16 - 03 - 2024
مذاکراتی با نتیجه صفر
نادر کریمیجونی- مردم ایران عادت کردهاند که اخبار مهم و راهبردی کشورشان را از زبان خارجیها بشنوند؛ در حالی که در تریبونهای عالیرتبه و رسمی کشورمان به مقامات ایالاتمتحده انتقادهای تند و گاه فحاشی میشود و چنین به نظر میآید که هیچ شانسی برای ایجاد، برقراری یا تداوم تعامل با ایالاتمتحده وجود ندارد. در گوشهای دیگر مذاکرات میان مقامات ایرانی و آمریکایی جریان دارد و دو طرف برای رسیدن به نقطه تفاهم و توافق تلاش میکنند.
این امر پرسش مهمی را به وجود میآورد که آیا راهبری، حمایت معنوی، حمایتهای مستشاری و… ایران از فعالیتهای جبهه مقاومت، در واقع برای دست بالا پیدا کردن و افزایش اقتدار تهران در مذاکرات نیست؟
محور اصلی گزارش فایننشالتایمز درباره مذاکرات ایران و ایالاتمتحده در مسقط، البته خطاب به رهبران ایالاتمتحده و سیاستمداران آن کشور بوده و احتمالا تاثیرگذاری بر جریان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را هدف گرفته است. در عین حال روشن است که این افشاگری، اوضاع داخلی طرف دیگر این گفتوگوهای غیرمستقیم- ایران- را هم تحتتاثیر قرار میدهد و نمیتوان انکار کرد که پنهانکاریهایی که درخصوص این مذاکرات اعمال شده یا میشود با افشاگری صورتگرفته از جانب این روزنامه بینالمللی، ناکام و بیاثر مانده است.
حالا کمکم رسانههای داخلی هم وارد ماجرا شدهاند و در مورد انجام و توقف این مذاکرات به اطلاعرسانی پرداختهاند. جالب آن است که برای پیدا کردن و دریافتن محور و خواستههای این مذاکرات نمیتوان به سخنگویان خاموش دولت یا وزارت امور خارجه ایران مراجعه کرد. این پرسش نیز وجود دارد که در نشستهای خبری برگزارشده در روزنامههای اخیر چرا هیچ یک از خبرنگاران دعوتشده درخصوص مذاکرات متوقفشده و محورهای آن سوال نکردند؟ آیا به این خبرنگاران توصیه شده بود که درباره این موضوع سکوت کنند و درباره آن نپرسند؟ مقامات دولت سیدابراهیم رییسی در اینباره حتما توضیح میدهند که مذاکرات انجامشده و تداوم احتمالی آن در هفته یا روزهای آینده در مسقط یا هر نقطه دیگری، در واقع ادامه همان سیاست گفتوگوهای غیرمستقیم است که اینک در مسقط آغاز و بینتیجه و ناکام متوقف شده است. اگر چنین باشد در تمام هفتههای گذشته بیان آن همه شعارهای تند و احساسی علیه ایالاتمتحده چه لزوم یا تاثیری داشته است و اگر مقامات تهران، مذاکره با آمریکاییها را مفید میدانستند، آیا شعارهای داده و مخالفتهای مضرانه با آمریکا، نوعی ریاکاری نیست؟ احتمالا شهروندان ایرانی میدانند که چنین اخبار مهمی، هیچگاه در میان خبرهای انتشاریافته رسانههای دولتی ایران وجود ندارد و بهتر است برای کسب اطلاع و دریافت خبرهای دقیقتر و قابل اعتماد به رسانههای خارجی و علاوه بر آن، به رسانههای فارسیزبان ساکن خارج از کشور مراجعه کرد.
در پاسخ به این سوال که آیا مذاکره غیرمستقیم تهران- واشنگتن اصالت دارد یا دمیدن تهران بر آتش آمریکاستیزی واقعی است؟ گمان نمیرود که بتوان پاسخ صریحی داد. همین عدم امکان دادن پاسخ صریح به این سوال راهبردی مبین آن است که تهران بندبازی میان دشمنی و مذاکره را به عنوان راهبرد اصلی اقدامات خویش انتخاب کرده است. در حقیقت ایران مایل است پرچمدار آمریکاستیزی باشد و منافع آن را نصیب خود کند. این منافع شامل همان رهبری جریانهای سیاسی-نظامی در خاورمیانه و به انفعال کشاندن واشنگتن و تلآویو در این منطقه است، اما در عین حال آنچه در واقعیت برای تهران رخ میدهد اعمال تحریمهای چندلایه و رو به گسترش است که علاوه بر نهادها و دستگاههای دولتی، مقامات ایرانی را هم دربر گرفته و منافع آنها را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. مقامات تهران، میدانند که نزدیکترین متحدانشان-روسیه و چین- همواره مترصد فرصتی برای تعامل با واشنگتن هستند. در اینباره کافی است به مصاحبه اخیر ولادیمیر پوتین در آستانه برگزاری انتخابات رییسجمهوری روسیه مراجعه شود. ولادیمیر پوتین در دو نقطه از اینکه ایالات متحده از تعامل با روسیه خودداری کرده و مناسبات را به تشنج کشانده گلایه و انتقاد میکند. در این گفتوگو، پوتین به طور تلویحی آمادگی خود را برای همکاری با واشنگتن نیز اعلام کرده است. در عین حال در پکن، پیشبینیهای انجامشده در خصوص حمله چین به تایوان و ضمیمه کردن این منطقه به خاک چین، محقق نشده است.
این عدم تحقق پیشبینی ضمیمه شدن تایوان به چین، در وهله اول ناشی از احتیاط پکن برای عدم دامن زدن به تنشها در شرق آسیاست. مقامات چینی، تداوم دسترسی به بازار ایالاتمتحده را بسیار بااهمیتتر و مفیدتر از ضمیمه کردن تایوان به خاکشان ارزیابی میکنند.
تحریمهای اعمالشده از جانب ایالات متحده، اروپا، کانادا و رعایت آن از سوی متحدان و شرکای آن کشور، امکان تحرک را از اقتصاد کشور گرفته است چنانکه ایران کماکان مجبور است نفت خود را با دادن تخفیفهای جذاب به فروش برساند. امکان انجام همکاریها و سرمایهگذاریهای پایدار اقتصادی طرفهای غربی و ثروتمند مانند ژاپن و کرهجنوبی در کشورمان وجود ندارد و اگر مسکو نیز به بلای تحریمهای غرب و ایالاتمتحده دچار نمیشد، معلوم نبود که اوضاع اقتصادی ایران چگونه باشد.
وضعیت اقتصادی و جلب مشارکت سرمایهگذاران خارجی آنقدر برای تصمیمگیران و راهبران تهران دشوار شده که برای ورود سرمایههای کوچک افغانستانیها به ایران، ذوق میکنند و برای مقامات طالبان، که روزی دشمن عقیده و هویت ایران بودهاند، فرش قرمز پهن میکنند. روشن است که نه طالبان و نه افغاستان توان فنی، علمی و حتی مالی گستردهای ندارند و هنوز اختلافهای تهران- کابل بر سر حقآبه هیرمند حل نشده است. با این حال در برابر یک عضو دولت نهچندان قانونی و به رسمیت شناسایینشده طالبان، یک وزیر تمامعیار ایرانی به استقبال میرود، از حضور طالبان در ایران خوشحال است و برای چند میلیون دلار سرمایهگذاری در صنعت ساختمان ایران آن هم در نواحی جنوب کشور، ذوق میکند.
حالا با مشخص شدن نامزدهای انتخابات نوامبر آینده برای تعیین ریاستجمهوری ایالات متحده، نگرانی مقامات ایرانی بیشتر شده است. این نگرانی از آنرو است که احتمال بازگشت ترامپ به قدرت و تکرار همان مشکلات گذشته برای ایران وجود دارد. مجموعا و با عنایت به ساختار حامیان بایدن- ترامپ اتفاقا شانس بیشتری برای پیروزی ترامپ وجود دارد و اگر او به قدرت بازگردد دوباره همان اتفاقهای ناخوشایند برای دیپلماسی و اقتصاد ایران تکرار خواهد شد. البته دونالد ترامپ در حال حاضر و حتی در صورت پیروزی در انتخابات با شرایط متفاوتی نسبت به آنچه در دوره پیشین ریاستجمهوریاش تجربه کرده، مواجه است و از این بابت ممکن است این شرایط متفاوت، اوضاع متفاوتی برای ایران به وجود آورد.
در هر صورت به نظر نمیرسد که مذاکرات پنهانی و غیرمستقیم ایران-ایالاتمتحده به نتیجه امیدوارکنندهای برسد. از آن مهمتر این نکته است که همین مذاکرات حتی اگر به نتیجه مشخص و مناسبی هم برسد، بعید است مذاکرات، پایدار باشد و تداوم یابد. هم ایران و هم ایالاتمتحده در حال حاضر خواستهایی دارند که گمان نمیرود طرف مقابل مایل به برآورده شدن آن باشد. از یک طرف ایران خواستار پایان یافتن تحریمها و فشار آوردن به اسراییل برای پایان دادن به جنگ غزه است که هر دو خواسته با منافع و راهبردهای منطقهای ایالاتمتحده همسو نیست. ایالاتمتحده هم خواستار پایان عملیات حوثیها و منازعه حزبالله لبنان است که ایران مایل به پایان دادن به فعالیتهای این دو گروه یمنی و لبنانی نیست. به این ترتیب توقف و بینتیجه بودن مذاکرات مسقط قابل انتظار بوده است. با این شرایط دور از ذهن نیست که توقف فعلی به خواب بهاری مذاکرات منجر شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد