11 - 09 - 2021
مدیریت به جای محدودیت
گروه فناوری- در چند ماه گذشته بررسی و تصویب اولیه طرحی با نام طرح صیانت از فضای مجازی در مجلس شورای اسلامی موجب نگرانیهای بسیاری برای فعالان و کاربران فضای مجازی شده است؛ طرحی که پس از مطرح شدن آن در کمتر از چند روز بازخوردهای فراوانی در بین اقشار مختلف مردم به همراه داشته و در این بین نظرات مخالف و موافق بسیاری با این طرح مطرح شده است. از اینرو گفتوگویی کردیم با امیرحسام ذنوبی کارشناس ارشد تجارت الکترونیک و عضو هیات موسس گروه اقتصادی خاس که در این گفتوگو به ابعاد گوناگون این طرح از مسائل اجتماعی و سیاسی گرفته تا تاثیر آن بر حوزه تجارت الکترونیک پرداختهایم تا به کمک یکی از متخصصین حوزه فضای مجازی بتوانیم دریافت بهتری از جزئیات آن داشته باشیم.
– از نظر شما طرح صیانت از فضای مجازی برای کشور دارای معایب یا مزایای بیشتری است؟
اگر بخواهم به این سوال جواب درستی داده باشم بهتر است ابتدا به فضای اجتماعی کشور بپردازم. در تمام کشورهای پیشرفته و در حال توسعه جهان، نهادهای قانونگذار و نظارتکننده همواره طرح و برنامههای بسیاری را برای استفاده کاربران و فعالان فضای مجازی بررسی و طراحی میکنند و تلاش دارند پس از تصویب اصولی آن با به رای گذاشتن نمایندگان و حافظان منافع مردم به درستی به اجرا بگذارند. در کشور ما هم قانونگذاری حوزه فضای مجازی که بعضا سهم بیشتری از تحولات و مناسبات اجتماعی نسبت به فضاهای دیگر را در سالهای گذشته و پیشرو به خودش اختصاص داده، بسیار پراهمیت است و به نظر من در این حوزه در ابتدای یک راه سخت و طولانی هستیم، مخصوصا با توجه به مشخصههای منحصر به فرد فرهنگی و تفاوت هنجارهای تعریف شده کشورمان با دیگر کشورهای جهان که الگو گرفتن از راهکارهای کشورهای توسعهیافته را با چالش مواجه خواهد کرد.
من شخصا همیشه تلاش میکنم به مسائل نگاه مثبت داشته باشم و حتی در مورد طرحی مانند طرح صیانت از فضای مجازی که با متن، نحوه تبیین و ارائه و تصمیمگیری در مورد آن مخالفم به دنبال دیدن نیمه پر لیوان باشم، اینکه در کشور ما که بحرانهای پیاپی از جمله بحرانهای اقتصادی و اجتماعی فراوان موجب رنجش همه ما مردم و حتی مسوولین دلسوز شده و در حال حاضر هم نگرانی اقشار مختلف از این طرح و تاثیرات آن بر فضای تعاملات اجتماعی، دسترسی به منابع اطلاعاتی و کار و درآمد نسل جوان کشور یک واقعیت مهم تاریخی است که باید به آن به صورت تخصصی پرداخته شود. از هر زاویهای که به این موضوع نگاه کنیم، در این برهه از تاریخ کشورمان بیش از هر زمانی نیاز به ایجاد وحدت و کاهش تنشهای اجتماعی و سیاسی برای توسعه کشور و رهایی از مشکلات بزرگ مخصوصا در حوزه اقتصاد داریم که کشورمان با آن درگیر است. جدای از متن این طرح و نگاه طراحان آن به این موضوع شاید بزرگترین مسالهای که با آن مواجه هستیم مطرح شدن این طرح و موضوع در این مقطع زمانی به این شکل بوده، مسلما تبعات اجتماعی و بازخورد مردم به این طرح حاکی از در نظر گرفته نشدن خواستههای قشر وسیعی از مردم و مصالح کشور است. اما این موضوع که نهادهای قانونگذار در کشور به قانونگذاری فضای مجازی و مسائل حقوقی مرتبط به آن بپردازند قسمتی از بلوغ سیاسی و ساختارهای حاکمیتی است که این تقابلها و کنشها که شاهد آن هستیم را قسمتی از مراحل این بلوغ سیاسی میدانم و معتقدم باید از فرصت پیشآمده استفاده کرد تا علاوه بر اینکه قانونگذاران و مسوولین درک شفافتری از خواستههای مردم به دست بیاورند، توسعه ساختارهای حاکمیتی و قانونگذاری بر فضای مجازی به درستی و البته نه به صورت آن چیزی که در این طرح مطرح شده است شکل بگیرد.
-اهمیت قانونگذاری فضای مجازی را در چه شاخصههایی تعریف میکنید؟
گسترش عظیم فناوری اطلاعات و ساختارهای اینترنتی، همچنین وابسته شدن زندگی مردم به این ساختارها امروز تبدیل به یک واقعیت حیاتی هر جامعهای شده و هیچ فرد مطلع و صاحبنظری نمیتواند حیاتی بودن این زیرساختها برای ادامه حیات و تمدن جوامع را کتمان کند. امروزه چه در شهرها چه در روستاهای دورافتاده، تمام اقشار و گروههای سنی به کاربران فضای مجازی تبدیل شدهاند؛ اتفاقی که شاید ویروس کرونا و قرنطینههای سراسری در تمام جهان به عنوان یک کاتالیزور موجب سرعتبخشی به این روند شد. بهرهوری از فضای مجازی جدای از تمام منافعی که برای همه ما به ارمغان آورده و نقش وسیع و پررنگش میتواند مخاطرات فراوانی را هم به همراه داشته باشد، البته نگاه ما به این موضوع باید یک نگاه متعادل باشد. فضای مجازی هم مثل خیلی از فضاهای دیگر، مثل فضای کار، فضای دانشگاه، فضای شهری و غیره دارای شاخصههای متفاوتی است که میتواند مفید یا مخرب باشد و این به سطح سواد و آگاهی اجتماع از نحوه استفاده و کاربری این فضا بستگی دارد. در جهان امروز که ساختن یک رسانه و تولید محتوا به واسطه فضای مجازی برای هر کسی به راحتی امکانپذیر شده و این خیلی هم چیز خوبی است، عدهای با نیات نادرست نیز میتوانند از این فضا برای اهداف ناسالم خود استفاده کنند، اما اینکه ما به صورت قهرآمیز این خوب یا بد را برای مردم تعیین کنیم تقریبا امکانناپذیر و حتما نادرست است و مطمئنا جواب نخواهد داد. روش درست برخورد با چنین مقولهای آموزش، فرهنگسازی و افزایش آگاهی کاربران و فعالان در استفاده از فضای مجازی است، همانطور که نباید خیابانها، دانشگاهها، مدارس، ادارات و اجتماع را به خاطر احتمال خطا و بزهکاری در آنها ببندیم و تعطیل کنیم، نمیتوانیم نگاه سلبی به مسائل فضای مجازی داشته باشیم و با بستن این فضا حقوق مردم را تامین کنیم، زیرا این نحوه نگرش ناقض حقوق مردم خواهد بود و نه تامینکننده حقوق آنها، اما مطمئنا باید برنامهای برای ایجاد سلامت فکری و معنوی جامعه داشته باشیم.معضلات بسیاری در فضای مجازی وجود دارد، مثلا اینکه کودکان به چه محتوایی دسترسی دارند و یا از آنها در مقابل سوءاستفاده افراد بزهکار چه حمایتی میشود موضوعات بسیار مهمی است. اینکه فرزند یک خانواده در سنین پایین به محتوای جنسی و مستهجن دسترسی داشته باشد یا مورد اغفال سایتهای شرطبندی قرار بگیرد یا افراد بزهکار از کودکان به مقاصد نادرست سوءاستفاده نمایند در تمام کشورهای توسعهیافته ممنوع و جرم است و با آن شدیدا مقابله میشود، حتی در کشورهایی که داشتن سایتی با محتوای جنسی یا بنگاه شرطبندی از لحاظ قانونی امکانپذیر است و تخلف محسوب نمیشود، این سایتها از دسترسی کودکان تا جایی که امکانپذیر است به محتوا و خدمات خود جلوگیری به عمل میآورند و جدا از محدودیت دسترسی خود این ساختارها و هشدارهایی که در این زمینه وجود دارد به خانوادهها آموزش داده شده است که با استفاده از قابلیتهای Parental Control به عملکرد و دسترسی فرزندان خود نظارت داشته باشند و سلامت دسترسی و بهرهوری آنها از فضای مجازی را کنترل کنند، اما چنین آموزشهایی در کشور ما بسیار نادر بوده و متاسفانه بودجه فرهنگسازی در مورد فضای مجازی بسیار ناچیز است، همچنین بودجهای که برای این موضوع در نظر گرفته شده و به نهادهای فرهنگی داده میشود از نظر بنده به صورت بهتری در این حوزه سرمایهگذاری شود، در این زمینه بهتر است که با متخصصان و مطلعان بیشتر مشورت شود تا راهکارهای به روزتر و بهینهتری طراحی و اجرا شود. امیدوارم چالشها و حواشی طرح صیانت از فضای مجازی حداقل به جای تنگکردن این فضا به آموزش و فرهنگسازی اجتماعی منتهی شود چون تنها راهحل در این زمینه فقط همین راهکار است و نمیتوان اینترنت را بست و تعطیل کرد، دنیا در حال تغییر است حتی اگر کسی بخواهد هم دیگر نمیتوان دسترسی مردم به فضای مجازی را بیش از این محدود کرد، در آینده خیلی نزدیک جلوگیری دسترسی مردم به اینترنت دیگر توسط دولتها امکانپذیر نخواهد بود.
در نهایت اگر به طور خلاصه بخواهم به این سوال شما جواب دهم باید بگویم که از فرهنگ و سلامت فرهنگی گرفته تا امنیت کسبوکار و ایجاد اشتغال و درآمدزایی مردم تا مسائل امنیتی و سیاسی همه در گرو قانونگذاری صحیح فضای مجازی است، اما قانونگذاری تنها شامل رفتارهای سلبی و محدودیتزایی نیست و با توجه به اینکه اندکی دیگر هیچ دولتی نمیتواند دسترسی مردم به اینترنت را محدود کند، راهکار درست و اساسی بالابردن سطح آگاهی و آموزش اصولی و صحیح جامعه است که متاسفانه در این حوزه از کشورهای توسعهیافته بسیار عقب هستیم، اما به نظر من هیچوقت دیر نیست و بالاخره باید یک روز تصمیمهای بزرگ برای یک کار بزرگ در این زمینه گرفته شود.
– شما اشاره کردید که معتقدید به زودی دولتها نمیتوانند دسترسی به فضای مجازی را محدود کنند، لطفا بیشتر توضیح دهید.
چه از لحاظ اجتماعی و انتظارات مردمی و چه از لحاظ فناوریهایی که در حال رونمایی است دنیا دچار تحولات گستردهای شده که به زودی تاثیر این تحولات در تمدن بشری نمود پیدا خواهد کرد، این روزها مردم جهان و همینطور مردم شریف کشورمان دسترسی به اینترنت و جریان آزاد اطلاعات را به عنوان یک حقوق اولیه انسانی میدانند و حتی اگر برای مدتی بتوان دسترسی آنها را محدود کرد، برای رفع محدودیتها با تمام توان اقدام میکنند، زندگیها به فضای مجازی وابسته شده است، کسبوکارها روی بستر فناوری اطلاعات شکل گرفته و حتی کارهای سنتی هم در حال کوچ به فضای مجازی هستند، شاید برای مدتی مرزبندی در فضای مجازی در تعداد محدودی از کشورها شکل بگیرد اما در نهایت این مرزها خواهد شکست، در کنار تمام عقاید و باورها همچنین هنجارها و آرمانها در هر اجتماعی یک واقعیت بزرگ همیشه وجود دارد و آن واقعیت این است که ما مردم جهان همه انسان و در نهایت در انسانیت همسان هستیم، این موضوع و ذات آزادیخواه هر انسانی، علاقه او به گستردهتر شدن دسترسی و دستیابی به داشتههای دیگر همنوعان خود در تمام مقولههای اجتماعی را موجب میشود و از این رو این خواسته تمام جانبه جوامع موجب ناکارآمدی سیاستهای محدودیتزایی حاکمیتی بر جریان اطلاعات خواهد بود. این موضوع منحصر به کشور ما نیست، در دنیای توسعهیافته غرب نیز به نوعی دیگر جریانهای اجتماعی بزرگی با انحصار رسانهای به مانند آنچه شبکههای اجتماعی در جریان انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده با رییسجمهور پیشین آمریکا رقم زدهاند شکل گرفته است، موضوع دسترسی به جریان آزاد اطلاعات شاید در سالهای آتی به بزرگترین جنبش اجتماعی و چالش پیش روی حکومتها بدل شود، برای همین من تاکید زیادی روی قانونگذاری برای فرهنگ سازی به جای محدودسازی فضای مجازی دارم.
از طرفی دیگر با اشاعه فناوریهایی همچون اینترنت ماهوارهای به وضوح مطمئنم که حتی اگر مرزبندی در حوزه فضای مجازی در هر کشوری شکل بگیرد این سیاستها به شدت شکست خواهد خورد و نهایتا دسترسی آزاد به جریان اطلاعات در تمام جهان برای آحاد مردم برقرار خواهد شد، حتی از نظر من، نسل ما شاهد روزی خواهد بود که مفاهیمی همچون مرز و کشور و کنترل به زودی باز تعریف خواهد شد و به واسطه فناوری اطلاعات شاید روزی را ببینیم که مفهومی به عنوان کشور و مرز به این شکلی که ما چند هزار سال است با آن آشنا هستیم اصلا وجود نداشته باشد، به نظر من بهترین کار این است که خودمان را برای چنین تغییرات بزرگی در سطح جهانی آماده کنیم، سطح آگاهی اجتماعی را افزایش دهیم و حتما تلاش کنیم به جای محدودیت سهم بزرگی از تغییرات جهان داشته باشیم.
– تاثیرات طرح صیانت از فضای مجازی را بر حوزه تجارت الکترونیک چگونه میبینید؟
طرحی که به تصویب رسیده از نظر من قابلیت اجرایی نخواهد داشت و حتی اگر امکانپذیر بود به نظر بنده دولت جدید که قوهمجریه را تحویل گرفته است در ابتدای کار به هیچ عنوان چنین طرحی را به لحاظ مسائل اجتماعی و خواستههای مردم اجرایی نخواهد کرد، اما اگر به طور فنی بخواهم به بررسی ابعاد این طرح بپردازم مطمئنا این طرح در چند زمینه ایرادات فراوانی برای فضای تجارت الکترونیک ایجاد خواهد کرد، مورد اول بهرهوری از زیرساختهای خارجی است، اینکه به عنوان یک قانون تصویب شده که شرکتهایی که به مردم ایران خدمات میدهند باید حتما در ایران دفتر داشته باشند یا سرورهایشان را به ایران بیاورند یا اصلا هر چیزی شبیه به این مثل این است که ما به کشاورزان کشوری که از آن ذرت میخریم بگوییم باید بیایید در ایران مزرعه راهاندازی کنید، این موضوع ناقض کلی مفاهیم تجارت جهانی و ذات اینترنت است و امکان اجراییشدن ندارد، اینکه ما به فکر این موضوع باشیم که اطلاعات مردم کشور در اختیار دیگر کشورها قرار نگیرد یا حتی در ابعاد امنیتی مهمتر اطلاعات ادارات و سازمانها روی بستر زیرساختهای دیگر کشورها جابهجا نشود یک خواسته درست و بحق است اما باید توجه کنیم که آیا در معادلات کنونی و جایگاه حال حاضر کشور چنین چیزی امکانپذیر است یا خیر، از نظر بنده داشتن چنین خواستهای در حال حاضر دور از واقعیتهای موجود است، ابتدا اینکه متاسفانه ما تحت تحریمهای ظالمانه غرب هستیم و این شرکتها به لحاظ قانونی نمیتوانند تبعات بیتوجهی به تحریمها را بپردازند چون مطمئنا منافع آنها در کشورهایی که ما را تحریم کردهاند به شدت بیشتر است، از طرفی شرکتهایی که میتوانند از این تحریمها ولو به صورت محدود معافیت پیدا کنند نگاه میکنند و میبینند شرکت تلگرام که در گذشته سرورهای CDN خود را به ایران آورده بود در حال حاضر نمیتواند در ایران خدمات دهد، خب به چه اطمینانی باید بیایند و در کشور ما سرمایهگذاری کنند و ساختارهایشان را به ایران منتقل کنند، یک نسبتی بین خواستههای ما و واقعیتها باید وجود داشته باشد، من تحریمها را ظالمانه میدانم، حق خودم و همه مردم میدانم که خدمات را به صورت اصولی از شرکتهای خارجی دریافت کنند و امنیت داده و اطلاعاتشان تامین گردد اما اگر چنین نمیتوان کرد باید به محرومیت کلی بدل گردد؟
در حوزه تجارت الکترونیک، استفاده مردم و کسبوکارها از شبکههای اجتماعی خارجی به عنوان زیرساخت ارائه و دریافت خدمات موضوع دیگری است که بسیار جای بحث دارد، خیلی خوب است که ما یک شبکهی اجتماعی خوب بومیسازی شده داخلی یا پیامرسانی داشته باشیم که مردم آن را پذیرفته باشند و با کمال اشتیاق و اراده شخصی از آن استفاده کنند اما از لحاظ فناوری ما هنوز حتی نتوانستهایم نرمافزاری تولید کنیم که قابلیت ارائه خدمات گسترده و جابجایی اطلاعات در حجم بالا به جمعیت هشتاد و پنج میلیون نفره ایران را فرای برگزاری رویداد و همایش و رپورتاژ خبری برای مسوولین داشته باشد، حال اینکه فلسفه شبکههای اجتماعی اتصال جوامع و مردم کشورهای مختلف به یکدیگر است و ما به جای اینکه بخواهیم مردم را به استفاده از شبکههای اجتماعی داخلی محدود کنیم باید سرمایهگذاری کنیم تا بتوانیم خدمات و کالای کسبوکارهای ایرانی را بهتر به مردم دیگر جهان از طریق شبکههای اجتماعی بفروشیم، کشور ما برای گذر از معضلات اقتصادی خود شدیدا نیاز به صادرات خدمات و کالا آن هم نه از نوع کالای خام به دیگر کشورها دارد تا با درآمدهای ارزی به رشد بهرهوری و تولید ناخالص ملی منجر گردد، ما نمیتوانیم مردم کشورهای دیگر را مجبور کنیم تا از شبکههای اجتماعی ما استفاده کنند، نحوه تعاملات در فضای مجازی با آن چیزی که از متن این طرح برداشت میشود به کلی متفاوت است.
سرانه دستمزد متخصصین در کشور ما بسیار پایین است، حقوقی که یک مهندس ایرانی به نسبت یک مهندس در اروپا دریافت میکند اصلا قابل درک نیست و مایه تاسف است، موضوعی که به فرار مغزها و کوچ مهاجرین منتهی شده است، به نظر من باید برنامهریزی شود تا بتوان خدمات تخصصی متخصصین و فارغالتحصیلان کشور را بدون مهاجرت این سرمایههای ارزشمند انسانی به خارج از کشور صادر کرد، ما باید نگاهی فراتر از نگاه امروزمان به فضای مجازی داشته باشیم، نگرانیهای امنیتی و سیاسی جزو واقعیتهای کشور است که باید به آن پرداخته شود اما نباید واقعیتهای دیگر کشور نادیده گرفته شود، باید راهکارهایی طراحی و اجرا کرد که در این اوضاع سخت اقتصادی مردم امید داشته باشند به جای مهاجرت و خرید ملک در کشوری که بدهی ملی آن سر به فلک کشیده است در میهن خودمان از طریق صادرات خدمات و کالا به امرارمعاش آبرومند بپردازند. بهترین درگاه ایجاد ارتباط و تجارت با جهان همین فضای مجازی متصل است، اگر این اتصالها را محدود کنیم چگونه میخواهیم رشد اقتصادی کشور را آن هم در عصر اطلاعات محقق سازیم؟
– شما که یک فعال بازارهای مالی بینالمللی هستید، این طرح چه تاثیری بر کسبوکار شما و افراد فعال در این بازارها دارد؟
طبق آماری که اتاق بازرگانی تهران منتشر کرد، نه تنها بنده و گروه اقتصادیمان بلکه بیش از هشت میلیون از هموطنان عزیزمان در بازارهای مالی بینالمللی اقدام به خرید دارایی برای تجارت و سرمایهگذاری کردهاند، این مقدار عدد بسیار بزرگی است، تقریبا از هر سه خانواده ایرانی یک خانواده بر اساس این آمار در این بازارها اقدام به خرید و فروش کرده است، مخصوصا در سالهای اخیر که بازار رمزارزها دسترسی را برای کشورهای تحریمی همچون ایران راحتتر کرده است این اتفاق افتاده، دقیقا همینجاست که میگویم سیاستهای قانونگذاری به جای محدودیتزایی باید در راستای آموزش و فرهنگسازی باشد، بگذارید یک آماری به شما بدهم، آیا میدانید حدود ۷۵ درصد معاملهگران خرد بازارهای مالی در بلندمدت عمده سرمایه خود را مخصوصا در بازار پرنوسانی مثل رمزارزها از دست میدهند؟ تجاری هستند که به ما مراجعه کردهاند و به علت نداشتن مشاور حرفهای چند ده میلیون دلار در سال گذشته در این بازار ضرر کردهاند و برای جبران ضررها به ما مراجعه کردهاند. متاسفانه انقدر کشور درگیر بحرانهای مختلف اقتصادی بود که کسی حتی فرصت نکرد در این جابجایی بزرگ سرمایه، راهکار درستی بابت این موضوع و جلوگیری از تلفشدن سرمایههای ملی تبیین نماید. کشور در یک شوک ارزی بزرگ بود و علاوه بر رشد قیمت ارز، قیمت رمزارزها هم رشدهای نجومی به ثبت میرسانید، معلوم است که همه میخواهند در این اوضاع اقتصادی از رشد این بازارها سهمی داشته باشند اما به نظر شما چند درصد از مردم ما سواد و تخصص کافی برای فعالیت و تصمیمگیری درست در این بازارها دارند؟ آیا اصلا شرکتی حقوقی میشناسید که برای مردم بستر درست فعالیت در بازارهای بینالمللی را فراهم کرده باشد؟ اصلا آیا آییننامهای یا حتی تعریفی برای شرکتی که بتواند به مردم در بازارهای مالی بینالمللی خدمات دهد وجود دارد؟ در سال ۸۰ یکی از نهادهای نظارتی فعالیت در بازار فارکس را برای صیانت از حقوق مردم ممنوع کرد، در طی این سالها بیش از یک میلیون نفر فعال ایرانی در بازار فارکس داریم، عمده این فعالان سرمایه خود در این بازار را از دست میدهند، وقتی که سیاستهای ما به جای فرهنگسازی و کار تخصصی محدودیتسازی باشد نتیجهاش همین خواهد شد.امیدوارم این تصمیماتی که مطرح شد و معتقدم تغییر خواهد کرد، موجب شروع راهی شود که حداقل در این حوزه که تخصصی و نیاز مبرم کشور است، برای صرّافیها و بانکها و صنایع که در آن عملیات پوشش سرمایه و بیمههای اتکایی حیاتی است تحول و گشایشی رخ دهد و مسوولین کشور به کمک متخصصین این حوزه اقدام به قانونگذاری درست و ایجاد مسیرهای سالم برای تجارت در این بازارها نمایند، حجم مالی فعالیت اقتصادی در بازارهای مالی از اقتصاد بخش غیر مالی جهان بسیار بیشتر است، به طور مثال تعداد بشکههای نفتی که در جهان تولید میشود از تعداد بشکههای نفتی که به صورت ابزارهای مشتق مالی در بازارهای مالی معامله میشود بسیار کمتر است و حجم پولی که در این بازارها در تراکنش است اصلا با بازارهای دیگر قابل مقایسه نیست. ما باید بتوانیم راهکارهای درستی برای استفاده مردم، نهادهای مالی و بنگاههای اقتصادی از این بازارها فراهم کنیم، اینکه هشت میلیون نفر به صورت شخصی در این بازارها دارایی خرید و فروش کردهاند و ما حتی نمیدانیم که چقدر سرمایه در مقیاس کشوری به دست آمده و یا از دست رفته است موضوع بسیار پراهمیتی است که به نظر من باید به آن رسیدگی کرد. سرمایه بسیاری از ایرانیان در نهادهای مالی بینالمللی مسدود شده است، ما باید برای این موضوعات راهکار داشته باشیم، باید صنف داشته باشیم و باید روالهای قانونی درستی طراحی کنیم تا بتوانیم سهم کشورمان از بازارهای مالی بینالمللی را افزایش دهیم، هر آنچه سهم ما از اقتصاد بینالملل افزایش یابد مطمئنا محدود کردن کشورمان توسط کشورهای دیگر بسیار سختتر خواهد شد و به نظر من باید سیاستها به گونهای تنظیم گردد که در سالهای پیش رو علاوه بر اینکه محدودیت سازی نداشته باشیم بتوانیم گسترش خوبی در دسترسی به بازارهای گوناگون از طریق فضای مجازی و بهرهگیری از ظرفیت متخصصین فراهم سازیم.
– نکته دیگری در مورد طرح صیانت از فضای مجازی هست که در انتها بخواهید به آن بپردازید ؟
در نهایت فقط میتوانم به این موضوع اشاره کنم که مطرح شدن این طرح یک فرصت بسیار خوب برای ورود به بحث قانونگذاری فضای مجازی است؛ از نظر من باید خواسته تمام اقشار جامعه مخصوصا متخصصین و نسل آینده که بنده یک عضو کوچک از آن هستم در نظر گرفته شود، آن چیزی که امروز به عنوان قانون در نهاد قانونگذار پایهگذاری میشود نتیجهاش میراثی است که به نسل بعد منتقل خواهد شد و نباید فقط به مسائل امروز کشور در آن توجه شود باید نگاهی که به این مسائل میشود خیلی آیندهبینانهتر باشد، دنیای امروز با گذشته بسیار تغییر کرده است، این روزها صحبت از حاکمیت هوش مصنوعی و حتی طرحهای دانشگاهی است که هوش مصنوعی در مجالس کشورها به صورت شبیهسازی شده به جای نمایندگان اقدام به تصمیمگیری و قانونگذاری نماید، بسیاری از دانشگاههای بزرگ دنیا روی این طرحها سرمایهگذاری تحقیقاتی بزرگی دارند، ما باید به این موضوعات و تحولات جهانی که قسمت کوچکی از آن هستیم توجه ویژهای کنیم، من متخصص علوم اجتماعی نیستم و صلاح نمیدانم زیاد در مورد مسائل فرهنگی و سیاسی صحبت کنم اما از لحاظ آن چیزی که به حوزه تخصصی من مرتبط است به نظرم طرحی که مطرح شده است به شدت نیاز به بازبینی خواهد داشت.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد