18 - 02 - 2020
مردم را به سخره میگیرند
آرزو فرشید- سه ماه از آبان گذشته و هنوز معلوم نیست در آن چند روزی که در نبود اینترنت و بیخبری نگران جان هموطنان خود بودیم چند نفر کشته شدند. از تاریکی آن روزها اندکی کاسته نشده و مسوولان مربوطه هیچ پاسخ روشنی در این زمینه ندادهاند. آقایان آمار رسانههای خارجی را قبول نداشته و اعداد اعلامی مثل ۱۵۰۰ نفر را تکذیب میکنند اما هیچ گامی در جهت شفاف شدن این موضوع برنمیدارند. در یکی، دو ماه اول گفته میشد باید بررسیها تمام شود و نهاد مسوول بتواند نتیجه را اعلام کند. رویکرد حسن روحانی در نشست خبری روز یکشنبه اما ابعاد دیگری را نمایان و این شائبه را طرح کرد که اساسا عزمی برای ارائه آمار دقیق وجود ندارد. حسن روحانی که در همان آبانماه نقاب از چهره امنیتی خود برداشته بود، در پاسخ به خبرنگار نیویورکر چنان سخن گفت که گمان رفت از اساس با ساختار و قوانین در جمهوری اسلامی ایران آشنا نیست. آقای رییسجمهور با آن لبخند آزاردهنده سوال را سر گذراند و گفت که پزشکیقانونی در صورت معلوم شدن همه جوانب، میتواند آمار را اعلام کند!
رییس سازمان پزشکیقانونی اما در مقابل این سخن سکوت نکرد و دیروز صراحتا گفت: «ما به مراجع ذیصلاح اعلام کردیم و هیچ وظیفهای مبنی بر اعلام عمومی آن نداریم.» وی تاکید کرد: «در مصوبه شورای امنیت کشور که زیرمجموعه دولت است و وزیر کشور رییس آن است، مشخص شده که چه کسی باید این آمار را اعلام کند.»
علت تعمد آقایان در تعلل در اعلام آمار کشتهشدگان معلوم نیست اما هزینه و پیامد این رویه بسیار عیان است. بیاعتمادی عمومی در آبان ۹۸ متوقف نشده و به قول ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا بهمنوار بزرگ میشود. ایمانی در گفتوگویی با «جهانصنعت» به انتقاد از رویکرد مسوولان در این زمینه پرداخته و شیوه کنونی را به سخره گرفتن افکار عمومی میداند. او معتقد است اگر اعتماد عمومی بالا بود و فرهنگ لازم موجود، میشد با مردم صادقانهتر برخورد کرد و مثلا گفت که به دلایل امنیتی آمار مربوطه فعلا اعلام نمیشود.
آقای روحانی در نشست خبری روز یکشنبه پزشکیقانونی را مسوول اعلام آمار کشتهشدگان آبان ماه اعلام کرد و دیروز رییس پزشکیقانونی گفت که همه مسائل را به مراجع ذیصلاح اعلام کردهاند و باید از وزیر کشور پرسید. فکر میکنید ادامه این رویه و تعلل در اعلام آمار مربوطه چه عواقبی دارد؟ این عواقب صرفا دامن دولت را میگیرد یا مجموعه نظام؟
اولا اینکه ما تفکیکی به نام دولت و مجموعه نظام نداریم. همه اینها نظام هستند. همه این ارکان در کنار هم نظام هستند. بنابراین هر اشتباهی که دولت، مجلس، شورای نگهبان، قوه قضاییه و … انجام دهد به پای نظام نوشته میشود. نکته دوم این است که آقای رییسجمهور از یک جهت درست گفتند و از یک جهت نادرست. درست از آن جهت که آمار کسانی که در حوادثی از اعم رانندگی، آتشسوزی، زلزله، حوادث سیاسی و… به هر شکلی کشته میشوند در اختیار پزشکیقانونی است اما آنجا غلط است که حوادث با هم تفاوت دارند. این یک حادثه سیاسی و اجتماعی بوده است و ابعاد آن مربوط به تصمیمگیری در شورای امنیت کشور و یا شورایعالی امنیت ملی است. از ابتدای حادثه تا انتها و حتی تاکنون که بحث اعلام آمار است، همینطور بوده و قاعدتا نباید پزشکیقانونی مسوول اعلام آمار باشد.
نکته همینجاست. نمیتوان پذیرفت که آقای رییسجمهور از این امر مطلع نیست و نمیداند مسوولیت این کار بر عهده کیست، پس چرا این مطلب را گفت؟ تعمدی در کار است؟
بله، این موضوع قابل پذیرش نیست و کاش میگفتند آمار در زمان مناسب خود اعلام خواهد شد.
فکر میکنید این قابل قبول است؟ سه ماه از ماجرا گذشته و هنوز زمان مناسب نرسیده است؟!
به نظرم قابل قبولتر بود. البته درست است که این هم قابل قبول نیست. خیلی گذشته و باید خیلی زودتر از اینها اعلام میشد. درست است که بنده و شما از اطلاعات محرمانه و امنیتی اطلاع نداریم اما با همین عقل ناقص خودمان هم به این نتیجه میرسیم که زمان طولانی و بیدلیلی گذشته است.
– نتیجه این تعلل چیست؟
این تعللها هزینه دارد اما نمیدانم آیا منافعی هم دارد یا خیر. به نظر من باید خیلی زودتر از اینها اعلام میشد. من حتی در همان روزهای حوادث هم گفتم که اگر جای مسوولان بودم اسامی را هم اعلام میکردم و میگفتم اگر هر خانوادهای ادعا دارد که فردی از آن در این حوادث درگذشته و نامش در لیست نیست، مراجعه کند و به مطبوعات هم بگوید. این کار حتما جلوی آن را میگرفت که برخی آمار اعلامی را دروغ بخوانند.
این تعلل از جانب دولت و رییسجمهوری است که در آن روزهای اول حوادث آبان با دوربینهایی که به شناسایی و دستگیری معترضان کمک میکرد، فخر میفروخت!
بله، روحانی بیش از هر کسی در این کشور حتی بیش از خود رهبری سابقه امنیتی دارد یعنی اگر قرار باشد یک نفر را نام ببریم که تقریبا تمام عمر خود را در پستهای امنیتی بوده باشد، او فقط روحانی است بنابراین حتما از این ظرایف اطلاع دارد. واقعا نمیدانم علت تعلل او چیست.
هزینه این تعلل چیست؟
هزینه بسیار بالایی است. اولا اینکه دیگران اعم از رسانههای خارجی و … میگویند تعداد بسیار زیاد است و حکومت از اعلام آن وحشت دارد. نتیجه دیگر دیر اعلام کردن این است که برخی تصور میکنند مسوولان اعلام کردن را به آرام شدن فضا و گذشتن از انتخابات سپردهاند و این یعنی ضعف حکومت. همه اینها خسارت است.
اگر فرض کنیم که واقعا مسوولان امر میخواهند بعد از انتخابات و آرام شدن فضا، آمار را اعلام کنند باید این سوال را بپرسم که آیا اعلام تعداد بعد از این همه مدت فایدهای دارد؟ یعنی افکار عمومی را اقناع میکند؟
قطعا وقتی موضوع کهنه شود، چیزهایی که قبلا در افکار عمومی شکل گرفته، در ذهن مردم میماسد. یعنی هرقدر هم که بگویند تعداد چقدر است فایده ندارد و همان ارقام زیاد در ذهنها میماند. من واقعا دلایل امنیتی و سیاسی این موضوع را نمیفهم. شاید آقایان که در راس مسائل امنیتی هستند، دلایلی دارند.
اگر بحث دلایل امنیتی است، آیا نمیشد برخورد محترمانهتری با مردم کرد و صراحتا گفت که به دلایل امنیتی، آمار را در فلان زمان مشخص اعلام میکنیم.
بله، در کشورهای غربی هم این موضوع را خیلی زیاد داریم. حتی در فیلمهای هالیوودی هم به کرات میتوان دید که مسوولان میگویند دلایل امنیتی وجود دارد و دیگر کسی حرف نمیزند. این اصلا یک فرهنگ جا افتاده در غرب است. مثلا کسی را بازداشت میکنند و یا در اتفاقات مهم اجازه ورود هیچ کسی حتی خبرنگاران را نمیدهند و فقط میگویند به دلایل امنیتی – البته نه همیشه – و دیگر کسی سوال نمیکند.
چرا در کشور ما این شیوه مورد استفاده نیست؟
ما هم باید این را بدانیم که گاهی استفاده از این شیوه اشکالی ندارد. اگر در همین موضوع آقای رییسجمهور میگفت که به دلایل امنیتی بعدا اعلام میکنیم خیلی بهتر از آن است که بگویند پزشک قانونی میگوید، بعد پزشک قانونی بگوید که مثلا وزارت بهداشت باید بگوید. بعد وزارت بهداشت هم بگوید فلان نهاد نظامی باید بگوید و… . این قطعا روش خوبی نیست و نوعی به سخره گرفتن افکار عمومی است.
اگر خیلی صریح بگوییم که با توجه به شرایط خاص کشور، حکومت دلایل امنیتی دارد و در فرصت مناسب مساله را اعلام میکند، خیلی بهتر است. نمیگویم این خوب است اما خیلی بهتر است که موضوع را به نحوی پشت گوش بیندازیم.
اینکه ما از این روش استفاده نکرده و نمیگوییم که موضوعی به دلایل امنیتی مسکوت میماند یا بعدا اعلام میشود به خاطر این نیست که جامعه این را از مسوولان و مقامات کشور نمیپذیرد؟ یعنی مقبولیت افراد به دلایل دیگری کم بوده و موجب نمیشود که بتوانند با اشاره به دلایل امنیتی مانع از ادامه طرح پرسشها شوند.
این موضوع مساله دیگری است. مساله اعتماد مردم به مسوولان در همه امور دیگر هم جاری است و صرفا به مسائل امنیتی و سیاسی مربوط نیست. اگر اعتماد مردم ضعیف باشد وقتی مسوولان بگویند قیمت بنزین اصلا افزایش پیدا نمیکند، مردم اطمینان نمیکنند و حتی بعضا مطمئن میشوند که قرار است افزایش پیدا کند. این بحث دیگری است.
بله، درست میگویید اعتماد عمومی به مسوولان و به خصوص قوه مجریه کمتر شده است اما معتقدم که ما اصلا این فرهنگ را طی سالیان گذشته جا نینداختهایم که یک موضوع میتواند به دلایل امنیتی توضیح داده نشود. یک مثال میزنم.
آقای زنگنه وزیر نفت در یک سال گذشته در حوزه خود فرهنگی را جا انداختند. به صراحت و بارها گفتند که چون در شرایط تحریم هستیم، نمیتوانم میزان صادرات نفت را اعلام کنم. این بسیار حرکت پسندیدهای است و من از آن تقدیر میکنم. اگر در همه حوزهها همین رویه در پیش گرفته است، این فرهنگ جا میافتد. البته اگر به دفاعات باشد، این شیوه هم از اثر میافتد. اما در موارد خاص اگر واقعا نمیتوانند موضوعی را اعلام کنند باید به صراحت بگویند به دلایل امنیتی فعلا نمیتوانیم بگوییم و بعدا خواهیم گفت. این خیلی پسندیده تر است تا اینکه رییسجمهور کشور بگوید فلان جا میداند و آنجا هم همان روز بگوید که نه خیر.
پس باید این نتیجه را بگیریم که بیاعتمادی مردم به مسوولان موجب میشود که نتوانند در مواقع لازم صریح بوده و بگویند که علت سکوت و عدم اطلاعرسانی آنها ، مسائل امنیتی است.
نه. من این را قبول ندارم. به نظر من این بحث فرهنگی است. ما برخلاف آنچه در غرب جا افتاده، این فرهنگ را نداریم.
یعنی مساله فقط فرهنگی است؟! اگر آقای روحانی دو ماه قبل میگفت به دلایل امنیتی آمار کشتهشدگان را فعلا نمیگوییم تاثیری بر اعتمادی عمومی نداشت؟
بحث اعتماد عمومی فقط راجع به این موضوعات نیست. اعتماد عمومی در جمیع مسائل وجود دارد و به تدریج ضعیف و قوی میشود.
حرف من همین بود. عرض کردم که چون اعتماد عمومی قوی نیست مسوولان نمیتوانند برای جا انداختن این فرهنگ تلاش کنند.
این یک نکته است و نکته دوم اینکه ما این فرهنگ را نداریم.
یعنی حتی اگر اعتماد عمومی بالا بود هم ما این فرهنگ را نداشتیم که بگوییم در فرصت مناسب اعلام میکنیم. پس هر دو پارامتر موثر است. باید آرامآرام این فرهنگ را جا اندازیم همانطور که آقای زنگنه عمل کردند.
– در نتیجه این بیاعتمادی و یا نبودن فرهنگ که شما اشاره کردید با کاهش چشمگیر اعتماد عمومی مواجه هستیم.
بله، بیاعتمادی، بیاعتمادی میآورد و این مساله بهمنوار بزرگ میشود. باید افکار عمومی را مدیریت کرد. مسوولان کشور در همه ردهها موظف به جلب افکار و اعتماد عمومی هستند و صداقت فاکتور مهمی در این زمینه است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد