24 - 01 - 2022
ظهور شرق جدید علیه اروپا و آمریکا
نادر کریمیجونی- آیا تغییر لحن آمریکاییها با سفر اخیر ابراهیم رییسی به مسکو و از آن مهمتر، برگزاری سومین دور مانور مشترک ایران، چین و روسیه ارتباط دارد؟ ایران حالا پای روسها را به آبهای گرم خلیجفارس باز کرده و چینیها را از شرق دور به خلیجفارس، دریای عمان و اقیانوس هند کشانده است. چند هفته بعد از برگزاری مانور مشترک رژیم صهیونیستی و ایالات متحده که آسیب زدن به ایران یا متحدان منطقهای ایران تمرین شد، حالا نوبت ایران است که در منطقه تحت نفوذ ایالات متحده در آبهای بینالمللی دریای عمان و اقیانوس هند مانور مشترک برگزار کنند و لبه تیز شمشیر خود را به آمریکاییها نشان دهند. اگر هدف ایران از مشارکت در این مانور آشکار و قابل درک باشد، دستکم در مورد روسیه هم اوضاع همینگونه است و روسیه میخواهد با حضور و قدرتنمایی در اقیانوس هند، پیام محکمی به واشنگتن مخابره کند و کاخسفید را از مزاحمت و مداخله در روابط فیمابین مسکو و کییف باز دارد.
البته بعید به نظر میرسد که ایالات متحده این پیام مسکو را دریافت کرده باشد، چراکه واشنگتن نه فقط مخالفتهای مصرانه خود با حمله روسیه به اوکراین پافشاری میکند بلکه بر شدت این مخالفتها افزوده است. از جمله تشدید این مخالفتها، اقدام به تحریم برخی مقامات روسی در ارتباط با اوکراین کرده است. مقامات آمریکایی همچنین در دیدار با متحدان اروپایی خود، انجام اقدام مشترک و هماهنگ را علیه روسیه بررسی کردهاند و این نشان میدهد که علاوه بر واشنگتن، لندن، برلین و پاریس هم در جبهه مخالفت با روسیه قرار گرفتهاند. این امر، البته ممکن است بیش و پیش از آنکه به منازعه روسیه- اوکراین مربوط باشد، به روابط تهران- مسکو و حمایتی که کرملین از تهران انجام میدهد مربوط باشد. در واقع مخالفتهای موثر اروپا و آمریکا و رفتار خصمانه این متحدان با تهران، مسکو و اخیرا پکن، ایران، چین و روسیه را به سمت تشکیل یک بلوک راهبردی منطقهای هدایت کرده است. عبارت ابراهیم رییسی در مجلس دومای روسیه مبنی بر اینکه ایران، روسیه و چین به جز منافع مشترک، دارای دشمنان مشترک نیز هستند، مبین این نکته مهم است که مثلث ایران، روسیه و چین تصمیم گرفتهاند در مقابل اروپا و ایالات متحده و رفتار خصمانه ایشان، با یکدیگر همکاری کنند. از این بابت است که جلسههای مکرر و مداومی در حاشیه مذاکرات وین میان این مثلث برگزار و سیاستها با هم هماهنگ میشود. در سایر موارد نیز هماهنگی نزدیکی میان مواضع این سه کشور وجود دارد. چنانکه از جمله این هماهنگی را میتوان در مورد مسائل خاورمیانه و به طور مشخص در سوریه مشاهده کرد.
در این بلوکبندی جدید غرب همان مفهوم سنتی خود را دارد اما شرق در این دستهبندی به مفهوم شرق کمونیست به رهبری مسکو نیست بلکه به معنای شرق جغرافیایی و متشکل از روسیه، ایران و چین است که البته در این بلوک سایر متحدان این کشورها نیز در لایه دوم حضور دارند و مانند شرق کمونیست، برادر بزرگتر، روسیه است. اما برخلاف بلوک سنتی شرق، اینبار روسیه حامی مالی کشورهای عضو بلوک نیست بلکه کشورهای اصلی بلوک خود ثروتمند و توانا هستند و میتوانند از توانایی خود در ابعاد گوناگون، به نفع خود و متحدانشان بهره ببرند. در این صورت امکان فروپاشی بلوک به حداقل کاهش مییابد. در این بلوک شرق جدید اتحادیه، اوراسیا که کارکردی اقتصادی دارد، جایگزین اتحادیه اقتصادی کمکون شده و پیمان نظامی- امنیتی شانگهای جایگزین پیمان نظامی- امنیتی ورشو شده است. مزیت این شرق جدید نسبت به شرق فروپاشیده آن است که در این شرق، اعضا به جای مکیدن شیره جان روسیه، با هم و با مسکو همکاری برابر اقتصادی دارند و در این همکاری منافع دوجانبه وجود دارد.
هسته اصلی این شرق جدید یعنی ایران، روسیه و چین، بهطور روزافزون بر همکاری خود در ابعاد گوناگون میافزایند و نه فقط دامنه این ابعاد را گسترش میدهند بلکه درصدد هستند تا بعدهای نوینی به ابعاد حاضر اضافه کنند. در این صورت دامنه جغرافیای این شرق جدید که از دریای ژاپن آغاز میشود و تا مدیترانه امتداد مییابد، میتواند وارد اروپا شود و برخی کشورهای شرقی اروپا را هم دربرگیرد. در این صورت به لحاظ جغرافیایی شرق جدید بر وسعت بلوک غرب تفوق و برتری خواهد داشت. البته هماکنون نیز برخی کشورهای اروپایی حوزه بالکان در شمار کشورهای عضو اتحادیه اوراسیا هستند که همین دامنه همکاری اقتصادی را برای ایران به نحو مطلوبی گسترده میسازد.
همکاریهای دامنهدار ایران، روسیه و چین که کشورهای آسیای میانه و قفقاز را دربر میگیرد و به سمت غرب روسیه، یعنی بالکان به پیش میرود اکنون به یکی از دغدغههای اروپا و آمریکا تبدیل میشود. تواناییهای اقتصادی چین، موقعیتهای ژئوپلیتیکی کشورهای عضو و بالاخص ایران، نفوذ خاورمیانهای برخی اعضا و و روسیهای که میخواهد موقعیت گذشته خود را به عنوان ابرقدرت احیا کند از مولفههای این دغدغه به حساب میآیند. روشن است که تحولات و ناآرامیها در این منطقه و بالاخص در کشورهایی نظیر ارمنستان، قزاقستان و بلاروس که این اتحادیه را بر هم میزند بهطور کلی همسو با منافع غرب است و شرق جدید را تضعیف میکند. در عین حال روسیه خود را به حمایت از متحدان و همپیمانهایش متعهد میداند و درک میکند که اگر میخواهد در برابر ناتو و غرب، عرضاندام کند باید نه فقط همپیمانهای فعلیاش را حفظ کند، بلکه بر تعدادشان نیز بیفزاید. دقیقا به همین دلیل است که روسیه تا این حد به خواستهای ایران برای بازگشت به توافق هستهای اهمیت میدهد و بر تامین کامل منافع و انتظارهای تهران از اروپا و ایالات متحده پای میفشارد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد