5 - 03 - 2025
مدل جدید رشد خلیجفارس
«جهانصنعت»- مقاله حاضر توسط فارس السلیمان و استفن هرتوگ در پروجکت سیندیکیت منتشر شده است. فارس السلیمان، هم بنیانگذار شرکت Haala Energy، پژوهشگر غیربومی در موسسه خاورمیانه و دانشجوی دکترای مدرسه اقتصاد لندن (LSE) است. او از سال ۲۰۲۵ برای Project Syndicate مقاله مینویسد. استفن هرتوگ، دانشیار سیاست تطبیقی در مدرسه اقتصاد لندن (LSE) است. او یکی از نویسندگان کتاب «مهندسان جهاد: ارتباط عجیب میان افراطگرایی و آموزش» (همراه با دیهگو گامبتا)، منتشر شده توسط انتشارات دانشگاه پرینستون در سال ۲۰۱۷ است. او از سال ۲۰۱۶ برای Project Syndicate مقاله مینویسد.
عربستان سعودی، امارات متحده عربی و سایر اقتصادهای خلیجفارس به دلیل تغییرات در پویاییهای ژئوپلیتیکی و بازار در موقعیتی بهطور فزایندهای مطلوب قرار گرفتهاند. ماهها و سالهای آینده ممکن است بهترین فرصت منطقه برای ایجاد یک مدل توسعه پایدار پس از نفت باشد.
لندن- طی سه سال گذشته، صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی (PIF) توافقاتی را با شرکتهای چندملیتی پیشرو برای احداث تاسیسات تولیدی جدید در این کشور امضا کرده است. با این حال، باوجود ثروت نفتی کافی برای جذب بازیگران جهانی، تلاشهای گذشته در این نوع سیاست صنعتی چندان موفق نبودند. آیا این بار اوضاع متفاوت است؟
نشانههایی وجود دارد که ممکن است این بار شرایط متفاوت باشد که این امر به عوامل متعددی مانند بهبود ظرفیت دولت و زیرساختها و کاهش هزینه انرژیهای تجدیدپذیر مرتبط است. شاید مهمتر از همه توانایی فزاینده پادشاهیهای خلیجفارس در درک و بهرهگیری از چشمانداز ژئواکونومیکی در حال تغییر است تا جایگاهی برای خود در زنجیرههای ارزش جهانی پیدا کنند. این زنجیرهها، با ظهور بلوکهای رقیب جدید، به طور فزایندهای رقابتی شدهاند.
تنها شرکتهای چینی نیستند که تعامل خود را با این منطقه افزایش دادهاند. در امارات متحده عربی، مایکروسافت اخیرا یک توافق 5/1میلیارد دلاری برای سرمایهگذاری در شرکت فناوری دولتی G42 امضا کرده است. همچنین، شرکت کشتیسازی ایتالیایی Fincantieri یک سرمایهگذاری مشترک با گروه فناوری و دفاعی اماراتی EDGE Group تشکیل داده است تا کشتیهای نظامی را به شرکای غیرناتو صادر کند.
این تحولات در پسزمینهای رخ میدهند که در آن کشورهای منطقه به کارآفرینانی پرکار تبدیل شدهاند، پدیدهای که بهویژه در عربستان سعودی و امارات مشهود است. این کشورها به دنبال صنعتیسازی و مدرنسازی از طریق یک مدل سرمایهداری دولتی خاص هستند. صندوقهای ثروت ملی این کشورها دهها شرکت در بخشهای مختلف تاسیس یا خریداری کردهاند و این شرکتها اکنون به شرکای ترجیحی بازیگران صنعتی خارجی تبدیل شدهاند که به دنبال حضور در خلیجفارس هستند. با این حال، با وجود منابع و ظرفیت گستردهای که دولت فراهم کرده، هنوز مشخص نیست که آیا انضباط کافی در بازار وجود دارد تا یک استراتژی صنعتی پایدار و مبتنی بر صادرات شکل بگیرد یا خیر؟
همزمان با گسترش این مدل سرمایهداری دولتی، چشمانداز ژئوپلیتیکی در حال تغییر، امروزه ممکن است فرصتهای جدیدی را ارائه دهد. چندقطبی شدن جهان و ظهور بلوکهای جایگزین مانند BRICS (برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقایجنوبی و پنج اقتصاد نوظهور دیگر) موقعیت چانهزنی قدرتهای متوسطی مانند عربستان سعودی و امارات را تقویت کرده و به آنها امکان داده است که در زنجیرههای ارزش جهانی که قبلا خارج از دسترس آنها بود، نفوذ کنند.
بحث درباره ارز مشترک بریکس و کاهش استفاده از دلار در بخشی از تجارت خلیجفارس با چین ممکن است در حال حاضر بیشتر یک آزمایش نظری باشد، اما با این حال، نشاندهنده تغییرات در روندهای ژئوپلیتیکی است.
این پویایی جدید در مذاکرات تجاری بین شورای همکاری خلیجفارس (GCC) و طرفهایی مانند اتحادیه اروپا و بریتانیا، در تلاش برای جذب سرمایه جهانی، فناوری و ورزش به منطقه و در روابط اقتصادی با چین- مهمترین شریک تجاری GCC- به وضوح دیده شده است. میزبانی اخیر عربستان سعودی از مذاکرات مقدماتی بین دیپلماتهای آمریکایی و روسی نیز نشانهای اولیه از نقش محوری است که کشورهای خلیجفارس در دوران دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ در آمریکا به دنبال آن هستند.
این تغییرات در نظام بینالمللی، همراه با یک استراتژی صنعتی قویتر برای جذب شرکتهای چندملیتی، موجب تغییرات سریع در وضعیت اقتصادی منطقه شده است. تا همین سال ۲۰۱۹، تویوتا پس از مذاکرات طولانی، سرمایهگذاری در یک کارخانه تولیدی در عربستان را رد کرد و دلیل آن را هزینههای بالای نیروی کار، بازار داخلی کوچک و نبود زنجیره تامین محلی عنوان کرد اما از آن زمان، با اهمیت یافتن انرژی سبز ارزان، خودکارسازی، هزینه پایین سرمایه و شکافهای ژئو اقتصادی، ساحل غربی عربستان سعودی به یک مرکز نوظهور برای تولید خودروهای برقی تبدیل شده است. شرکتهایی مانند فاکسکان، هیوندای و لوسید در حال سرمایهگذاری در تاسیسات تولیدی هستند که بازارهای خلیجفارس، آفریقا و اروپا را هدف قرار دادهاند.
به طور مشابه، در حالی که مایکروسافت در امارات سرمایهگذاری کرده است، لنوو اخیرا عملیات احداث یک کارخانه تولیدی را در عربستان آغاز کرده است. همچنین، میزان سرمایهگذاریهای قابلتوجهی در زیرساخت دیجیتال منطقه، بهویژه مراکز داده سبز، صورت گرفته است که دلیل آن هزینه پایین انرژی خورشیدی، زمینهای وسیع و اتصالات کمتاخیر به طیف گستردهای از بازارهاست.
پس از یک شروع آهسته، اکنون انرژیهای تجدیدپذیر در سراسر منطقه با سرعتی بالا در حال توسعه هستند و این روند به کشورهای خلیجفارس کمک میکند تا بخشهای کلیدی زنجیرههای ارزش را در داخل خود بومیسازی کنند. در حال حاضر، دو مورد از بزرگترین تولیدکنندگان پنلهای خورشیدی در جهان یعنی – LONGi و JinkoSolar چین- در همکاری با صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان (PIF) خطوط مونتاژ خود را در این کشور راهاندازی میکنند. علاوهبراین، گسترش انرژیهای تجدیدپذیر ارزان از استراتژی هیدروژن سبز که بر صادرات متمرکز است، حمایت میکند. انتظار میرود که بزرگترین تاسیسات تولید هیدروژن سبز جهان در شمال غربی عربستان در سال ۲۰۲۶ افتتاح شود، در حالی که امارات و عمان نیز برنامههایی برای پروژههای مشابه دارند. با شدت گرفتن رقابت جهانی در حوزه هوشمصنوعی، اهمیت انرژی سبز ارزان، سرمایه و زمین افزایش یافته است. سیاستگذاران خلیجفارس تاکنون توانستهاند استراتژیهای صنعتی خود را اصلاح کنند و در صورت بروز جنگ تجاری شدیدتر، احتمالا تمرکز خود را بیشتر خواهند کرد. اگر چین بخواهد با سرمایهگذاری در تولیدات صنعتی خلیجفارس، همچنان به بازارهایی که مستقیما برای صادرات چینی بسته شدهاند دسترسی داشته باشد، دولتهای منطقه در موقعیت چانهزنی قویتری قرار خواهند گرفت. تنشهای تجاری بین قدرتهای بزرگ- حتی میان متحدان- معمولا به نفع بازارهای میانردهای است که دارای زیرساخت و سرمایه کافی هستند، حتی اگر بهاندازه چین از لحاظ هزینه رقابتی نباشند. با این حال، شرطبندی روی چنین مدل صنعتیای بدون ریسک نیست. در سطح جهانی، هنوز مشخص نیست که آیا سیاستهای صنعتی جدید واقعا نتیجهبخش خواهند بود یا خیر. ایالات متحده و اروپا ممکن است گامهایی برای جلوگیری از ورود محصولات چینی به بازارهایشان بردارند، حتی اگر این محصولات در خارج از چین تولید شده باشند. از سوی دیگر، برخی از کشورهای خلیجفارس در حال پیگیری پروژههای متعددی به طور همزمان هستند که ممکن است باعث فشار بیش از حد بر منابع مالی و نیروی مدیریتی آنها شود. با این حال، ماهها و سالهای آینده ممکن است بهترین فرصت تاریخی منطقه برای توسعه یک مدل رشد پایدار پس از نفت باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد