3 - 03 - 2025
غفلت از توسعه در سایه روزمرگیها و شکاف فناورانه
شهریار شفیعی*
این روزها جامعه ما
به قدری درگیر ناترازیهای اقتصادی، آلودگی هوا، تورم و گرفتاریهای روزمره شده که صرف اداره حداقلی امور توسط مسوولان، با استقبال و تحسین مواجه میشود؛ گویی انتظارات ما از حرکت به سوی آینده و توسعه همهجانبه به دست فراموشی سپرده شده است. این وضعیت شبیه کاروانی است که تنها به تامین نیازهای اولیه مانند آب و نان بسنده کرده و مقصد را از یاد برده است.
حال آنکه یک کاروان برای رسیدن به آبادی نهتنها به حرکت بلکه به مقصدی روشن و راهبری هوشمند نیاز دارد. مردم چنان درگیر تامین هزینههای زندگی شدهاند که «صبح را به شب رساندن» به هدف روزانه آنها بدل شده و عبور از یک روز دیگر، دستاوردی تلقی میشود که بابت آن شکرگزارند اما این چیزی نیست جز نشانهای از گمگشتگی؛ کاروانی در دل صحرا که خوشحال است تنها روزمرگیهایش را سپری میکند، بیآنکه افقی برای آینده ترسیم کرده باشد. مساله اصلی، توسعه است؛ توسعهای همهجانبه که شایسته کشوری با ظرفیتهای عظیم انسانی و منابع طبیعی مانند ایران باشد. هدف، رساندن مردم به رفاه، عزت و سرافرازی است. با این حال آنچه امروز شاهد آن هستیم، فاصله گرفتن از مسیر توسعه و نادیده گرفتن تحولات جهانی است.
یکی از این حوزههای نادیده گرفتهشده، انقلاب دیجیتال و شکاف فزایندهای است که تحت عنوان شکاف تکینگی شناخته میشود. تکینگی فناوری زمانی رخ میدهد که در بازهای کوتاه، پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک به شکلی شتاب میگیرند که فاصله میان کشورها به سرعت عمیقتر میشود. اگر کشوری نتواند همزمان با این تحولات حرکت کند، عقبماندگیاش آنچنان شدت مییابد که جبران آن دیگر ممکن نخواهد بود.
این همان نقطهای است که امروز جهان در آن قرار دارد: بلوکهای قدرت و ثروت – از آمریکا و چین گرفته تا روسیه – در حال ادغام منافع و برقراری ارتباطات استراتژیک هستند تا موقعیت خود را در موج تحولات، بهویژه در حوزه هوشمصنوعی تثبیت کنند. در این میان، جایگاه ایران خالی است. نه در نشستهای مهم فناوری دعوت میشویم، نه محصول یا فناوری قابلاعتنایی برای عرضه به جهان داریم. بهجز نخبگان و جوانان خوشفکری که بهدلیل نبود بستر مناسب برای رشد، یکی پس از دیگری ویزای استارتاپی میگیرند و به کشورهای جنوبی خلیجفارس، اروپا یا کانادا مهاجرت میکنند. این مساله نهتنها به معنای از دست دادن سرمایههای انسانی است بلکه نیروی فکری و خلاق ما را به رقبای منطقهای و جهانی واگذار میکند و شکاف بین ما و آنها را دوچندان میسازد.در حوزههایی مانند فینتک نیز نتوانستیم نقش یک کشور پیشرو را ایفا کنیم. دلایل آن ریشه در سیاستها و رویکردهای اشتباهی دارد که طی چهار دهه اخیر دنبال شده است. در حوزه هایتک هم بهجز چند موسسه محدود و ارزشمند، حرف چندانی برای گفتن نداریم. حالا که موج جدید هوشمصنوعی جهان را فراگرفته، نهایت برنامه ما این است که – آنطور که برخی مسوولان وعده دادهاند – چند پهپاد را در ایام نوروز به پرواز درآوریم تا مردم را تحت «نظارت هوشمصنوعی» قرار دهیم. این در حالی است که هوشمصنوعی برای جهان، بهمعنای خلق فرصتهای بیسابقه اقتصادی، صنعتی و علمی است. بهکارگیری پهپاد برای پایش مردم نهتنها با ماهیت واقعی تحولات هوشمصنوعی فاصله دارد بلکه طنز تلخی است که سطح برنامهریزی ما را آشکار میکند. بیتوجهی به این موج فناوری، اگر جدی گرفته نشود، ما را نهتنها از فرصتها محروم میکند بلکه باعث میشود رقبای ما این خلأ را پر کنند و این یعنی تبدیل یک فرصت از دسترفته به یک تهدید بالفعل.
تاریخ ایران بارها شاهد این روند بوده است؛ از توپهای چالدران که ضعف نظامی ما را در برابر عثمانی نمایان کرد، تا شکستهای ارتش تزاری روسیه که قراردادهای تحقیرآمیز گلستان و ترکمانچای را به ما تحمیل کرد. همه اینها نتیجه عقبماندن از تحولات فناوری دوران خود بود. به نظر میرسد امروز نیز دولت و مسوولان، مسوولیت تاریخی خود را درک نکردهاند. گویی وظیفه دولت، به مدیریت بحرانهای روزمره مانند جیرهبندی آب و خاموشی برق محدود شده و پیشبرد کشور به سمت تمدن نوین و توسعهیافته، تنها در سطح شعار باقی مانده است. این در حالی است که گفتمان پیشرفت باید با عمل و برنامهریزی ملموس همراه باشد. بیتوجهی به شکاف فناورانه میان ما و همسایگان و همچنین جهان غرب نهتنها آینده ما را تهدید میکند بلکه هزینههای آن را نسلهای آینده نیز خواهند پرداخت. این، مسالهای نیست که بتوان در برابر آن سکوت کرد. اگر ما به این موج فناوری نرسیم، بعید است که در آینده بتوانیم به موجهای دیگر توسعه هم دست پیدا کنیم.
*رییس هیات علمی آکادمی برند ایران
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد