7 - 09 - 2024
مصائب کمبود نیروی کار صنعتی
هرویک یاریجانیان*
مساله کمبود نیروی کار، از کارگر ساده گرفته تا نیروی نخبه و متخصص، در حال تبدیل شدن به یک چالش بزرگ و در نهایت بحرانی جدی برای آینده بخش صنعت کشور است. در حالی سال 1403 به عنوان سال «جهش تولید» نامگذاری شده که بخش تولید کشور درگیر تامین اصلیترین نیازهای زیرساختی خود مانند نیروی انسانی، برق، گاز، مواد اولیه و سایر مجوزهای موردنیاز فعالیت از سوی نظام پیچیده اداری است.کارکرد بد اقتصاد کلان کشور و وضعیت نامطلوب شاخصهای آن، اثر سرریزی روی صنعت کشور داشته است؛ تورم مزمن و بالا منجر به از دست رفتن رفاه خانوار و کاهش شدید ارزش پول ملی شده که صرفه اقتصادی کار در حوزه صنعت حتی با وجود ارائه برخی مشوقها از سوی کارفرما را به حداقل رسانده است. این اثر جامعه صنعتی ایران را به یک «جامعه کوتاهمدت» بدل ساخته که در آن کارفرما و صاحب کسبوکار توان برنامهریزی حتی برای میانمدت را هم ندارد و کارگر نیز ترجیح میدهد برای گذران امور معیشتی روزمره به مشاغلی روی بیاورد که اگرچه امنیت، مهارتآموزی، بیمه، رفاهیات یا مزایای جنبی کمتری دارند اما عایدی روزمره آنها بیشتر است و از طرفی برخی سختیها مانند دور بودن محیط کار از شهر و محل سکونت را هم ندارند.
در این میان، بهرهگیری از نیروی کار اتباع نیز باوجود آنچه این روزها در فضای عمومی جامعه مطرح میشود برای کارفرمایان صنعتی که حداقل نگاهشان بلندمدت است، گزینه مطلوب و دلخواهی نیست و با توجه به تشتت حاکم بر قوانین مهاجرپذیری و غیرشفاف بودن نگاه و مدل نظام حکمرانی در این حوزه، واجد ریسکهای فراوانی است و بهرهگیری از نیروی کار مهاجر در بخش صنعت، اگر گاهی مشاهده میشود، بیشتر از روی اجبار است.
کشور عزیز ما بالغ بر 88میلیون نفر جمعیت دارد که از این میان حدود 65میلیون نفر جمعیت در سن کار هستند اما کمتر از 25میلیون نفر آنها شاغلاند. در مقام مقایسه، ترکیه حدود 85 و آلمان 84میلیون نفر جمعیت دارند و جمعیت شاغل ترکیه 29 و آلمان 42میلیون نفر است. مهمتر اینکه برابر آمار صندوق بینالمللی پول سرانه تولید ناخالص داخلی برای ایران 3/5، ترکیه 7/12و آلمان 2/54هزاردلار است یعنی ثروتآفرینی و تولید همان نیروی کار موجود نیز در مقام مقایسه با اقتصادهای متعارف بسیار پایین است که دلایل متعددی از جمله دور ماندن از فناوری روز، قطع مسیر بازارهای منطقهای و جهانی، بهرهوری اندک
و … دارد.
متاسفانه نظام آموزشی ما هم از پرورش نیروی کار برای صنعت ناتوان است. هنرستانهای فنیوحرفهای که زمانی امید زیادی به خروجی آنها وجود داشت، کارکرد چندانی ندارند و نمیتوانند نیاز صنعت به نیروی کار را پاسخ دهند. نرخ نسبتا بالای بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاه بهویژه زنان نشان میدهد که تناسبی میان خروجی نظام آموزش عالی و بازار کار وجود ندارد. در نهایت اینکه اگر سیاستگذار نتواند برای حل این معضل چارهای بیندیشد، تبعات نامطلوب آن به سرعت در حوزه تولید و اشتغال صنعتی بروز خواهد کرد. ضمن اینکه مساله نیروی کار اتباع نیز به دلیل ظرفیتهای خالی موجود در اشتغال صنعتی، همچنان لاینحل باقی خواهد ماند که مشکلات اجتماعی و امنیتی خودش را در پی دارد.
دولت چهاردهم باید تلاش خود را به اصلاح شاخصهای کلان اقتصاد و باز شدن مسیر ارتباط با بازارهای جهانی معطوف کند. اثرات مثبت بهبودهای احتمالی در کنار ابتکار و انگیزه بخشخصوصی تا حدود زیادی میتواند از عمق این مشکل بکاهد و لااقل پوسته آن را بشکافد. پس از آن میتوان برای کوچک کردن هسته سخت آن راهکارهای بیشتر مبتنی بر مشوقها سیاستی اندیشید اما گام اول دفع خطر بسیار نزدیک است.
* رییس کمیسیون صنعت و معدن اتاق بازرگانی تهران
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد