10 - 12 - 2019
ماموریتی به نام اصلاح فرهنگ
فرهنگسازی امری سهل و ممتنع است. این جمله که فرهنگ استفاده از موقعیت یا بهرهبرداری از کالایی وجود ندارد عبارتی است تحقیرآمیز برای آنکه نشان داده و یا بیان شود که فرهنگسازی در مورد یک فرد یا انجام نگرفته و یا تاثیر نداشته است. در این صورت گفته میشود که فلانی فرهنگ… را ندارد. از این منظر رفتارهایی که تمام یا بخشی از آن در ارتباط با جامعه قرار میگیرد یا بر زندگی اجتماعی انسان تاثیر میگذارد مناسبات رفتاری ویژهای دارد که اصطلاحا به آن فرهنگ میگویند. در این نمونه میتوان به رانندگی و استفاده از وسیله نقلیه اشاره کرد که با دیدن ناهنجاری رفتاری در عملکرد رانندگان، برخی افراد بلافاصله ارتکاب رفتار ناهنجار را به نداشتن فرهنگ نسبت میدهند و از آن ابراز تاسف میکنند.
این نکته که مثلا در مورد رانندگی، راننده به نداشتن فرهنگ استفاده از خودرو متهم میشود، در وهله اول این نکته را اثبات میکند که نقص یا نداشتن فرهنگ به سابقه جامعه در آن موضوع خاص بستگی ندارد چنانکه اکنون و پس از دههها ورود خودرو به ایران و فراگیر شدن مهارت رانندگی در میان زنان و مردان ایرانی، باز هم عدهای به بیفرهنگی در امر رانندگی متهم میشوند. به این ترتیب سابقه فرد در انجام یک رفتار یا سابقه آشنایی جامعه با موضوع، ضرورتا به معنای داشتن یا پیروی از یک فرهنگ مناسب نیست.
البته مساله ساخت و شکلگیری فرهنگ فرآیندی پیچیده است و انتظار آن نیست که در یک دوره کوتاه، انسانها مانند ماشین با یک کلید رفتارشان را تغییر دهند و از آنچه که فرمان داده شده، تبعیت کنند. بدون آنکه بخواهیم وارد تعاریف و مفاهیم کلی و پایه در مورد فرهنگ و فرهنگسازی شویم میتوان درک کرد که برای همهگیر شدن یک رفتار اجتماعی در بخشی یا تمام جامعه علاوه بر تدابیر انضباطی باید تدابیر اقناعی هم مورد توجه قرار گیرد. یعنی از گام اول که معرفی رفتار و آگاهیبخشی برای جامعه تا گام آخر که اتخاذ تدابیر انضباطی، برای تخطیکنندگان است باید مراحل متعدد و مختلفی طی شود که لزوما این تدابیر و مراحل، نه فقط باید گام به گام اجرا شود بلکه در هر گام باید زمان کافی برای جامعهپذیر شدن رفتار صرف شود.
در چنین صورتی روشن است که برای ایجاد، تغییر یا تصحیح یک فرهنگ یا خردهفرهنگ باید فعالیتهای زیادی در سطح جامعه یا زیرگروه یک جامعه انجام شود. فعالیتهایی که علاوه بر زمان به هزینه نیز نیازمند است و بر همین مبنا فرهنگسازی در معنای عام آن، فرآیندی پیچیده، زمانبر و هزینهبر است که گاهی طولانی شدن زمان یا پرهزینه بودن، فرهنگسازان و مدیران جامعه را از ادامه فعالیت برای ایجاد، تغییر یا تصحیح یک فرهنگ یا خردهفرهنگ منصرف میسازد. چراکه مدیران جامعه از اینکه شهروندان با ایشان همراهی نمیکنند خسته، کلافه و ناامید میشوند و عطای فرهنگسازی را به لقای آن میبخشند. گاهی هم مدیران جامعه از ابتدا یا در میانه فرآیند به جای توسل به ابزار اجتماعی، به ابزار انتظامی متوسل میشوند و با استفاده از زور و امکانات نظامی و انتظامی مردم را به اتخاذ یا تصحیح یک رفتار وادار میکنند. در واقع اینگونه تدابیر فرهنگسازی نیست و اگرچه برخی رهبران جامعه معتقدند که وادار کردن مردم به اتخاذ یک رفتار یا تصحیح رفتارها بالاخره چه در میانمدت یا بلندمدت، انجام یا تصحیح رفتار را در میان مردم نهادینه خواهد کرد اما این مساله که در کشورهای اروپای شرقی پس از فروپاشی کمونیست صورت گرفت و مشاهده شد، نشان میدهد وقتی مردم به انجام یک رفتار اعتقادی نداشته باشند، اتخاذ تدابیر انتظامی و امنیتی برای اصلاح و ایجاد رفتارها یا تغییر و ایجاد فرهنگ چندان کارساز و موثر نیست چنانکه با برداشته شدن اجبار دوباره رفتارها به گذشته بازخواهد گشت. این بازگشت مبین آن است که در واقع اصلاح یا ایجاد فرهنگ صورت نگرفته و فقط مردم به اجبار از یک رویه و شیوه تبعیت کردهاند.
تردیدی وجود ندارد که برخی رفتارهای صنعتی و اقتصادی شهروندان ایرانی، رفتارهای مناسبی نیست. نازل بودن میزان بهرهوری، ترجیح مصرف کالای خارجی به مصرف کالای داخلی، نازل بودن کیفیت کالای ایرانی و یا خدمات و تعهدات پس از فروش کالا و… از جمله رفتارهای نامناسبی است که در عرصه تولید و خدمات به دلمشغولی عمومی برای شهروندان، سرمایهگذاران، فعالان اقتصادی و صنعتی، رهبران سازمانهای مردمنهاد در حوزه اقتصاد و صنعت و در نهایت مدیران جامعه تبدیل شده است. این دلمشغولیها البته عینی، همهگیر و آسیبزاست و به همین دلیل نگرانیهای گسترده و موثری ایجاد کرده است. چنانکه در مواردی از این دست بالاترین مقام کشور، مقام معظم رهبری ورود و توصیه کرده است. ورود ایشان بیانگر آن است که در بالاترین سطح مدیریتی جامعه، در مورد یک رفتار یا خردهفرهنگ نامناسب دلمشغولی وجود دارد. این ورود، همچنین ضرورت تلاش برای رفع، تغییر و اصلاح این خردهفرهنگهای نامناسب را نشان میدهد. چه اگر باور عمومی بر نادرستی این خردهفرهنگ تاکید دارد، وقتی بالاترین مقام کشور به موضوع ورود میکند از عمق، حساسیت و اهمیت مساله حکایت میکند. در این صورت قابل درک است که مدیران جامعه و بالاخص مدیران دولتی برای رفع اینگونه دلمشغولیها تلاش و هزینه کنند. چراکه رفع این دلمشغولی لزوما در جهت تحصیل و حفاظت از منافع ملی و منافع عمومی ایرانیان است.
ویژهنامه فرهنگ و صنعت، در واقع این هدف را دنبال میکند. بسیاری از آنچه مقامات کشور به عنوان دلمشغولی همواره از وجود آن نگران هستند و برای رفع آن تلاش میکنند در واقع خواست مقامات غیردولتی و راهبران و گروههای مرجع جامعه صنعتی و تولیدی کشور نیز هست، بنابراین اگر به طور دقیق به این دلمشغولیها پرداخته و در جهت برطرف کردن آن تلاش شود ناگزیر منافع جامعه صنعتی و اهداف گروههای مرجع اقتصادی- تولیدی نیز تامین خواهد شد. این امر دستاندرکاران و روزنامهنگاران در روزنامه جهان صنعت را بر آن داشته تا به عنوان یک رسانه متعلق و حساس نسبت به صنعت و اقتصاد کشور به مساله فرهنگسازی و تصحیح خردهفرهنگهای نامناسب عرصه تولید و صنعت کشور ورود کرده و در این جهت تلاش کند.
در این ویژهنامه هفتگی هدفگذاری آن است که به دور از مفاهیم سخت و پیچیده علمی و دانشگاهی دقیقا براساس مسائل مبتلابه کشور و جامعه برخی نکات در گزارشها، مصاحبهها و یادداشتها مورد توجه و تاکید قرار گیرد تا زمینه رفع، اصلاح و تصحیح خردهفرهنگهای مزاحم و نامناسب فراهم شود. نیازی به توضیح نیست که دستاندرکاران، ایدهپردازان و نویسندگان این ویژهنامه ادعایی در مورد تاثیرگذاری و نقششان برای تغییر یا تصحیح یک فرهنگ یا خردهفرهنگ ندارند چه همانطور که پیش از این بیان شد فعالیتهای فرهنگسازی یا اصلاح فرهنگ زمانبر و هزینهبر است و یک رسانه هر چقدر فراگیر باز هم ظرفیت تعریفشده و محدودی دارد. چنانکه با همه فعالیتها ممکن است شهروندان براساس تمایلات خود از این توصیهها استقبال کنند یا نکنند.
به همین دلیل من و همکارانم انتظار بازخوردهای بلافاصله و تاثیرگذاری کوتاهمدت را نداریم و به خوبی میدانیم که این راهی است که ما به آن پیوستهایم تا دستاوردهای احتمالی آن افزایش یابد. نکته مهم در پیمودن این راه آن است که از بیتوجهی و کملطفی مخاطبان برآشفته نشویم و مشکلات یا ناملایمات ما را از دنبال کردن اهداف و خواستههایمان دلسرد و ناامید نکند.