنامهها فروش ندارند تا درآمد کسب کنند و شرکتهای بزرگ دولتی و خصولتی نیز براساس دستور و سلیقه آگهی میدهند و روزنامهها به بیپولی میرسند. در این حالت نیروهای زبده از روزنامهها و رسانهها میروند، زیرا کارفرمایان توانایی پرداخت ندارند و شمارگان روزنامهها کاهش مییابد و دور باطل شکل میگیرد. با این همه هنوز خبرنگاران ایرانی در میدان ماندهاند و شماری از آنها در وضعیت نامناسبی قرار دارند. روز خبرنگاران را تهنیت میگویم و امیدوارم رسانهها از تیرهترین روزهایی که با آنها روبهرو هستند خارج شوند.