21 - 10 - 2024
فاجعه ناترازی بانک ایران زمین
«جهان صنعت»- کارنامه بانکداری در سالهای پس از پیروزی انقلاب بهمن 1357 همواره در کانون منازعه نظری- فکری و نیز محل تقابل ذینفعان بوده و هست. با این همه و با وجود همه کاستیهای بنیادین بانکداری در ایران اما این نهاد هنوز با اعتماد شهروندان روبهرو است و شهروندان پساندازهای خود را در بانکها به امانت میسپارند تا از شر تورم فزاینده در امان باشد. سپردههای مردم در بانکها اما با آزمند دولت، بنگاهداران، بازرگانان و نیز سهامداران اصلی بانکها روبهرو است. دلیلی اصلی آزمندی نیز تفاوت معنادار نرخ سود و سپرده با نرخ تورم است که شکاف بزرگی به سود کسانی که میتوانند از بانکها وام بگیرند درست کرده است.
محل نقد
همانطور که در سطور بالا نگاشته شد بانکها و بانکداری هماره در کانون منازعه و نقد بوده است. یکی از نقدهای رایج که در سالهای اخیر شدت گرفته «ناترازی بانکها» است.
مرکز پژوهشهای مجلس ناترازی بانکها را دستاورد سه جریان میداند: 1-ناترازی جریان وجوه نقد، 2- ناترازی درآمد و هزینه (سود) و 3-ناترازی داراییها و بدهی بانک.
این سه عامل ناترازیها از کجا پدیدار میشوند و کدام رفتارها و تصمیمها بر ابعاد ناترازیها اثر میگذارد؟ واقعیت این است که یکی از دلایل اصلی پدیدار شدن جریان ناترازی یک بانک «ضعف نظارت بانک مرکزی» و در برخی مواقع مماشات با بانکهای پرریسک که سبب ناترازی پنهان میان داراییها و بدهیها میشود را باید در کانون توجه قرار داد.
داغ شدن ناترازیها
اگرچه مقوله ناترازی برخی بانکها و نیز کل بانکداری در ایران همیشه در مرکز توجه کارشناسان، فعالان اقتصادی، دولتها و بانک مرکزی و دیگر نهادهای اقتصادی بوده اما این مساله در دو سال اخیر و با روی کار آمدن محمدرضا فرزین داغ شده است.
داستان ناراحتکننده این است که در این دو سال بانک مرکزی و دولت برای برطرف کردن ناترازی بانکهای فعال در کشور بدون توجه به عوامل پدیدارکننده، نسخه واحدی تجویز و آن را اعمال میکنند. ناکافی بودن شناخت کارشناسانه از دلایل پدیدار شدن ناترازی هر بانک و ندیدن همه واقعیتها موجب شده است بانک مرکزی به عنوان سیاستگذار و فرمانده نظام بانکی راهکارهای غیرکارشناسانه ارائه و شرایط را سختتر و بدتر کند.
نمونه ایرانزمین
بانک ایرانزمین یکی از بانکهایی بود که در اواخر دهه 80 تاسیس و در سال 1390 فعالیت خود را آغاز کرد. آخرین مجمع سالانه برگزار شده این بانک در سال 1397 بود که با حضور همه سهامداران برپا شد. از سال یادشده تا امروز اما همه کوششهای سهامداران برای برگزاری مجمع سالانه بانک به جایی نرسیده و ممانعت از برگزاری مجامع بانک راه را بسته است.
نکته مهم برای عدم برگزاری مجامع بانک و دور نگه داشتن سهامدارها از تصمیمات بانک منافعی را برای برخی از افراد فراهم کرد. عدم نظارت بانک مرکزی بر عملکرد هیاتمدیره باعث بروز خسارات و زیانهای شدیدی به بانک گردید و منشا خیلی از ناترازیها در بانک ایرانزمین شد. در طول مدت زمان از سال ۹۷ تاکنون سهامداران تمام تلاش خود را برای برگزاری مجامع بانک کردند که با مخالفت بانک مرکزی همراه و بعضا مماشات بانک مرکزی با مدیران بانک باعث بروز اتفاقات بسیار نامطلوبی در بانک شده است. موضوعی که بانک مرکزی به بهانه عدم برگزاری مجامع بانک را مطرح میکرد موضوع مالک واحد بانک بود که دعوای بین بانک مرکزی و وزارت اقتصاد برای برگزاری مجامع بانک و عدم پذیرش مسوولیت آن نیز منجر به این اتفاقات در بانک شد در صورتی که اگر مجامع برگزار و هیاتمدیره قانونی انتخاب میشد این ناترازی به این شدت به وجود نمیآمد.
بانک مرکزی موضوع مالک واحد و مطالب مربوط به آن که در آن حق سهامداران نیز ضایع و اجازه داده نشد به سهامداران که سهام مازاد خود را بفروشند و با برنامهریزی همه این اقدامات انجام گردید را منجر به ضرر و زیان سهامداران و ذینفعان دانست.
آن چیزی که موضوع را بسیار مهم کرد اتفاقاتی بود که بعد از آن از طریق بانک مرکزی برای ایرانزمین شکل گرفت. انتخاب هیات سرپرستی برای بانک ایرانزمین به عنوان اولین بانک در کشور حاکی از عدم تصمیمگیری کارشناسی درست است.
در اردیبهشتماه سال گذشته شورای پول و اعتبار مصوب کرد که بانک مرکزی عهدهدار مدیریت آن شود به شرطی که ناترازی بانک را حل کرده و بدهی به بانک مرکزی را به حداقل برساند. در همین مرحله آن چیزی که در عمل انجام شد برخلاف مصوبه شورای پول و اعتبار بعد از حدود شش ماه هیات سرپرستی منتخب بانک مرکزی احکام خود را در تاریخ اول آبانماه ۱۴۰۲ از بانک مرکزی اخذ کردند. نکته اساسی این بود که افرادی که انتخاب شدند افراد خبره و ماهری نبودهاند که بتوانند معضل ناترازی این بانک را حل نمایند با توجه به عملکرد هیات سرپرستی منتخب در چند ماه اول ماموریت آنان، از طرف نمایندگان سهامدار نامههای مختلفی به بانک مرکزی و مراجع دیگر ارسال شد و نکات و مسائل و دغدغههای خود را به بانک مرکزی منتقل کردند اما بانک مرکزی با توجه به حمایت شدید از هیات سرپرستی منتخب به هیچکدام از نامهها نه پاسخ داد و نه دغدغهای داشت و همه این بحثها منجر به ناترازی بیشتر بانک در زمان حال شد.
حال با تمام مسائلی که برای بانک به وجود آمده و پیگیریهای سهامداران و ذینفعان که تاکنون به نتیجه نرسیده است امروز یکسال از عملکرد هیات سرپرستی گذشته و شاخصهای مالی بانک که در کدال موجود است قابل بررسی و قضاوت است.
آن چیزی که مشخص است عدم کنترل بانک و حل ناترازی است به صورتی که بدهی به بانک مرکزی در طول این یکسال بیش از ۱۵۰درصد افزایش پیدا کرده است. شاخصی که اولین موضوع و دغدغه بانک مرکزی و دولت بود و نکته بعدی در کلیه شاخصهای مورد بررسی در بانک ایرانزمین از جمله؛ قیمت تمامشده پول، هزینه بهره، زیان و حقوق صاحبان سهام طی عملکرد هیات سرپرستی نشان میدهد که همه این شاخصها منفیتر و متاسفانه زیان بانک چندین برابر شده است و امروز بانک مرکزی متاسفانه مجدد در نظر دارد هیات سرپرستی که عملکرد آن بسیار به ضرر بانک بوده و ناترازی بانک را تشدید کرده است را ماموریت آنان را مجدد تمدید کند اما سوال اصلی اینجاست که ضرر و زیانی که به بانک و سهامداران و پرسنل و ذینفعان آن خورده را که باید پاسخگو باشد. آیا رابطههای دوستانه در بانک مرکزی و انتصاب افراد وابسته برای یک بانک ناتراز مشکل را حل کرده است؟
آمارهای در دسترس نشان میدهد بدهی بانک ایرانزمین که تا تاریخ 31/6/1402 معادل 20هزار میلیارد تومان بوده در 31/3/1403 با افزایش قابلتوجه روبهرو شده و احتمال افزایش آن تا امروز نیز بالاست.همچنین زیان بانک ایرانزمین که در شهریور پارسال 40 هزار میلیارد تومان بود با افزایش قابل توجه مواجه شده است.
در یکسال گذشته بدهی به بانک مرکزی 154درصد افزایش یافته است. شاخصی که بانک مرکزی باید به دور از شعارزدگی برای حل آن راهکار مناسبی را پیشبینی میکرد و به هیات منصوب خود اعلام و گزارش میخواست. نه اینکه اولین ماموریت هیات سرپرستی تسویه بدهی به بانک مرکزی بوده که متاسفانه با افزایش چشمگیری روبهرو بوده است. همچنین قیمت تمامشده پول در بانک 22درصد افزایش یافته و زیان بانک به شدت صعودی شده است و در طول مدت یکسال مدیریت آقایان زیان بانک 55درصد افزایش یافته و حقوق صاحبان سهام نیز 70درصد منفیتر شده است. این نیز جزو شاخصهایی است که مطمئنا مورد توجه بانک مرکزی باید قرار میگرفت و نسبت به زیان ذینفعان بانک توجه و در طول دوره یکساله هیات سرپرستی اصلاح و تصمیمگیری میشد.
منابع بانک با سوءمدیریت هیات سرپرستی کاهشی و هزینه بهره در بانک افزایش یافته است. شاخصهای مالی در ترازنامه بانک قابلیت بررسی داشته و عملکرد هیات سرپرستی منصوب بانک مرکزی تیشه به ریشه بانک زده و ناترازی بانک را بیشتر کرده است و این هیات سرپرستی به هیچ عنوان دغدغهای برای حل آن نداشته و نخواهد داشت و در این مسیر سهامداران خرد و مشتریان و ذینفعان بانک بیشترین ضرر را متحمل شدهاند. چه کسی یا چه سازمانی این نوع رفتارها را در بانکها بررسی و به دور از حاشیهها به بانک مرکزی تذکر میدهد. عدالتی در کار نیست تا بفهمند مشکل اصلی ناترازی بعضا در خود بانک نیست، در سوءمدیریت و نظارت است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد